پیام‌ها و دستخط‌های بیت ‌العدل اعظم

مجموعه‌ها

مجموعه‌ای در مورد حیات بهائی

 

حیات بهائی

 

مجموعه‌ای از نصوص مبارکه

و ترجمه‌ای از دستخط‌های صادره توسّط و یا از طرف 

حضرت ولیّ‌امرالله و بیت العدل اعظم الهی

 

تهیّه و تنظیم:  دایرۀ مطالعۀ نصوص و الواح بیت العدل اعظم الهی

 

(از:  مرکز جهانی بهائی)

مارس  ۲۰۰۸

 

 

 

 

ملاحظه نمایيد چون اتّحاد و اتّفاق در ميان خاندانی واقع شود چه قدر امور سهل و آسان گردد و چه قدر ترقّی و علوّيّت حاصل شود امور منتظم گردد و راحت و آسايش ميسّر شود خاندان محظوظ ماند مقام محفوظ شود سبب غبطۀ عموم گردد و روز به روز بر علوّيّت و عزّت ابديّه بيفزايد“

حضرت عبدالبهاء

 

 

 

 

 

منتخبات

الف. حفظ هم‌بستگی زن و شوهر

۳۸ - ۱

ب. روابط و مسئولیّت‌های والدین و فرزندان

۸۱ - ۳۹

پ. استحکام حیات خانواده

۱۲۱ - ۸۲

 

 

 

 

 

الف. حفظ هم‌بستگی زن و شوهر

 

منتخباتی از آثار حضرت بهاءالله

 

  1. فلمّا اراد نظم العالم و اظهار الجود و الکرم علی الامم شرع الشّرایع و اظهر المناهج و فیها سنّ سنّة النّکاح و جعله حصناً للنّجاح و الفلاح و امرنا به فیما نزّل من ملکوت المقدّس فی کتابه الاقدس.
  2. تزوّجوا يا قوم ليظهر منکم من يذکرنی بين عبادی هذا من امری عليکم اتّخذوه لانفسکم معيناً.
  3. جمیع بدانند و در این فقره به انوار آفتاب یقین فائز و منوّر باشند اناث و ذکور عنداللّه واحد بوده و هست و مطلع نور رحمن به یک تجلّی بر کل مجلّی قد خلقهنّ لهم و خلقهم لهنّ احبّ الخلق عند الحقّ ارسخهم و اسبقهم فی حبّ اللّه جلّ جلاله....
  4. رأس الهمّة هی انفاق المرء علی نفسه و علی اهله و الفقراء من اخوته فی دینه.

 

 

منتخباتی از آثار و بیانات حضرت عبدالبهاء

 

  1. عقد بهائی ارتباط بین طرفین است و تعلّق خاطر بین جهتین ولی باید نهایت دقّت بنمایند و بر اخلاق هم‌دیگر واقف شوند و عهد وثیق ارتباط ابدی حاصل شود و مقصد الفت و رفاقت و وحدت و حیات سرمدی باشد....
  • عقد حقیقی بهائیان اینست که باید بین طرفین روحاً جسماً التیام تام حاصل گردد تا در جمیع عوالم الهی اتّحاد ابدی داشته باشند و حیات روحانی یک‌دیگر را ترقّی دهند اینست عقد بهائی.

 

  1. در میان خلق ازدواج عبارت از ارتباط جسمانیست و این اتّحاد و اتّفاق موقّت است زیرا فرقت جسمانی عاقبت مقرّر و محتوم است ولکن ازدواج اهل بها باید ارتباط جسمانی و روحانی هر دو باشد زیرا هر دو سرمست یک جامند و منجذب به یک طلعت بی‌مثال زنده به یک روح‌اند و روشن از یک انوار این روابط روحانیّه است و اتّحاد ابدیست و هم‌چنین در عالم جسمانی نیز ارتباط محکم متین دارند.  ارتباط و اتّحاد و اتّفاق چون از حیثیّت روح و جسم هر دو باشد آن وحدت حقیقی است لهذا ابدیست امّا اگر اتّحاد مجرّد از حیثیّت جسم باشد البتّه موقّت است و عاقبت مفارقت محقّق.  پس باید اهل بها چون رابطهٴ ازدواج در میان آید اتّحاد حقیقی و ارتباط معنوی و اجتماع روحانی و جسمانی باشد تا در جمیع مراتب وجود و در جمیع عوالم الهی این وحدت ابدی گردد زیرا این وحدت حقیقی جلوه‌ای از نور محبّت اللّه است.
  2. ای دو مؤمن باللّه خداوند بی‌مانند زن و مرد را آفریده که با یک‌دیگر در نهایت الفت آمیزش نمایند و زندگانی کنند و حکم یک جان داشته باشند.  زن و مرد دو رفیق و انیس هستند که باید در غم یک‌دیگر باشند.  چون چنین باشند در نهایت خوشی و شادمانی و آسایش دل و جان در این جهان زندگانی کنند و در ملکوت آسمانی مظهر الطاف الهی گردند والّا در غایت تلخی عمر بسر برند و هر دم آرزوی مردن نمایند و در جهان آسمانی نیز شرمسار باشند.  پس بکوشید که با یک‌دیگر مانند دو کبوتر در آشیان آمیزش دل و جان نمایید اینست خوشبختی در دو جهان.
  3. باری اساس ملکوت الهی الفتست و محبّتست و وحدتست اتّصال است نه انفصال اتّحاد است نه اختلاف علی‌الخصوص بین زوج و زوجه اگر سبب طلاق یکی ازین دو باشد البتّه در مشقّات عظیمه افتد و به وبال عظیم گرفتار گردد و بی‌نهایت نادم و پشیمان شود.
  4. تأسيس عائله خيلی مهم است تا انسان جوانست از غرور جوانی ملتفت نمی‌شود ولی چون پير شد خيلی افسوس می‌‌خورد ... در اين امر حيات عائله بايد مثل حيات ملائک سماء باشد روحانيّت و سرور باشد اتّحاد و اتّفاق باشد مرافقت جسمانی و عقلانی باشد خانه منظّم و مرتّب باشد افکارشان مانند اشعّه‌های شمس حقيقت و ستاره‌های روشن سماء باشد چون دو مرغ بر شاخسارهای شجر وحدت و يگانگی بسرايند هميشه پر فرح و سرور باشند و سبب سرور قلوب ديگران شوند برای ديگران سرمشق باشند برای يک‌ديگر محبّت صميمی حقيقی داشته باشند اطفال خود را خوب تربيت نمايند تا سبب افتخار و اشتهار آن عائله گردد.
  5. در اقتران هر چه دورتر موافق‌تر زیرا بعد نسبت و خویشی بین زوج و زوجه مدار صحّت بنیهٴ بشر و اسباب الفت بین نوع انسانیست.
  6. در ازدواج حکمت الهیّه چنان اقتضا می‌نماید که از جنس بعید باشد یعنی بین زوجین هر چه بعد بیشتر سلاله قویّ‌تر و خوش‌سیماتر و صحّت و عافیت بهتر گردد.
  7. البتّه باید امروز کل را به محبّت و یگانگی و الفت و مهربانی و درستی و آشتی و دوستی و حقّ‌پرستی خواند.  امیدوارم که تو و شوهر عزیزت به نهایت روح و ریحان به خدمت پردازید و در این جهان دو شمع روشن هدایت گردید و در افق ابدی مانند دو نجم ساطع بدرخشید.
  8. امّا قرينک الکريم يقتضی ان تعامليه احسن معاملة و تواظبی علی رضائه و المداراة معه فی کلّ الاحوال حتّی يری بانّک بتوجّهک الی ملکوت اللّه زادت رأفتک معه و محبّتک له و مراعاتک لرضائه فی کلّ حال و انّی اتضرّع الی اللّه ان يجعلک مستقيمة علی حبّ اللّه و ناشرة لنفحات القدس فی تلک البقاع.
  9. نامه رسید قرین عزیزت را مقصد تکمیل علومست و تو تعجیل در رفتن به‌ افریقا داری حالا با یک‌دیگر مشورت نمایید و به کمال محبّت مذاکره کنید و با یک‌دیگر قرار درستی بدهید و متّحد و متّفق باشید زیرا قرین و قرینه باید شخص واحد باشند تا در هر امری موفّق گردند.
  10. و امّا ما سألت هل الرّجل یمنع القرینة الدّخول فی النّور ام القرینة تمنع الرّجل عن الدّخول فی ملکوت اللّه فالحقیقة انّ کلاهما لا یمنع احدهما الآخر عن الدّخول فی ملکوت اللّه الّا بکثرة تعلّق القرین للقرینة ام القرینة للقرین کلّ واحد منهما اذا اخذ الآخر معبوداً من دون اللّه فیمنعه عن الدّخول فی ملکوت اللّه.

 

 

ترجمۀ منتخباتی از توقیعات صادره از طرف حضرت ولیّ‌امرالله

 

  1. جای تأسّف و نگرانی است که در ... زنان و شوهران همیشه هم‌دل و هم‌فکر نیستند.
  • به نظر این عبد در چنین مواردی حضرت عبدالبهاء همیشه توصیه می‌فرمودند که احبّایی که شوهران‌شان نظر موافقی در مورد خدمات آنان ندارند باید نهایت ملاحظه و رعایت را [نسبت به ایشان] مجری دارند.  آن حضرت معتقد بودند که این افراد را باید بیشتر با محبّت و نه با بحث و گفتگو جلب نمود.  امّا جای تأسّف خواهد بود اگر بعد از همۀ کارهایی که برای خانواده‌اش انجام می‌دهد، شوهرش با خدمات امری او مخالفت نماید
  1. اختلاف نظر و عقیده بین زن و شوهر موجب تأسّف بسیار است زیرا بدون شک باعث ضعف آن پیوند روحانی که اساس هم‌بستگی خانوادگی، به خصوص در دوران سختی است، می‌شود.  امّا راه حلّ، رفتاری که باعث بیگانگی طرف مقابل گردد نیست.  در واقع یکی از اهداف امر بهائی ایجاد هم‌بستگی بیشتر در محیط خانواده است.  بنا بر این حضرت عبدالبهاء در چنین مواردی رعایت خواسته‌های طرف مقابل و توسّل به دعا و مناجات را توصیه می‌فرمودند.  دعا کنید که حقیقت به تدریج بر شوهرتان روشن گردد و در عین حال به نحوی عمل نمایید که نزدیک‌تر گردد نه اینکه تعصّبش برانگیخته شود.  چون یگانگی حاصل شود قادر خواهید بود بدون مشکل به خدمت پردازید.
  2. حضرت شوقی افندی اطمینان دارند که ... خانم شما خواهند توانست وقت خود را قدری بیشتر وقف خانواده نمایند امّا در عین حال امیدوارند که شما نیز بتوانید به همسر خود کمک نمایید که فرصت کافی بیابند تا به خدمت امر الله که تعلّق شدید قلبی به آن دارند و خدمات‌شان در این میدان ارزنده و مغتنم است، قیام نمایند.
  3. در مورد سؤال شما راجع به ماهیّت و خصوصیّات ازدواج بهائی، همان طور که به درستی بیان داشته‌اید ازدواج بهائی مشروط به رضایت کامل والدین طرفین است.  هم‌چنین بیان شما به این مضمون که طبق اصل وحدت عالم انسانی یک بهائی حقیقی نمی‌تواند نژاد را مانع از وصلت شمرد کاملاً با تعالیم بهائی مطابق است زیرا حضرت بهاءالله و حضرت عبدالبهاء هرگز ازدواج بین نژادهای مختلف را رد و یا منع نفرمودند.  در حقیقت تعالیم بهائی، با توجّه به ماهیّت آن، از کلّیّۀ محدودیّت‌هایی که ملاحظات نژادی تحمیل می‌کند فراتر می‌رود و در نتیجه نمی‌تواند و نباید مشابه هیچ یک از مکاتب فلسفۀ نژادی تلقّی گردد.
  4. معیار دیانت بهائی در شئون مربوط به اخلاقیّات جنسی بسیار بالاست ولی به هیچ وجه به نحو نامعقولی سخت و شدید نیست.  ضمن اینکه روابط جنسی آزاد مردود شمرده شده است، ازدواج به منزلۀ‌ عملی مقدّس محسوب گردیده که هر انسانی باید به انجام آن تشویق شود، ولی اجبار جایز نیست.  غریزۀ جنسی مانند دیگر غرایز بشری لزوماً شیطانی نیست بلکه نیرویی است که اگر به نحو صحیح هدایت گردد می‌تواند شادی و رضایت فرد را به هم‌راه آورد.  ولی اگر مورد سوء استفاده قرار گیرد نه تنها برای خود شخص بلکه برای جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کند قطعاً زیان بسیار خواهد داشت.  در عین حال که بهائیان ریاضت و خودآزاری افراطی را مردود می‌شمرند ولی در عین حال نسبت به فرضیّه‌های متداول راجع به اخلاق جنسی که صرفاً موجب از هم‌گسیختگی جامعۀ بشری می‌گردد نیز نظر موافقی ندارند.
  5. حضرت بهاءالله در کتاب احکام خود تصریح می‌فرمایند که هدف اصلی ازدواج بقای نسل و ایجاد فرزندانی است که چون بزرگ شوند بتوانند به شناسایی خداوند نائل آیند و بر طبق احکام و قوانین الهی که به واسطۀ پیامبران نازل شده رفتار نمایند.  به این ترتیب بر طبق تعالیم بهائی، ازدواج در درجۀ اوّل یک عمل اجتماعی و اخلاقی است که هدف آن ورای نیازهای شخصی طرفین و علائق والدین است.
  6. اگرچه طرز فکر شوهر شما نسبت به امر الله ممکن است دوستانه نباشد، امّا باید همیشه امیدوار باشید که از طرق مسالمت‌آمیز و دوستانه و با تلاش‌های مدبّرانه، حکیمانه و صبورانه به تدریج در جلب نظر موافق او نسبت به امر الله موفّق خواهید شد. به هیچ وجه نباید سعی کنید معتقدات دینی خود را به زور به وی تحمیل نمایید.  در عین حال نباید اجازه دهید که مخالفت وی با امر بیش از اندازه مانع فعّالیّت‌های شما در جهت گسترش امر الله گردد ... با شکیبایی و حکمت عمل نمایید و مطمئن باشید که حضرت بهاءالله مساعی شما را هدایت و تأیید می‌فرمایند.
  7. حضرت ولیّ‌امرالله تمایل شما را به اینکه زندگی خود را وقف خدمت امر الله نمایید کاملاً تأیید می‌فرمایند ولی لازم می‌دانند توجّه شما را به این حقیقت جلب نمایند که در صورت ازدواج، وظیفۀ شما در مقام یک زن بهائی این است که از مسئولیّت‌های خانوادگی خود که در حقیقت جزئی حیاتی و جدانشدنی از فعّالیّت‌های امری شماست غفلت نکنید.  البتّه مصالح خانوادگی باید تابع خیر و مصلحت و منافع امر مبارک باشد، ولی اگر فرد بهائی بخواهد از یک زندگی عادی و متعادل و سازنده برخوردار گردد باید برای مصالح خانواده نیز اهمّیّت لازم را قائل شود.  تعهّداتی که در برابر یک فرد بهائی قرار دارد از نظر وجوب و اهمّیّت یک‌سان نیست ولی این امر دلیل بر آن نیست که نتوان تعادلی بین آنها برقرار نمود.
  8. به طور خلاصه، برداشت بهائی از روابط جنسی بر این عقیده استوار است که عفّت و عصمت باید هم از طرف مرد و هم از طرف زن کاملاً رعایت گردد، نه تنها به این علّت که عصمت به خودی خود از نظر اخلاقی بسیار قابل ستایش است بلکه از این نظر که تنها راه یک زندگی خانوادگی شاد و موفّق نیز می‌باشد.  بنا بر این روابط جنسی خارج از ازدواج به هیچ شکل و صورتی جایز نیست و هر کس از این حکم تجاوز نماید نه تنها در مقابل خداوند مسئول است بلکه از طرف جامعه نیز مشمول مجازات خواهد بود.
  • دیانت بهائی ارزش انگیزۀ جنسی را تصدیق می‌نماید ولی استفادۀ نامشروع و ناشایسته از آن را در مواردی مانند رابطۀ جنسی آزاد و با هم زیستن بدون ازدواج و غیره که همه را کاملاً به ضرر انسان و جامعه می‌داند محکوم می‌سازد.  استفادۀ صحیح از غریزۀ جنسی حقّ طبیعی هر فرد می‌باشد و نهاد ازدواج نیز دقیقاً به همین منظور به وجود آمده است.  بهائیان معتقد به سرکوب نمودن انگیز‌ۀ جنسی نیستند بلکه معتقد به کنترل و تعدیل آن هستند.
  1. نهاد ازدواج چنانکه حضرت بهاءالله مقرّر فرموده‌اند در عین حال که برای جنبۀ جسمانی پیوند زناشویی اهمّیّت لازم را قائل است آن را نسبت به مقاصد اخلاقی و روحانی و نقشی که از طرف خداوند دانا و مهربان برای آن منظور گردیده است فرعی می‌شمرد.  تنها هنگامی که به هر یک از این جنبه‌های مختلف اهمّیّت لازم داده شود و جنبۀ اخلاقی بر مادّی و جنبۀ روحانی بر جسمانی اولویّت یابد می‌توان از چنین افراط و بی‌بندوباری‌ها در روابط زناشویی که عصر منحطّ ما به نحو اسف‌باری شاهد آن است جلوگیری نمود و پاکی اصلی زندگی خانوادگی را به آن بازگرداند و هدف حقیقی از ایجاد این نهاد الهی را تحقّق بخشید.
  2. سؤال شما در مورد اینکه عشقی عمیق نسبت به شخصی غیر از زن و یا شوهر خود چه جایی می‌تواند در زندگی فرد داشته باشد، بر اساس تعالیم بهائی به آسانی قابل توضیح است.  عفّت و عصمت مستلزم آن است که زندگی جنسی فرد هم قبل و هم بعد از ازدواج پاک و منزّه باشد، قبل از ازدواج پرهیزکاری کامل و بعد از ازدواج وفاداری مطلق نسبت به شریک زندگی منتخب، وفاداری در همۀ اعمال جنسی و وفاداری در قول و عمل....
  • ...باید سعی نمایند تا خارج از زندگی زناشویی عادی و مشروع خود، روابط دوستی و محبّتی برقرار سازند که ابدی و مبتنی بر زندگی روحانی انسان و نه حیات جسمانی اوست.  این یکی از موارد متعدّدی است که در آن بهائیان باید سرمشق دیگران گردند و در راه ارائۀ معیاری حقیقی برای زندگی پیش‌قدم شوند، معیاری که سبب تعالی روح انسان شود و جسم او را صرفاً وسیله‌ای در اختیار روح تابناک او گرداند.  نیازی به بیان نیست که این مسئله با داشتن یک زندگی جنسی عادی از طریق مشروع آن یعنی ازدواج مغایرتی ندارد.
  1. حضرت ولیّ‌امرالله از اینکه بین شما و همسرتان در مورد تعلیم و تربیت فرزندان‌تان مشکلاتی پیش آمده بسیار متأسّف هستند.  در مواردی که بهائیان با افراد غیر بهائی و به خصوص پیروان سایر ادیان ازدواج می‌کنند باید از قبل در مورد آموزش دینی آیندۀ فرزندان خود تا حدّی توافق داشته باشند.  هنگامی که چنین توافقی قبلاً حاصل نشده و در صورتی که والدین نتوانند در این مورد به توافق برسند، فرد بهائی باید از محفل روحانی خود صلاح و مشورت طلبد.
  2. حضرت ولیّ‌امرالله قویّاً معتقدند که بهائیان و به خصوص آنهایی که مثل شما و خانوادۀ شما به نحوی آشکار و فعّال به خدمت امر الله مشغولند باید در صورت امکان در هر موردی سرمشقی شایسته برای احبّای جدید و جوانان بهائی باشند.  از آنجایی که حضرت بهاءالله با طلاق بسیار مخالف بودند (گرچه آن را جایز شمرده‌اند) و ازدواج را یک مسئولیّت بسیار مقدّس محسوب فرموده‌اند، احبّا باید نهایت کوشش را بنمایند تا عقد ازدواجی را که بسته‌اند حفظ کنند و از آن اتّحادی نمونه که بر اساس شریف‌ترین انگیزه‌ها استوار است بسازند.
  3. مشکلات زندگی زناشویی اغلب پیچیده و حسّاس است و ما بهائیان که مردمانی روشن‌فکر و مترقّی هستیم در صورت لزوم، نباید تردیدی در کمک گرفتن از علم و دانش در این گونه مسائل، به خود راه دهیم.  اگر شما و شوهرتان، به طور جداگانه یا با یک‌دیگر، در بارۀ مشکلات خود با طبیب حاذقی مذاکره نمایید ممکن است متوجّه شوید که می‌توانید شوهر خود را معالجه کنید و یا لا‌اقلّ در این راه کوشش نمایید.  بسیار جای تأسّف است که دو نفر بهائی که در این امر عظیم الهی با هم متّحدند و از سعادت داشتن خانواده برخوردارند، قادر نباشند با الفت حقیقی با یک‌دیگر  زندگی کنند.  حضرت ولیّ‌امرالله معتقدند که شما باید دست به اقدامات سازنده‌ای بزنید و نگذارید وضع وخیم‌تر گردد.  هنگامی که طلاق و جدایی بر سر زن و شوهری سایه می‌افکند، برای اجتناب از آن از هر راه حلّی باید استفاده نمود.
  4. حضرت ولیّ‌امرالله به شما توصیه می‌فرمایند که سعی کنید و لااقلّ برای مدّتی وقت خود را صرف شوهرتان کنید و با محبّت و صبر و دل‌جویی او را آرام نمایید.  شاید به این طریق بتوانید از مخالفتش نسبت به امر الله بکاهید.  امّا او به هیچ وجه حقّ ندارد شما را به ترک دیانت بهائی وادار نماید.  رابطۀ روح انسان با خالق خود امری است مطلقاً شخصی و مقدّس و هیچ کس در چنین اموری حقّ تحکّم به دیگری را ندارد.

 

 

ترجمۀ منتخباتی از دستخط‌هایی که توسّط و یا از طرف بیت العدل اعظم صادر شده است

 

  1. حضرت بهاءالله به منظور ایجاد اتّحاد در جهان ظاهر شده‌اند و اتّحاد خانواده اتّحادی اساسی و بنیادی است.  بنا بر این باید اذعان کنیم که هدف امر الله استحکام خانواده است نه تضعیف آن.  مثلاً خدمت به امر نباید موجب غفلت از خانواده گردد.  بسیار مهم است که شما وقت خود را طوری تنظیم نمایید که حیات خانوادۀ شما متعادل باشد و اعضای خانواده‌تان از توجّه لازم برخوردار باشند.
  • حضرت بهاءالله هم‌چنین بر اهمّیّت مشورت تأکید فرموده‌اند.  ما نباید تصوّر کنیم که این روش پرارزش منحصر به مؤسّسات اداری امری است.  مشورت خانوادگی با استفاده از بحث و گفتگوی کامل و صادقانه هم‌راه با آگاهی از لزوم میانه‌روی و اعتدال، می‌تواند نوش‌داروی اختلافات خانوادگی باشد.  زنان نباید سعی کنند تا شوهران خود را تحت تسلّط خود درآورند و به همین ترتیب شوهران نیز نباید بکوشند تا همسران خود را زیر سلطۀ خویش گیرند.

 

  1. لوح حضرت عبدالبهاء ... که در بند اوّل نامۀ خود به آن اشاره کرده‌اید صرفاً یک توصیه است نه یک امر و حکم قاطعi.  از این گذشته این لوح به افتخار چند نفر از زنان بهائی ایران نازل شده که حتماً در عریضۀ خود از حضرت عبدالبهاء تقاضای راهنمایی در مورد وضع خاصّی نموده‌ بودند.  متأسّفانه شأن نزول این لوح معلوم نیست زیرا نامۀ واصله به دست نیامده و تقاضای مورد نظر معلوم نشده است.  از این جهت بیان مزبور باید به عنوان توصیه‌ای در مورد یک موقعیّت خاصّ تلقّی گردد.  این بیان مبارک مثل بسیاری از بیانات دیگر در این مجموعه درج شده تا آثار موجود در بارۀ جنبه‌های مختلف حیات خانواده در دست‌رس احبّا قرار گیرد.
  • ترجمه به دقّت ملاحظه شده است و شکّی نیست که متن انگلیسی صحیح است.
  • همان طور که اشاره کرده‌اید اصل تساوی حقوق زن و مرد کاملاً واضح و صریح و بیانات مبارکه در این مورد روشن و بدون ابهام است.  بیت العدل اعظم بارها تصریح نموده‌اند که گاهی زن یا شوهر باید از خواست طرف دیگر تبعیّت نماید.  اینکه دقیقاً در چه وضع و موقعیّتی چنین تبعیّتی باید صورت گیرد امری است که به تصمیم هر زوج بستگی دارد.  اگر خدای ناکرده زن و شوهر نتوانند به توافق برسند و این عدم توافق منجرّ به بیگانگی آنها از یک‌دیگر گردد، باید با کسانی که مورد اعتماد ایشان هستند و به صداقت و درستی رأی و تشخیص آنها اطمینان دارند مشورت نمایند تا وحدت خانواده را حفظ و تقویت نمایند.
  • بیت العدل اعظم امیدوارند که توضیحات بالا کمک نماید تا ابهام و نگرانی شما در مورد حقوق زن و شوهر در خانواده تخفیف یابد ولی می‌توانید برای آگاهی بیشتر به مجموعه‌ای که اخیراً در بارۀ نقش زن منتشر شده مراجعه کنید.
  1. همان طور که مستحضرید اصل وحدت عالم انسانی در آثار بهائی به منزلۀ محوری توصیف شده که سایر تعالیم حضرت بهاءاللّه طائف حول آن است.  مفهوم این اصل به قدری وسیع و همه‌جانبه است که بر همۀ ابعاد فعّالیّت‌های بشری اثر گذارده موجب تغییر و تحوّل آنها می‌گردد.  این اصل مستلزم ایجاد تغییری بنیادین در نحوهٴ ارتباط مردم با یک‌دیگر و نیز ریشه‌کن کردن عادات دیرینه‌ای است که حقوق طبیعی بشر را که مستلزم رعایت احترام و شرافت انسانی هر فرد می‌باشد انکار می‌کند.
  • در محیط خانواده، حقوق هر یک از اعضا باید محترم شمرده شود.  حضرت عبدالبهاء در بیانی که متن آن به زبان انگلیسی ثبت شده و مضمون آن به فارسی به شرح ذیل استii، چنین می‌فرمایند:
  • پیوند و الفت خانواده را باید پیوسته حفظ نمود و حقوق اعضا را نباید زیر پا گذاشت.  حقوق پسر و پدر و مادر هیچ‌ یک نباید نقض شود و یا دست‌خوش زورگویی گردد.  همان گونه که پسر وظایفی نسبت به پدر دارد، پدر نیز در قبال پسر دارای وظایفی می‌باشد.  بر همین منوال، مادر و خواهر و سایر اعضای خانواده نیز هر یک اختیارات مخصوص به خود را دارا هستند.  تمامی این حقوق و اختیارات باید محفوظ ماند.... 
  • اِعمال زور از طرف فرد قویّ‌ بر علیه فرد ضعیف‌ به منظور تحمیل اراده و رسیدن به امیال شخصی، تخلّفی فاحش از تعالیم بهائی است.  هیچ کس حقّ ندارد با توسّل به زور یا تهدید به اِعمال خشونت، شخص دیگری را به عملی که به انجام آن راضی نیست وادار نماید.  حضرت عبدالبهاء می‌فرمایند:  ”ای یاران الهی جبر و عنف و زجر و قهر در این دورهٴ الهی مذموم.“iii کسانی که به سبب غلیان غیظ و غضب و یا عدم توانایی در مهار کردن خشم و عصبانیّت خود، به اِعمال خشونت نسبت به دیگران وسوسه می‌شوند، باید متذکّر باشند که این رفتار نکوهیده در امر منیع حضرت بهاءاللّه محکوم شده است.
  • از جمله نشانه‌های سقوط اخلاقی در نظام اجتماعی رو به زوال کنونی، ازدیاد خشونت در خانواده، افزایش رفتار تحقیرآمیز و ظالمانه نسبت به همسر و فرزند و شیوع آزارهای جنسی است.  بسیار مهم است که اعضای جامعهٴ اسم اعظم بسیار مراقب باشند که مبادا به علّت شیوع چنین اعمالی به قبول آن تن در ‌دهند.  احبّای الهی باید همواره متوجّه و متذکّر باشند که وظیفهٴ ایشان ارائهٴ نمونه‌ای از روش جدید زندگی است، روشی که خصوصیّات شاخص آن پای‌بندی به اصول عالی اخلاقی و احترام به منزلت و حقوق تمامی مردم و احتراز از ظلم و ستم و هر نوع تعدّی است.
  • حضرت بهاءاللّه امر مشورت را وسیله‌ای برای حصول توافق و راهی برای تعیین نحو‌ۀ عمل مشترک مقرّر فرموده‌اند.  استفاده از این وسیله بین دو شریک زندگی زناشویی و در خانواده و در حقیقت در جمیع مواردی که احبّا در اتّخاذ تصمیمات مشترک شرکت می‌کنند لازم است.  مشورت مستلزم آنست که تمام شرکت‌کنندگان آرای خود را با آزادی کامل و بدون واهمه از اینکه نظرات‌شان مورد انتقاد قرار گیرد و یا تحقیر شود بیان نمایند و البتّه این شرط اوّلیّه برای موفّقیّت در مشورت، در محیطی که در آن ترس از خشونت و اهانت وجود داشته باشد قابل حصول نیست.
  • بعضی از سؤاﻻت شما مربوط به رفتار با زنان است و شایسته است که با توجّه به اصل تساوی حقوق رجال و نساء که از تعالیم دیانت بهائی است بررسی گردد.  تساوی حقوق زن و مرد امری است به مراتب واﻻتر از اظهار آرمان‌های قابل ستایش و اصلی است که تأثیر عمیقی بر جنبه‌های مختلف روابط انسانی دارد و باید جزء ﻻینفکّی از حیات خانواده و جامعهٴ بهائی باشد.  اجرای این تعلیم مبارک منشأ تغییر و تحوّل در آداب و رسومی است که در طیّ قرون متمادی مرسوم بوده است.  نمونه‌ای از این تحوّلات را در جوابی که از طرف حضرت شوقی افندی به این سؤال عنایت شده که آیا تعالیم بهائی سنّت متداوله‌ را که مرد به زن پیشنهاد ازدواج می‌نماید تغییر می‌دهد به نحوی که زن نیز اجازۀ پیشنهاد ازدواج به مرد را داشته باشد، می‌توان یافت پاسخ چنین است:  ”فرمودند بنویس مساوات تام است امتیاز و ترجیح جایز نه.“iv  با گذشت زمان و به تدریج که زنان و مردان بهائی در اجرای کامل‌تر اصل تساوی حقوق رجال و نساء می‌کوشند، درک و فهم عمیق‌تری از اثرات و نتایج وسیع و همه‌جانبۀ این تعلیم حیاتی حاصل خواهد شد.  حضرت عبدالبهاء در یکی از خطابات خود که متن آن به زبان انگلیسی ثبت شده و مضمون آن به فارسی چنین است می‌فرمایند:  ”تا زمانی که مساوات بین مرد و زن کاملاً‌ تمکّن و تحقّق نیافته ممکن نیست عالم انسانی به حدّ کمال ترقّی نماید.“ 
  • بیت العدل اعظم در سال‌های اخیر مؤکّداً توصیه فرموده‌اند که بانوان و دوشیزگان بهائی تشویق شوند تا در فعّالیّت‌های اجتماعی و روحانی و اداری جوامع خود بیش از پیش شرکت جویند و از آنان خواسته‌اند که قیام نموده اهمّیّت نقش خود را در کلّیّهٴ میادین خدمت به امر الله نمایان سازند.
  • توسّل به زور از طرف مرد به منظور تحمیل اراده‌اش بر زن، تمرّدی فاحش از تعالیم دیانت بهائی است.  حضرت عبدالبهاء در بیاناتی که متن آن به زبان انگلیسی ثبت شده و مضمون از آن به فارسی چنین است می‌فرمایند:
  • در قدیم دنیا با زور اداره می‌شد و مرد چون جسماً و فکراً از زن زورمند‌تر و پرخاش‌جو‌تر بود بر او غالب و مسلّط بود ولی حال وضع در تغییر است.  به مرور اِعمال زور و عنف، غلبۀ خود را از دست می‌دهد و هوشیاری، فراست فطری و خصایل روحانی محبّت و خدمت که در زن قویّ است، تفوّق و برتری می‌یابد.
  • مردان بهائی این فرصت را دارند که به دنیای اطراف خود چهرۀ جدیدی از روابط زن و مرد را که در آن توسّل به زور و تعرّض از بین رفته و هم‌کاری و مشورت جای‌گزین آن‌ شده است نشان دهند.  بیت العدل اعظم در جواب به سؤاﻻت واصله فرموده‌اند که در روابط زناشویی، زن و شوهر هیچ‌ یک نباید هرگز به ناحقّ دیگری را تحت سلطۀ خود در آورد.  اگر از طریق مشورت توافق حاصل نشود، گاهی زن یا شوهر باید از خواست طرف دیگر تبعیّت نماید، هر زن و شوهری باید خود تصمیم بگیرند که دقیقاً تحت چه شرایطی چنین تبعیّتی باید صورت گیرد.
  • حضرت بهاءاللّه بنفسه اﻻعلی در یکی از الواح مبارکه راجع به رفتار با نسوان چنین می‌فرمایند:
  • ...باید دوستان حقّ به طراز عدل و انصاف و مهر و محبّت مزیّن باشند چنانچه بر خود ظلم و تعدّی روا نمی‌دارند بر اماء الهی هم روا ندارند انّه ینطق بالحقّ و یأمر بما ینتفع به عباده و امائه انّه ولیّ الکلّ فی ‌الدّنیا و الآخرة.v 
  • هیچ شوهر بهائی نباید هرگز همسرش را کتک بزند و یا با وی به نحوی ظالمانه رفتار نماید.  مبادرت به چنین عملی رفتاری سوء و مردود در روابط زناشویی و مخالف تعالیم جمال مبارک است.
  • فقدان ارزش‌های معنوی و روحانی در اجتماع، منجرّ به تدنّی خلق و خویی که باید بر روابط بین دو جنس مخالف حکم‌فرما باشد می‌گردد که در نتیجه زنان صرفاً وسیله‌ای برای ارضای امیال جنسی به حساب می‌آیند و از احترام و ادبی که از جمله حقوق همۀ افراد بشر است محروم می‌شوند.  حضرت بهاءاللّه چنین انذار می‌فرمایند:  ”انّ الّذین یرتکبون البغی و الفحشاء اولئک ضلّ سعیهم و کانوا من ‌الخاسرین.“vi  شایسته یاران حضرت رحمن آنکه در بارهٴ معیارهای والای اخلاقی که نیل به آن را حضرت بهاءاللّه در یکی از بیانات خود به "اهل بها" توصیه می‌فرمایند، تعمّق نمایند:  ”و لو یردن علیهم ذوات ‌الجمال باحسن ‌الطّراز ﻻ ترتدّ الیهنّ ابصارهم بالهوی اولئک خلقوا من ‌التّقوی کذلک یعلّمکم قلم ‌القدم من لدن ربّکم العزیز الوهّاب....“vii 
  • یکی از شنیع‌ترین و قبیح‌ترین تخلّفات جنسی جرم تجاوز جنسی است.  چنانچه یکی از احبّا مورد تجاوز جنسی قرار گیرد مستحقّ محبّت و حمایت اعضای جامعه می‌باشد و مختار است که علیه متجاوز بر طبق قانون مملکت خویش اقدام نماید.  اگر در اثر این تجاوز حامله شود مؤسّسات بهائی نباید به او فشار آورند که ازدواج کند.  اخذ تصمیم در بارهٴ حفظ و یا سقط جنین راجع به شخص اوست تا با توجّه به ملاحظات طبّی و عوامل مربوطۀ دیگر و در پرتو تعالیم مبارکه، آنچه را مایل باشد مجری دارد.  اگر در نتیجهٴ این تجاوز طفلی متولّد شود، اخذ تصمیم در مورد طلب کمک مالی از پدر جهت نگه‌داری فرزند به خود مادر راجع است، ولی ادعای هر گونه حقّ پدری از طرف متجاوز بر طبق احکام بهائی، با توجّه به شرایط مربوطه، زیر سؤال برده می‌شود.
  • حضرت ولیّ‌امراللّه در توقیعات مبارکه‌ای که از طرف آن حضرت به زبان انگلیسی صادر شده و مضمون آن ذیلاً نقل می‌شود توضیح می‌فرمایند که:  ”دیانت بهائی ارزش انگیزۀ جنسی را تصدیق می‌نماید...“ و هم‌چنین می‌فرمایند:  ”...استفادۀ صحیح از غریزۀ جنسی حقّ طبیعی هر فرد می‌باشد و نهاد ازدواج نیز دقیقاً به همین منظور به وجود آمده است.“  در این جنبه از روابط زناشویی نیز، مانند دیگر جوانب آن، باید رعایت و احترام متقابل حکم‌فرما باشد.  اگر یک زن بهائی از طرف شوهرش مورد آزار و یا تجاوز جنسی قرار گیرد او حقّ دارد که برای کمک و راهنمایی به محفل روحانی مراجعه کند و یا برای کسب حمایت قانونی اقدام نماید.  چنین آزارهایی ادامهٴ زندگی زناشویی را شدیداً به مخاطره می‌اندازد و به احتمال قویّ سبب بروز نفرت و بیزاری آشتی‌ناپذیر می‌گردد.
  1. در پاسخ یکی از احبّا که خواهان درک عمیق‌تری از این مطلب شده بود که پدر رئیس خانواده محسوب می‌گردد، در نامه‌ای از جانب بیت العدل اعظم آمده است:
  • همان طور که در نامۀ خود اشاره کرده‌اید بیت العدل اعظم الهی فرموده‌اند که با توجّه به برخی مسئولیّت‌ها که به پدران واگذار شده، پدر می‌تواند رئیس خانواده محسوب ‌شود.  امّا کلمۀ رئیس در اینجا به آن مفهومی که عموماً استفاده می‌شود به کار نرفته است بلکه باید با توجّه به اصل مساوات زن و مرد و بیانات بیت العدل اعظم که زن و شوهر هیچ یک نباید هرگز به ناحقّ دیگری را تحت سلطۀ خود در آورد، مفهوم جدیدی برای آن یافت.  بیت‌العدل اعظم قبلاً در پاسخ سؤال یکی از احبّا فرموده‌اند که استفاده از کلمۀ ”رئیس” “برتری به شوهر عطا نمی‌کند و به او حقّ مخصوصی که حقوق سایر اعضای خانواده را زیر پا گذارد نمی‌دهد.“  هم‌چنین فرموده‌اند که اگر پس از مشورت دوستانه توافق حاصل نشد "گاهی زن باید از خواست شوهر تبعیّت نماید و زمانی شوهر باید تابع خواست زن باشد، ولی هیچ یک نباید به ناحقّ بر دیگری تسلّط جوید.“  این مفهوم با کاربرد متداول کلمۀ ”رئیس“ که غالباً هنگامی که حصول توافق بین زن و شوهر ممکن نیست حقّ بدون قید و شرط تصمیم‌گیری را به مرد می‌دهد، به نحوی بارز مغایرت دارد.
  1. حفظ اتّحاد بین زن و شوهر بسیار مهم است و اگر خدمت به امر الله موجب تضعیف آن گردد باید راه حلّی برای این مشکل پیدا کرد.
  • به عبارت دیگر هر مسیری که انتخاب کنید باید هم در جهت ترویج مصالح امر الله باشد و هم استحکام پیوند زناشویی شما را میسّر نماید.  به طوری که از متن ذیل به نقل از نامه‌ای به زبان انگلیسی از حضرت ولیّ‌‌امرالله معلوم می‌شود احبّا نباید به بهانۀ خدمت به امر الله از انجام وظایف خانوادگی خود غفلت ورزند:
  • البتّه حضرت ولیّ‌امرالله مایلند که شما و سایر احبّا تمام وقت و نیروی خود را صرف خدمت به امر الله کنید زیرا نیاز فراوان به خادمین لایق داریم.  امّا خانواده نهادی است که حضرت بهاءالله برای استحکام آن ظهور فرموده‌اند نه تضعیف آن.  صرفاً بر اثر بی‌توجّهی به این نکته، مسائل نامطلوب بسیاری برای خانواده‌های بهائی پیش آمده است.  به خدمت امر الله پردازید ولی وظایف خود را نسبت به خانوادۀ خویش نیز فراموش ننمایید.  وظیفۀ شماست که حدّ اعتدال را بیابید و مواظب باشید که هیچ یک از این وظایف موجب غفلت شما از دیگری نگردد.
  1. توجّه به این نکته مفید است که روابط زناشویی در بسیاری از موارد مستلزم تعدیلی کلّی در رفتار هر یک از دو طرف است.  از آنجایی که روابط عمیق زناشویی موجب آشکار شدن بهترین و بدترین جنبه‌های شخصیّت دو طرف می‌شود، می‌توان گفت که هر دو شریک زندگی پیوسته به تعدیل رفتار خود مشغولند.  بعضی از زن و شوهرها قادرند در آغاز زندگی مشترک به توافقی کامل برسند و آن را در سراسر زندگی خود حفظ نمایند.  بسیاری متوجّه می‌شوند که برای رسیدن به این توافق باید مدّتی تلاش کنند.  اگرچه درست است که در ازدواج هر یک از طرفین باید حقوق فردی دیگری را رعایت نماید، ولی باید در نظر داشت که رابطۀ متقابل زن و شوهر فقط مبتنی بر موازین قانونی نیست و محبّت اسّ اساس آن است.  با توجّه به این نکته، واکنشی صرفاً جدال‌آمیز و قانونی در مقابل رفتار ناشایستۀ طرف دیگر مناسب نیست.
  2. مسئله‌ای که مطرح کرده‌اید برای زن و شوهرهای بهائی که با نیازها و فرصت‌های موجود در جامعۀ امروز رو به رو هستند بسیار مهم استviii.  مانند بسیاری از جنبه‌های دیگر زندگی روزانه، راه حلّ این مسئله را باید در فهم و به کار گیری تعالیم امر مبارک جستجو نمود.  احبّا باید این واقعیّت را کاملاً درک کرده بدون ناراحتی بپذیرند که راه حلّ‌های حاصله ممکن است از نقطه‌نظر کسانی که به موهبت قبول موعود الهی فائز نشده‌اند و در چنگال افکاری اسیرند که هرچند وسیعاً مورد قبول اهل عالم است ولی با تعالیم بهائی مغایرت دارد، ناقص و نارسا باشد.
  • آنچه در بررسی این موضوع باید مخصوصاً به آن توجّه داشت هدفی است که مؤمنین به حضرت بهاءالله در زندگی دارند و آن شناسایی و پرستش خداوند است.  این هدف مستلزم خدمت به هم‌نوع و خدمت در جهت پیشرفت امر الهی است.  در تعقیب این هدف، بهائیان باید کوشش نمایند تا با استفاده از طرق موجود تا حدّ امکان استعدادها و قابلیّت‌های خود را پرورش دهند.
  • بر اثر محدودیّت‌هایی که در این عالم خاکی وجود دارد، احبّا در بسیاری از موارد خود را از پرورش کامل استعدادهای خویش محروم می‌بینند.  این محرومیّت ممکن است از فقدان منابع اقتصادی یا نبودن امکانات تحصیلی و یا لزوم انجام تعهّدات و وظایف دیگری مانند مسئولیّت‌های زندگی زناشویی و وظایف خانوادگی که آزادانه اختیار نموده‌اند، ناشی شده باشد.  در بعضی موارد ممکن است علّت آن تصمیم آگاهانه برای فداکاری در راه امر الله باشد مانند وقتی که یک مهاجر برای خدمت در محلّی مستقرّ می‌شود که فاقد امکانات لازم برای پرورش استعدادها و قابلیّت‌های خاصّ اوست.  امّا این محرومیّت‌ها و محدودیّت‌ها به معنای این نیست که این دوستان قادر نیستند مقصد اصلی حیات روحانی خود را تحقّق بخشند بلکه صرفاً عناصری از یک چالش عمومی برای سنجش و ایجاد تعادل در صرف وقت و انرژی برای رسیدگی به امور گوناگون زندگی است.
  • چون موقعیّت افراد بسیار متفاوت است، هیچ گونه پاسخ کلّی برای پرسش‌های شما در مورد تصمیم‌گیری زن و شوهرهای شاغل که با دنبال کردن حرفۀ خود ظاهراً دو راه جداگانه را طیّ می‌کنند وجود ندارد.  هر زن و شوهری باید با اتّکا به فرایند مشورت بهائی تصمیم بگیرند که بهترین راه برای آنها چیست و در انجام این کار می‌توانند از جمله عوامل زیر را در نظر بگیرند:
  • توجّه به اصل تساوی که باید راهنمای مشورت میان زن و شوهر باشد.
  • بیت العدل اعظم الهی در پاسخ به سؤالات قبلی متذکّر شده‌اند که مشورت توأم با شفقت باید اصل اساسی رابطۀ زناشویی باشد.  اگر حصول توافق ممکن نباشد، گاهی زن یا شوهر باید از خواست طرف دیگر تبعیّت نماید.  اینکه دقیقاً در چه وضع و موقعیّتی چنین تبعیّتی باید صورت گیرد امری است که به تصمیم هر زوج بستگی دارد.
  • تأکید بسیار در آثار بهائی بر حفظ پیوند زناشویی و تحکیم اتّحاد بین دو شریک زندگی.
  • مفهوم یک خانوادۀ بهائی که در آن مادر اوّل مربّی فرزندان به شمار می‌رود و پدر مسئولیّت اصلی تأمین معیشت خانواده را بر عهده دارد.
  • همان طور که بیت العدل اعظم در موارد دیگر متذکّر شده‌اند این امر به هیچ وجه بدان معنا نیست که این وظایف ثابت و تغییرناپذیرند و نمی‌توان آنها را بر حسب نیاز و شرایط خانواده‌ تبدیل و تعدیل نمود.
  • موقعیّت‌های خاصّ مختلفی که ممکن است پیش بیاید، مانند:  امکانات شغلی در زمانی که بی‌کاری عمومی رواج دارد، فرصت‌ها و یا توانایی‌های استثنایی که ممکن است یکی از طرفین ازدواج دارا باشد و یا نیازهای مبرم امر الله که ممکن است مستلزم فداکاری احبّا باشد.
  • موفّقیّت چنین مشورتی‌ بدون شک به میزان توسّل به دعا و مناجات و توجّه قلبی به درگاه الهی، احترام متقابل زن و شوهر به یک‌دیگر، آرزوی خالصانۀ آنها برای یافتن راه حلّی که باعث حفظ اتّحاد و هماهنگی بین آنها و سایر اعضای خانواده گردد و آمادگی آنان برای مصالحه و سازش در چارچوب تساوی، بستگی خواهد داشت.
  • هم‌چنان که اجتماع در طول دهه‌ها و قرن‌های آینده در تحت نفوذ تقلیب‌کنندۀ ظهور حضرت بهاءالله تحوّل می‌یا‌بد، مطمئنّاً تغییراتی بنیادین در آن روی خواهد داد که اجرای تعالیم بهائی در اجتماع را تسهیل نموده مشکلات زن و شوهرهایی را که مشتاقانه خواهان خدمت به امر الهی از طریق فعّالیّت‌های شغلی و حرفه‌ای خود هستند تخفیف خواهد داد.
  1. حضرت عبدالبهاء در یکی از الواح مبارکه می‌فرمایند:  ”شوهر خویش را عزیز دار و هر چه بدخویی کند خوش‌خویی نما.“ix 
  • در پاسخ به سؤالی در مورد این بیان، توضیح ذیل ضمن نامۀ مورّخ ۱۲ آوریل ۱۹۹۰ دارالانشاء بیت العدل اعظم الهی آمده است:
  • بدیهی است که هیچ شوهری نباید همسر خود را مورد آزار و اذیّت اعمّ از آزار عاطفی و روحی و جسمی قرار دهد.  چنین عمل مذمومی با روابط مبتنی بر احترام و تساوی که در آثار بهائی به آن امر شده کاملاً در تضادّ خواهد بود، روابطی که می‌بایستی با مشورت توأم و از هر گونه بدرفتاری و از جمله توسّل به زور به منظور تحمیل ارادۀ خود به دیگری مبرّا باشد.  هنگامی که یک زن بهائی خود را در چنین وضعی می‌یابد و احساس می‌کند که نمی‌تواند این مشکل را از طریق مشورت با شوهر خود حلّ نماید، می‌تواند جهت مشورت و صلاح‌‌دید به محفل روحانی محلّی مراجعه نماید و هم‌چنین ممکن است مراجعه به مشاورین خانوادگی حرفه‌ای و ماهر را نیز مفید تشخیص دهد.  اگر شوهر هم بهائی باشد، محفل روحانی ممکن است توجّه او را به لزوم اجتناب از رفتار ناشایست جلب نماید و در صورت ضرورت می‌تواند جهت الزام او به وفق دادن رفتار خود با تعالیم امر مبارک دست به اقدامات جدّی‌تری بزند.

 

ب. روابط و مسئولیّت‌های والدین و فرزندان

 

منتخباتی از آثار حضرت بهاءالله

 

  1. آباء باید در دین ابناء و اتقان آن جهد بلیغ نمایند چه هر فرزندی از دین الهی خارج شود البتّه به رضای ابوین و حقّ جلّ جلاله عمل ننماید.  جمیع اعمال حسنه به نور ایمان ظاهر و مشهود و در فقدان این عطیّهٴ کبری از هیچ منکری اجتناب نکند و به هیچ معروفی اقبال ننماید.
  2. در لوحی از الواح نازل قوله تعالی”يا محمّد وجه قدم به تو متوجّه و ترا ذکر می‌نمايد و حزب اللّه را وصيّت می‌فرمايد به تربيت اولاد.  اگر والد در اين امر اعظم ... غفلت نمايد حقّ پدری ساقط شود و لدی اللّه از مقصّرين محسوب طوبی از برای نفسی که وصايای الهی را در قلب ثبت نمايد و به او متمسّک شود انّه يأمر العباد بما يؤيّدهم و ينفعهم و يقرّبهم اليه و هو الآمر القديم.“
  3. اثمار سدرۀ وجود امانت و ديانت و صدق و صفا و اعظم از کل بعد از توحيد حضرت باری جلّ و عزّ مراعات حقوق والدين است.  در جميع کتب الهی اين فقره مذکور و از قلم اعلی مسطور ان انظر ما انزله الرّحمن فی الفرقان قوله تعالی”و اعبدوا اللّه و لا تشرکوا به شيئاً و بالوالدين احساناً.“  ملاحظه نمایيد احسان به والدين را با توحيد مقترن فرموده طوبی لکلّ عارف حکيم يشهد و يری و يقرأ و يعرف و يعمل بما انزله اللّه فی کتب القبل و فی هذا اللّوح البديع.
  4. قلم اعلی کلّ را وصيّت می‌‌فرمايد به تعليم و تربيت اطفال و اين آيات در اين مقام در کتاب اقدسx  در اوّل ورود سجن از سماء مشيّت الهی نازل کتب علی کلّ اب تربية ابنه و بنته بالعلم و الخطّ و دونهما عمّا حدّد فی اللّوح و الّذی ترک ما امر به فللامناء ان يأخذوا منه ما يکون لازماً لتربيتهما ان کان غنيّاً والّا يرجع الی بيت العدل.
  5. آنچه از برای اطفال در مقام اوّل و رتبهٴ اوّلیّه واجب و لازم است تعلیم کلمهٴ توحید و شرایع الهیّه است چه که من‌دون آن خشیة اللّه حاصل نمی‌شود و در فقدان آن صدهزار اعمال مکروههٴ غیر معروفه و اقوال غیر طیّبه ظاهر می‌گردد ... آباء باید کمال سعی را در تدیّن اولاد مبذول دارند چه اگر اولاد به این طراز اوّل فائز نگردد از اطاعت ابوین که در مقامی اطاعة اللّه است غافل گردد دیگر چنین اولاد مبالات نداشته و ندارد یفعل باهوائه ما یشاء.
  6. قل یا قوم عزّروا ابویکم و وقّروهما و بذلک ینزّل الخیر علیکم من سحاب رحمة ربّکم العلیّ العظیم.
  7. از جمله اموری که مخصوص است به این ظهور اعظم آنکه هر نفسی در این ظهور به اقبال فائز و به اسم قیّوم از رحیق مختوم آشامید یعنی از کأس محبّت الهی منتسبین او بر حسب ظاهر اگر مؤمن نباشند بعد از صعود به عفو الهی فائز و از بحر رحمت مرزوق خواهند بود.  این فضل محقّق است از برای نفوسی که از ایشان ضرّی به حقّ و اولیای او نرسیده کذلک حکم اللّه ربّ العرش و الثّری و مالک الآخرة و الاولی.

 

منتخباتی از آثار و بیانات حضرت عبدالبهاء

 

  1. ای دو اولاد عزیز من اقتران شما چون به سمع من رسید بی‌نهایت ممنون و مسرور شدم که الحمد للّه آن دو طیر باوفا در یک آشیانه لانه نمودند و از خدا خواهم که یک عائلهٴ محترمه‌ای تشکیل نمایند زیرا اهمّیّت ازدواج به جهت تشکیل یک عائلهٴ پربرکت است تا در کمال مسرّت مانند شمع‌ها عالم انسان را روشن نمایند زیرا روشنایی این عالم به وجود انسانست اگر در این جهان انسان نبود مانند شجر بی‌ثمر بود.  حال امیدوارم که آن دو نفس مانند یک شجر گردند و از رشحات ابر عنایت طراوت و لطافت حاصل نمایند و پر شکوفه و ثمر گردند تا الی‌الابد این سلاله باقی و برقرار ماند.
  2. اگر مربّی نباشد جمیع نفوس وحوش مانند و اگر معلّم نباشد اطفال کلّ مانند حشرات گردند اینست که در کتاب الهی در این دور بدیع تعلیم و تربیت امر اجباریست نه اختیاری یعنی بر پدر و مادر فرض عین است که دختر و پسر را به نهایت همّت تعلیم و تربیت نمایند و از پستان عرفان شیر دهند و در آغوش علوم و معارف پرورش بخشند و اگر در این خصوص قصور کنند در نزد ربّ غیور مأخوذ و مذموم و مدحورند.
  3. مسئلۀ اخلاق را بسيار اهمّيّت بدهيد.  جميع آباء و امّهات بايد اطفال را متمادياً نصيحت کنند و بر آنچه سبب عزّت ابديّه است دلالت نمايند.
  4. در خصوص تربیت اطفال امّهات باید نهایت اهمّیّت بدهند و همّت بگمارند زیرا شاخه تا تر و تازه است هر نوع تربیت نمایی تربیت شود.  پس امّهات باید طفلان خوردسال را مانند نهال‌ها که باغبان می‌پرورد پرورش دهند شب و روز بکوشند که در اطفال ایمان و ایقان و خشیت رحمن و محبّت دلبر آفاق و فضایل اخلاق و حسن صفات تأسّس یابد.  مادر اگر از طفل حرکت ممدوحی بیند ستایش کند و تحسین نماید و تطییب خاطر طفل کند و اگر ادنی حرکت بی‌فایده صدور یابد طفل را نصیحت کند و عتاب نماید و به وسائط معقوله حتّی زجر لسانی جزئی اگر لازم باشد مجری دارد ولی ضرب و شتم ابداً جایز نیست زیرا به کلّی اخلاق اطفال از ضرب و شتم مذموم گردد.
  5. اطفال را از سنّ شيرخواری از ثدی تربيت پرورش دهيد و در مهد فضایل بپروريد و در آغوش موهبت نشو و نما بخشيد از هر علم مفيدی بهره‌مند نمایيد و از هر صنايع بديع نصيب بخشيد پرهمّت نمایيد و متحمّل مشقّت کنيد اقدام در امور مهمّه بياموزيد و تشويق بر تحصيل امور مفيده بنمایيد.
  6. اگر چنانچه فی‌الجمله مراعات پدر و مادر را نیز بنمایی که فی‌الجمله راضی شوند سبب رضایت منست.  پدر و مادر بسیار محترم و رضایشان لازم ولی به شرط آنکه مانع از تقرّب به درگاه کبریا نشوند و از سلوک در سبیل ملکوت بازندارند بلکه باید تشویق و تحریص نمایند.
  7. و هم‌چنين پدر و مادر نهايت تعب و مشقّت به جهت اولاد كشند و اكثر چون به سنّ رشد رسند پدر و مادر به جهان ديگر شتابند نادراً واقع كه پدر و مادر در مقابل مشقّات و زحمات خويش در دنيا مكافات از اولاد بينند.  پس بايد اولاد در مقابل مشقّات و زحمات پدر و مادر خيرات و مبرّات نمايند و طلب عفو و غفران كنند مثلاً شما در مقابل محبّت و مهربانی پدر بايد به جهت او انفاق بر فقرا نمایيد و در كمال تضرّع و ابتهال طلب عفو و غفران كنيد و رحمت كبری خواهيد.
  8. در خصوص مشورت پدر با پسر و پسر با پدر در کسب و تجارت استفسار نموده بودید.  مشورت در شریعت اللّه از اسّ اساس است و البتّه مقبولست خواه میان پدر و پسر و یا شخص دیگر کاری بهتر از این نه انسان باید در جمیع امور مشورت نماید از شور به غور مسئله رسد و به آنچه موافق است پی‌برد.
  9. ای عزیز عبدالبهاء پسر آن پدر باش و ثمر آن شجر زادهٴ عنصر جان و دل او باش نه همین آب و گل.  پسر حقیقی آنست که از عنصر روحانی انسان منشعب گردد.  از خدا خواهم که در جمیع اوقات موفّق و مؤیّد باشی.
  10. پدر باید همواره به تربیت پسر کوشد و تعلیم تعالیم آسمانی دهد و همیشه نصیحت نماید و آداب بیاموزد و در دبستان تعلیم گذارد و تعلیم فنون لازمهٴ مفیده بدهد خلاصه به آنچه فضایل عالم انسانیست پرورش دهد علی‌الخصوص همواره متذکّر به ذکر اللّه کند تا محبّت اللّه در عروق و شریانش تأثیر نماید و پسر باید نهایت اطاعت را از پدر بنماید عبد خاضع باشد و بندهٴ متواضع شب و روز در فکر راحت و آسایش و تحصیل رضایت پدر مهربان باشد به کلّی راحت و خوشی خویش فراموش نماید دائماً سعی و کوشش کند که سبب سرور قلب پدر و مادر گردد تا موفّق به رضایت حضرت پروردگار شود و مؤیّد به جنود لم‌تروها گردد.
  11. از جملهٴ محافظهٴ دین اللّه تربیت اطفال است که از اعظم اساس تعالیم الهیّه است.  پس ابتدا باید امّهات اطفال شیرخوار را در مهد اخلاق تربیت نمایند زیرا اوّل مربّی امّهاتند تا چون طفل مراهق گردد به جمیع خصایل حمیده و فضایل پسندیده متّصف و متخلّق شود و هم‌چنین به موجب اوامر الهیّه هر طفلی باید قرائت و کتابت و اکتساب فنون لازمهٴ مفیده نماید و هم‌چنین تعلّم صنعتی از صنایع این امور را نهایت اهتمام باید قصور و فتور در این خصوص جایز نه.  ملاحظه فرمایید که چه ‌قدر زندان و سجون و محلّ عذاب و عقاب از برای نوع بشر حاضر و مهیّاست تا به این وسایط زجریّه نفوس را از ارتکاب جرایم عظیمه منع نمایند و حال آنکه این زجر و این عذاب سبب ازدیاد سوء اخلاق می‌گردد و مطلوب چنانچه باید و شاید حاصل نشود.  پس باید نفوس را از صغر سنّ چنان تربیت نمود که اکتساب جرایم ننمایند بلکه جمیع همّت‌شان بر اکتساب فضایل باشد و نفس جرم و قصور را اعظم عقوبت شمرند و نفس خطا و عصیان را اعظم از حبس و زندان دانند چه که می‌توان انسان را چنان تربیت نمود که جرم و قصور اگر به کلّی مفقود و معدوم نگردد ولی نادر الوقوع شود.  باری مقصد اینست که تربیت از اعظم اوامر حضرت احدیّتست و تأثیرش تأثیر آفتاب در شجر و ثمر.  اطفال را بسیار باید مواظبت و محافظت و تربیت نمود اینست حقیقت شفقت پدر و مادر والّا علف خودرو گردد و شجرهٴ زقّومxi  شود خیر و شرّ نداند و فضایل را از رذایل تمییز نتواند مربّای غرور گردد و منفور ربّ غفور لهذا جمیع اطفال نورسیدگان باغ محبّت اللّه را کمال مواظبت و تربیت لازم.

 

ترجمۀ منتخباتی از توقیعات صادره از طرف حضرت ولیّ‌امراللهxii 

 

  1. اختلاف والدین و فرزندان بر سر مسائل مهمّ زندگی مانند ازدواج البتّه بسیار تأسّف‌انگیز است.  ولی بهترین راه حلّ آن است که سعی کنند به طریقی دوستانه رفع اختلاف نمایند، نه آنکه نظرات یک‌دیگر را به سخریّه بگیرند و یا اینکه در حال خشم و عصبانیّت به بحث پردازند.
  • حضرت بهاءالله صراحتاً می‌فرمایند که برای انجام مراسم ازدواج کسب رضایت والدین ضروری است و بدون شک حکمت بزرگی در این دستور نهفته است.  این امر لااقلّ مانع از آن می‌شود که جوانان بدون تأمّل و بررسی موضوع، ازدواج کنند.  برای رعایت این حکم الهی بود که حضرت ولیّ‌امرالله تلگراف فرمودند که کسب رضایت والدین شما لازم است.
  1. هم‌چنین حضرت ولیّ‌امرالله از اینکه به یمن موهبت الهی دارای فرزندی شده‌اید بسیار مسرور شدند و اطمینان دارند که وجود او شادی و خوشبختی هر دوی شما را افزون‌تر و حیات بهائی خانوادۀ شما را غنی‌تر خواهد ساخت.  هیکل مبارک دعا خواهند فرمود که این کودک محبوب در تحت مواظبت و هدایت شما جسماً و روحاً رشد نماید و چنان تعلیم و تربیت یابد که بتواند بعداً امر مبارک را با تمام وجود پذیرفته به خدمت آن قیام نماید.  این کار در حقیقت مقدّس‌ترین وظیفۀ شما در مقام والدین بهائی است و موفّقیّت و شادی زندگی خانوادگی شما بدون شک به نحوه و میزان انجام آن بستگی دارد.
  2. در مورد پس‌انداز شما، حضرت ولیّ‌امرالله توصیه می‌فرمایند که به اعتدال سلوک نمایید.  اگرچه اشتیاق شما را به تقدیم تبرّعات کریمانه به امر الهی البتّه تأیید می‌فرمایند ولی در عین حال مؤکّداً گوشزد می‌نمایند که وظایف و مسئولیّت‌های خود را نسبت به پدر و مادرتان که به کمک مالی شما نیاز دارند فراموش نکنید.
  3. وظیفۀ تربیت و پروش کودک بهائی چنانچه به کرّات در آثار بهائی تأکید شده مهم‌ترین مسئولیّت مادر است. امتیاز منحصر به فردِ مادر در حقیقت آنست که بهترین موقعیّت را در خانۀ خود برای رفاه و پیشرفت مادّی و معنوی طفل ایجاد نماید.  تربیتی که کودک در ابتدا از مادر خود دریافت می‌کند محکم‌ترین اساس برای رشد و پیشرفت او در آینده خواهد بود و بنا بر این از هم‌اکنون هدف مهمّ همسر شما ... باید سعی در تربیت روحانی کودک نوزاد خود باشد، تربیتی که او را قادر سازد تا در آینده به نحوی کامل کلّیّۀ وظایف و مسئولیّت‌های حیات بهائی را بر دوش گیرد و به طرز شایسته اجرا نماید.
  4. در مورد مسئلۀ تربیت فرزندانxiii، با توجّه به تأکیدات حضرت بهاءالله و حضرت عبدالبهاء مبنی بر لزوم تربیت فرزندان توسّط والدین در سنین کودکی، به نظر مرجّح است که اوّلین آموزش و پرورش را فرزندان در خانه از مادر دریافت دارند تا اینکه به کودکستان یا نوعی مؤسّسات مخصوص تربیت اطفال فرستاده شوند.  امّا اگر موقعیّت ایجاب کند که مادر بهائی راه دوم را انتخاب نماید، ایرادی وارد نیست.
  5. مسئلۀ تعلیم و تربیت اطفال در صورتی که یکی از والدین بهائی نباشد موضوعی است که منحصراً به خود پدر و مادر مربوط می‌شود تا در مورد بهترین نحوه‌ای که موجب حفظ وحدت خانواده و رفاه آیندۀ فرزندان‌شان می‌شود تصمیم بگیرند.  امّا هنگامی که کودک به سنّ بلوغ می‌رسد باید برای انتخاب دین خود صرف نظر از خواسته‌‌ها و آرزوهای والدینش آزادی کامل داشته باشد.
  6. اگرچه روابط خانوادگی محکم و متین است ولی باید همیشه به خاطر داشته باشیم که روابط روحانی بسیار عمیق‌تر و قویّ‌‌تر از آن است.  روابط روحانی روابطی ابدی است و بعد از مرگ هم ادامه دارد، امّا روابط جسمانی اگر با پیوند روحانی هم‌راه نگردد فقط محدود به این عالم است.  شما باید تا آنجا که در قوّه دارید از طریق دعا و با رفتار و کردار نمونه، فکر اعضای خانوادۀ خود را نسبت به دیانت بهائی روشن کنید ولی از اعمال آنها چندان غمگین نشوید.  به برادران و خواهران روحانی خود که با شما تحت انوار ملکوت الهی زندگی می‌کنند ناظر باشید.
  • احبّای الهی در حقیقت هنوز کاملاً نیاموخته‌اند که از محبّتی که به یک‌دیگر دارند برای تقویت و تسلّی خاطر در هنگام احتیاج چگونه استفاده نمایند.  امر الهی دارای قدرت عظیمی است و علّت اینکه یاران بیشتر از آن استفاده نمی‌کنند این است که هنوز نیاموخته‌اند چگونه از این نیروی عظیم محبّت، قدرت و اتّفاق و هماهنگی که این امر اعظم ایجاد کرده است به طور کامل بهره گیرند.
  1. در خصوص بیان مبارک که می‌فرمایند ”هجرت مشروط به موافقت والدین است اقناع آنان لازم و واجب“ این حکم بر بالغین و غیر بالغین هر دو یک‌سان است یا خیر فرمودند بنویس ‎”فقط راجع به اشخاص نابالغ است.“
  2. حضرت بهاءالله به صراحت فرموده‌اند که برای ازدواج بهائی رضایت والدینی که در قید حیات هستند ضروری است.  این دستور اعمّ از اینکه والدین بهائی باشند یا غیر بهائی و سال‌ها قبل طلاق گرفته باشند یا نه، لازم‌ الاجرا است.  هیکل مبارک این حکم محکم الهی را برای تحکیم بافت اجتماع و تقویت پیوندهای خانوادگی و ایجاد حسّ قدردانی و احترام در قلب فرزندان نسبت به کسانی که به آنها زندگی بخشیده و روح آنان را در مسیر سفر ابدی به سوی پروردگار خود قرار داده‌اند صادر فرموده‌اند.  ما بهائیان باید بدانیم که آنچه در دنیای کنونی می‌گذرد فرایندی کاملاً برعکس است:  جوانان کمتر و کمتر به خواسته‌های والدین خود اهمّیّت می‌دهند، طلاق حقّی طبیعی محسوب می‌شود و بر اساس سست‌ترین و ناموجّه‌ترین و غیر اصولی‌ترین بهانه‌ها صورت می‌گیرد.  والدینی که از هم جدا می‌شوند، به خصوص اگر یکی از آنها سرپرستی کامل فرزندان را به عهده داشته باشد، به راحتی آماده‌اند که طرف دیگر را که او نیز در مقام والدین مسئول به دنیا آوردن فرزندان می‌باشد بی‌اهمّیّت جلوه دهند.  بهائیان باید با توسّل کامل به احکام و تعالیم بهائی، با نیروهای فرساینده‌ای که به سرعت در حال نابود کردن حیات خانواده و زیبایی روابط خانوادگی و ساختار اخلاقی اجتماع است به مبارزه برخیزند.
  3. فرزندان تا سنّ پانزده‌سالگی تحت هدایت و سرپرستی والدین خود هستند.  در پانزده‌سالگی صرف نظر از بهائی بودن یا نبودن والدین خود، می‌توانند ایمان خود را به دیانت بهائی اعلان نموده به عنوان جوان بهائی تسجیل شوند.  کودکان زیر پانزده‌سال که والدین آنها بهائی هستند در صورت تمایل می‌توانند به مانند دیگر بهائیان در جلسات امری و گرد‌همایی‌ اجتماعی احبّا شرکت نمایند.  هم‌چنین اگر والدین غیر بهائی به فرزند خود که به سنّ پانزده نرسیده اجازه دهند که در جلسات بهائی شرکت کند و در حقیقت بهائی باشد، این نیز مجاز است.
  4. اگر وضع سلامت والدین شما طوریست که وجود شما واقعاً ضروری است، در آن صورت نباید آنها را ترک کنید.  ولی اگر خویشاوند دیگری بتواند از آنها نگه‌داری نماید، در آن صورت می‌توانید در فعّالیّت‌های امری در ... کمک کرده احبّا را در استقرار امر مبارک بر اساسی محکم در آن محل، مساعدت نمایید.

 

ترجمۀ منتخباتی از دستخط‌هایی که توسّط و یا از طرف بیت العدل اعظم صادر شده است

 

  1. بیت العدل اعظم نامۀ مورّخ ۲٣ ژوئن ١٩٧٧ شما را دریافت نموده‌اند.  در آن نامه آرزوی عمیق خود و شوهرتان را به اینکه فرزندان‌تان حامیان فعّال امر مبارک شوند ابراز داشته و سؤال کرده بودید که با توجّه به مسئولیّت‌های والدین بهائی در میدان مهاجرت، آیا مشقّات ظاهری که فرزندان در نتیجۀ تعهّدات والدین‌شان به خدمات امری متحمّل می‌شوند به نحوی جبران خواهد شد، بیت العدل اعظم مقرّر فرمودند به قرار ذیل مرقوم گردد:
  • در بررسی این مشکل لازم است که واقعیّت وحدت خانواده و سهم فرزندان در فعّالیّت‌های آن در نظر گرفته شود...
  • هم‌چنین باید توجّه داشت که کودک از ابتدای زندگی، موجودی متفکّر و آگاه است که عضوی از خانواده به شمار رفته نسبت به آن دارای وظایفی می‌باشد و قادر است به طرق گوناگون برای امر مبارک فداکاری نماید.  توصیه می‌گردد که با فرزندان نوعی رفتار شود که احساس کنند که این امکان و امتیاز را دارند که در تصمیم‌گیری راجع به خدماتی که والدین‌شان می‌توانند به عهده گیرند شرکت کنند تا بدین طریق بتوانند برای پذیرفتن خدماتی که زندگی آنها را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد شخصاً و آگاهانه تصمیم بگیرند. در حقیقت می‌توان کودکان را دلالت نمود تا دریابند که والدین‌شان صادقانه آرزومندند که با هم‌راهی کامل و صمیمانۀ فرزندان‌شان به این نوع خدمات قیام نمایند.
  1. بیت العدل اعظم نامۀ شما را که در تاریخ ۱۹ فوریه ۱۹۸۲ پست شده بود دریافت کرده‌اند.  در آن نامه تمایل شدید خود را در مقام یک مادر جهت انجام مسئولیّت‌های مربوطه برای تربیت صحیح فرزندان‌تان و قادر ساختن آنها به اینکه خادمین ثابت‌قدم امر جمال مبارک باشند اظهار کرده‌اید.  حسب‌ الامر مطالب زیر را به اطّلاع شما می‌رسانیم....
  • بیت العدل اعظم در نگرانی شما شریکند که فرزندانی از خانواده‌های مؤمن بهائی از امر کناره گرفته‌اند.  متأسّفانه مواردی وجود داشته که خدمات والدین به امر الهی به زیان فرزندان و خانواده بوده است....
  • اشارات بسیاری در الواح مبارکه در بارۀ طرقی که والدین باید فرزندان خود را هدایت نمایند موجود است و شاید شما ”مجموعه‌ای از نصوص و الواح مبارکه در بارۀ تعلیم و تربیت بهائی“ را مطالعه کرده‌اید....
  • این مجموعه شامل نصوص بسیاری در بارۀ اهمّیّت اتّحاد خانواده است.  اگر کودکان در خانواده‌ای تربیت شوند که اعضای آن خوشحال و متّحد و افکار و اعمال‌شان متوجّه مسائل روحانی و پیشرفت امر باشد، می‌توان تقریباً مطمئن بود که آن فرزندان صفات ملکوتی کسب خواهند نمود و از مدافعان امر مبارک خواهند شد.
  • امید است که مطالب فوق مفید و اطمینان‌بخش باشد و شما را قادر سازد تا با سرور و اعتماد به وظایف مادری خود پردازید.  در اجرای وظایف خود در مقام پدر و مادر، مانند سایر وظایفی که به عهده داریم، فقط می‌توانیم به حدّ قوّۀ خود کوشش کنیم و واقف باشیم که بدون شک در مقایسه با معیارهای والایی که در جهت وصول به آن تلاش می‌کنیم کم‌بودهایی خواهیم داشت.  ولی باید مطمئن باشیم که خداوند کسانی را که در راه خدمت به امرش می‌کوشند مدد خواهد نمود و دعای ما را اجابت کرده نقایص ما را جبران خواهد کرد.
  1. بیت العدل اعظم نامۀ مورّخ ١۴ سپتامبر ١٩٨۲ شما را در مورد وظایف محافل روحانی محلّی راجع به هدایت والدین و فرزندان در بارۀ رفتار اطفال در جلسات بهائی مانند ضیافات نوزده‌روزه و جلسات ایّام متبرّکه دریافت نموده‌اند.
  • ...بیت العدل اعظم مقرّر فرمودند مرقوم گردد که کودکان باید طوری تربیت شوند که اهمّیّت روحانی اجتماعات پیروان جمال اقدس ابهی را درک کنند و افتخار و موهبت شرکت در این جلسات را ارج نهند.  البتّه بعضی از جلسات بهائی طولانی است و ساکت نشستن در طیّ این مدّت برای کودکان خرد‌سال مشکل است.  در این گونه موارد، ممکن است یکی از والدین مجبور شود از قسمتی از برنامه چشم بپوشد تا از کودک مواظبت نماید.  هم‌چنین ممکن است محفل روحانی با ترتیب دادن جلسه‌ای مناسب برای کودکان در اطاقی جداگانه، در این مورد به والدین کمک نماید.  به این ترتیب حضور کودکان در تمامی برنامۀ بزرگ‌سالان نشانه‌ای از رشد آنها و امتیازی خواهد بود که می‌توانند با رفتاری شایسته آن را کسب نمایند.
  • در هر صورت، بیت العدل اعظم خاطرنشان می‌نمایند که والدین مسئول فرزندان خود هستند و باید آنها را به رعایت آداب پسندیده در جلسات بهائی ملزم نمایند.  اگر اطفال به ایجاد اختلال ادامه دهند باید از جلسه بیرون برده شوند.  این اقدام نه فقط به جهت برگزاری جلسات بهائی با شأن و حرمت لازم ضروری است، بلکه جهت تعلیم اطفال به اصول ادب و رعایت دیگران و احترام و اطاعت از  والدین نیز لازم است.
  1. در آثار امری هیچ گونه توضیح مبسوطی در بارۀ نکاتی که شما از بیان مبارک حضرت عبدالبهاء در نامۀ خود نقل کرده‌اید یافت نشده است و برای درک این بیان باید به متن کامل لوحی که بیان مبارک از آن استخراج شده توجّه کرد.xiv  لوح مبارک بر آنچه از لوازم تربیت کودکان و نوجوانان از سنین اوّلیّۀ زندگی است تأکید می‌کند تا آنها برای رویارویی با چالش‌های زندگی در دوران بلوغ آماده شوند و بتوانند در حفظ موازین یک جامعۀ متعادل و پیشرو سهیم گردند و هم‌چنین عواقب وخیمی را که معمولاً در صورت عدم توجّه لازم به این امور می‌توان انتظار داشت گوشزد می‌نماید.  در جامعه‌ای که تماماً بر اساس قوانین و احکام حضرت بهاءالله اداره گردد، قبول چارچوبی که در آن این امور به نحو احسن مثمر ثمر واقع گردد آسان‌تر خواهد بود.
  • باید این نکته را متذکّر شد که بیان حضرت عبدالبهاء به تلاش‌های دیگران اشاره می‌نماید، نه به کوشش خود فرد برای تهذیب اخلاق خویش.  خوش‌بختانه در آثار مقدّسه به طور مکرّر به فضل و رحمت الهی که نفوس خطاکار می‌توانند از آن بهره‌مند شوند وعده داده شده و می‌توانیم شواهد آن را در حیات قهرمانان امر الله و هم‌چنین مردم عادی ملاحظه کنیم که چطور ایمان به خدا در تغییر رفتار  مؤثّر بوده است.  همان ‌گونه که آگاه هستید، یکی از اهداف اصلی ظهور مظهر الهی تقلیب صفات افراد و از این طریق، صفات جامعه به طور کلّی است.  بنا بر این پیامبر الهی قوانین و احکامی وضع می‌نماید که چنین تحوّل گسترده‌ای را امکان‌پذیر می‌سازد و مقصد نهایی مطلوب به تدریج از طریق تلاش‌های فردی، آزمایش و خطا و برتر از همه ایمان راسخ به خداوند حاصل می‌شود.
  1. در مورد سؤال شما که آیا مادران باید در خارج از منزل کار کنند، مفید است که این مطلب از دیدگاه مفهوم خانوادۀ بهائی بررسی گردد.  مفهوم خانوادۀ بهائی بر این اصل استوار است که مرد در درجۀ اوّل تأمین معاش خانواده را به عهده دارد و زن مربّی اوّلیّۀ فرزندان است.  این امر به هیچ وجه بدان معنا نیست که این وظایف ثابت و تغییرناپذیرند و نمی‌توان آنها را بر حسب نیاز و شرایط خانواده‌ تبدیل و تعدیل نمود.  این مطلب به آن معنی هم نیست که جای زن صرفاً در خانه است، بلکه برعکس با وجود آنکه مسئولیّت‌های اصلی معیّن شده است انتظار می‌رود که پدران سهم مهمّی در تربیت فرزندان داشته باشند و زنان هم می‌توانند نان‌آور خانواده باشند.  همان طورکه شما به درستی بیان کرده‌اید حضرت عبدالبهاء زنان را تشویق فرموده‌اند تا ”به طور مساوی و کامل در امور و شئون عالم شرکت نمایند.“xv 
  • در خصوص سؤالات خاصّ شما، تصمیم راجع به اینکه یک مادر چه مدّت می‌تواند در خارج از منزل به کار پردازد بستگی به وضع خانواده دارد که ممکن است در زمان‌های مختلف متفاوت باشد و مشورت خانوادگی به یافتن جواب کمک خواهد کرد.  در مورد این سؤال که آیا دوره‌های آموزش حرفه‌ای در آینده انعطاف بیشتری خواهد داشت، بیت العدل اعظم خاطرنشان می‌سازند که اوضاع آینده این امور را تعیین خواهد نمود.
  1. چنین به نظر می‌رسد که شخص مبتدی که در نامۀ خود به او اشاره کرده‌اید تعالیم دیانت بهائی را در بارۀ مسئولیّت پدر و مادر در مورد تربیت فرزندان به درستی درک نکرده است.  پدر مسلّماً نقش بسیار مهمّی در این مورد دارد.  حضرت بهاءالله در کتاب مستطاب اقدس چنین فرموده‌اند:
  • کتب علی کلّ اب تربیة ابنه و بنته بالعلم و الخطّ و دونهما عمّا حدّد فی اللّوح ... انّ الّذی ربّی ابنه او ابناً من الابناء کانّه ربّی احد ابنائی علیه بهائی و عنایتی و رحمتی الّتی سبقت العالمین.xvi 
  • اهمّیّت زیادی که به نقش مادر داده شده از این حقیقت ناشی می‌شود که مادر، اوّل مربّی طفل است.  رفتار و حالات او، دعا و مناجات او، حتّی تغذیه و سلامتی او در دوران بارداری اثری عظیم بر روی طفل دارد.  هنگامی که کودک چشم به جهان می‌گشاید شیر را که اوّلین خوراک مناسب و مخصوص اوست خداوند در وجود مادر خلق کرده و مقتضی است که در نخستین روزها و ماه‌های بعد از تولّد در صورت امکان مادر با کودک باشد و به تربیت و پرورش وی پردازد.  این بدان معنی نیست که پدر طفل خود را دوست ندارد و برایش دعا نمی‌کند و از او مراقبت نمی‌نماید.  ولی از آنجایی که وظیفۀ تأمین معاش خانواده در درجۀ اوّل بر عهدۀ اوست، معمولاً وقتی را که در کنار فرزند خود می‌گذراند محدود است.  امّا در طول این دورۀ شکل‌گیری فشرده که رشد و نموّ کودک از همۀ دوره‌های دیگر زندگی سریع‌تر است، مادر معمولاً ارتباط نزدیکی با طفل دارد.  به تدریج که کودک بزرگ‌تر و مستقلّ‌تر می‌شود، ماهیّت روابطی که با پدر و مادر خود دارد به نسبت یک‌دیگر تغییر می‌کند و پدر می‌تواند نقش بزرگ‌تری ایفا نماید.
  • شاید مفید باشد که به مبتدی خود تأکید کنید که اصل تساوی زن و مرد به وضوح در تعالیم بهائی بیان گردیده است و این حقیقت که بین آنها از نظر وظایف‌شان در بعضی موارد تفاوت وجود دارد، مغایر این اصل نیست.
  1. بیت العدل اعظم به خوبی از رنج و زحمت بسیاری از مادران مجرّد که تمامی مسئولیّت بزرگ کردن و نگه‌داری فرزندان خود را بر دوش دارند آگاه هستند.  هدف دیانت بهائی ایجاد یک دگرگونی بنیادی در کلّ شالودۀ جامعۀ بشری است که شامل تربیت روحانی نوع بشر، نیل به اتّحاد در روابط انسانی و پذیرش اصولی بسیار مهم از جمله تساوی زن و مرد است تا در نتیجه ثبات و پایداری ازدواج بیشتر شده اوضاعی که باعث شکست ازدواج‌ها می‌گردد به نحو قابل ملاحظه‌ای تخفیف یابد.  برای دست‌یابی سریع به این هدف، جامعۀ بهائی باید به جذب قوای روحانیّه‌ای که لازمۀ موفّقیّت آن است ادامه دهد.  این امر مستلزم تمسّک کامل به اصول مندرج در تعالیم بهائی است، با این اطمینان که حکمتی که در این تعالیم نهفته است به تدریج برای تمامی نوع بشر آشکار خواهد گردید.
  2. بهترین راه بررسی مسائلی که مطرح نموده‌ایدxvii در پرتو تعالیم بهائی در بارۀ روابط خانوادگی است.  باید بین والدین و فرزندان احترام و مراعات متقابل وجود داشته باشد به نحوی که فرزندان برای راهنمایی و مشورت به والدین رجوع کنند و والدین در تربیت و پرورش فرزندان خود کوشا باشند.  نتیجۀ این روابط آنست که کودکان با قوّۀ تشخیص و قضاوت صحیح رشد کرده به بلوغ می‌رسند و از اینرو قادر خواهند بود مسیر زندگی خود را به نحوی که به خوشبختی و آسایش آنان منتهی گردد انتخاب کنند.
  • در چارچوب این احترام متقابل، از والدین انتظار می‌رود هنگامی‌ که فرزندان‌شان به ایجاد روابط دوستانه‌ای مشغولند که ممکن است نهایتاً به ازدواج بیانجامد، از خود حکمت و بصیرت نشان دهند.  والدین باید در بارۀ مواقعی که لازم است فرزندان خود را راهنمایی نمایند و مواردی که این عمل آنها مداخله محسوب خواهد شد به دقّت تأمّل کنند.
  • فرزندان به نوبۀ خود باید متذکّر باشند که والدین آنها شدیداً به خوش‌بختی آنها علاقه‌مند هستند و نظرات پدر و مادر شایان احترام و توجّه کامل است.
  • همان طور که مطّلعید انتخاب شریک زندگی در ابتدا به عهدۀ دو فردی است که موضوع مستقیماً به آنها مربوط می‌شود، سپس رضایت والدینی که در قید حیاتند کسب می‌گردد که این رضایت برای اجرای عقد ازدواج ضروری است.
  • در این مورد، مانند همۀ جنبه‌های روابط انسانی، مشورت در رفع سوء تفاهمات و در مشخّص کردن بهترین طرز رفتار بر اساس تعالیم بهائی، بسیار مفید است.
  1. اگرچه سهم مادر در پرورش اطفال حقیقتاً بسیار عظیم است، ولی در نظر این جمع بسیار مهم است که اهمّیّت مسئولیّتی که در آثار بهائی بر عهدۀ پدر گذاشته شده ناچیز انگاشته نشود.  در حال حاضر گرایشی وجود دارد که پدران تعلیم و تربیت کودکان را به حدّی کاملاً غیر قابل توجیه به عهدۀ مادران وامی‌گذارند و این هیئت مایل نیست تصوّر شود که تعالیم بهائی چنین رفتاری را تأیید می‌کند.
  2. تبلیغ امر الله بدون شک شایسته‌ترین اعمال است و هنگامی که احبّای الهی تبلیغ را با مهاجرت توأم می‌کنند برکات مضاعف شامل حال آنها می‌گردد.  رسیدگی به امور خانواده نیز از اهمّیّت روحانی فوق‌العاده‌ای برخوردار است و جایز نیست که برای ارائۀ خدمت خاصّی به امر الله، از رشد و پیشرفت خانواده غافل شویم.  تبلیغ امر و پاسخ‌گویی به نیازهای خانواده هر دو باید از مهم‌ترین خدمات به خداوند به شمار آید، ولی وضع و موقعیّت خاصّ هر خانواده میزان توجّه به هر یک را تعیین می‌نماید.  سهیم بودن فرزندان مهاجرین در فداکاری‌‌های والدین‌شان وقتی به کشور دیگری می‌روند، امری اجتناب‌ناپذیر است، همان‌ گونه که فرزندان حضرت بهاءالله و حضرت عبدالبهاء در فداکاری‌های آن هیاکل مقدّسه سهیم بودند.  ولی نباید فراموش نمود که فرزندان مهاجرین نیز از برکات روحانی و مواهب مهاجرت بهره‌مند هستند.
  3. چند سؤال در بارهٴ رفتار با کودکان مطرح نموده‌اید.  در آثار مبارکهٴ بهائی کاملاً‌ واضح است که اِعمال انضباط از جمله عناصر مهمّ تعلیم و تربیت اطفال است.  از طرف حضرت ولیّ عزیز امر الله توقیعی به زبان انگلیسی در بارهٴ تعلیم و تربیت اطفال صادر شده که مضمون آن به فارسی چنین است:
  • نوعی انضباط اعمّ از جسمانی، اخلاقی و یا فکری لازم است و هر روش تربیتی که فاقد این عنصر باشد کامل و ثمربخش نخواهد بود.  طفل در هنگام تولّد، راهی دراز برای وصول به کمال در پیش دارد نه تنها نحیف و ناتوان می‌باشد بلکه ناکامل و طبیعتاً متمایل به شرّ است که باید تربیت گردد، تمایلات طبیعی او هماهنگ، تعدیل و کنترل شود و در صورت لزوم تحت نظم و قاعده در آید تا رشد سالم جسمانی و روحانی او تضمین گردد.  والدین بهائی نمی‌توانند در مقابل فرزندان‌شان به خصوص آنهایی‌ که طبیعتاً متمرّد و سرکش هستند رفتاری غیر مصمّم داشته باشند و حتّی کافی نیست که برایشان دعا کنند، بلکه باید سعی نمایند که اصول اخلاقی را در اذهان جوان آنها با صبر و ملایمت القا نمایند و با حکمت و شفقت آنان را با احکام و تعالیم امر الهی آشنا سازند به نحوی که بتوانند ”ابناء خدا“ شوند و از سکّان وفادار و هوشمند ملکوتش محسوب گردند.... 
  • اگرچه انضباط جسمانی اطفال به عنوان جزئی از تعلیم و تربیت آنان قابل قبول است امّا باید ”با صبر و ملایمت“ و با ”شفقت“ انجام شود و به هیچ وجه شباهتی با ضرب و شتم و بدرفتاری که کودکان در بعضی از نقاط جهان با آن رو به رو هستند نداشته باشد.  یک چنین رفتار مذمومی با کودکان انکار حقوق انسانی آنها و نفی اعتمادی است که در یک جامعۀ بهائی فرد ضعیف باید نسبت به شخص قویّ‌‌تر داشته باشد.
  • در کردار انسانی به سختی می‌توان انحرافی را مکروه‌تر از تجاوز جنسی به کودکان که فاسد‌ترین نوع آن زنای با فرزند است تصوّر نمود.  در دوره‌ای از تاریخ که بنا به فرمودهٴ حضرت ولیّ‌امراللّه:  ”تباهی طبیعت بشر، تدنّی اخلاق انسان، فساد و زوال مؤسّسات دنیوی پست‌ترین و زننده‌‌ترین جنبه‌های خود را نشان می‌دهد“xviii، و زمانی که ”ندای وجدان خاموش“xix و ”شرم و حیا مفقود“xx شده است، مؤسّسات بهائی باید در انجام مسئولیّت خود برای حفظ و حراست اطفالی که در تحت اشراف خویش دارند هوشیار و انعطاف‌ناپذیر باشند ونباید اجازه دهند که تهدید یا رعایت مصلحت آنها را از انجام وظایف خود بازدارد.  شخصی که از تجاوز جنسی همسرش به کودکی آگاه است نباید سکوت اختیار نماید بلکه باید به کمک محفل روحانی و در صورت لزوم مسئولین دولتی، به تمام اقدامات لازم دست زند تا این عمل شنیع و به غایت غیر اخلاقی فوراً متوقّف گردد و درمان و معالجه آغاز شود.
  • حضرت بهاءاللّه بر اهمّیّت وظایف والدین در قبال فرزندان تأکید شدید نموده و به فرزندان نیز مؤکّداً فرموده‌اند که باید نسبت به والدین خود که خشنودی آنان موجب رضای الهی است، قلباً سپاس‌گزار باشند.  با وجود این، از بیانات مبارک مشهود است که در موارد خاصّی، ممکن است والدین به سبب اعمال و کردارشان از حقّ پدری یا مادری محروم شوند.  وضع قوانین در مورد این موضوع به بیت العدل اعظم راجع است.  معهد اعلی مقرّر فرموده‌اند که در حال حاضر تمام مواردی که در آن پدر یا مادری به سبب اعمال و اخلاقش، ظاهراً لایق داشتن حقوق پدری یا مادری نظیر حقّ رضایت دادن به ازدواج فرزند نیست به آن هیئت ارجاع شود.  مثلاً هنگامی که یکی از والدین نسبت به فرزند خود مرتکب زنا شده باشد، یا وقتی که فرزندی در نتیجهٴ تجاوز جنسی به وجود آمده باشد و هم‌چنین در موردی که یکی از والدین آگاهانه فرزندش را از آزار جنسی فاحش محافظت ننماید چنین مسائلی می‌تواند مطرح شود.
  1. ...اگرچه اطفال بهائی خود به خود امر الهی را از والدین خویش به ارث نمی‌برند، ولی والدین مسئول تربیت و سعادت روحانی فرزندان‌شان هستند.  بنا بر این والدین بهائی باید سعی کنند از ابتدای کودکی، ایمان به خدا و محبّت الهی را در قلوب اطفال القا نمایند و نیز باید بکوشند که فرزندان خود را هدایت نمایند تا از دل و جان نصایح و اوامر و احکام حضرت بهاءالله را اطاعت کنند.  شناسایی و عشق به همۀ مظاهر الهی و معاشرت با پیروان همۀ ادیان و دوستی و محبّت نسبت به همۀ افراد بشر و اهمّیّت تحرّی حقیقت از این جمله است.  بنا بر این اطفال خانواده‌های بهائی طبیعتاً بهائی شمرده می‌شوند، مگر آنکه خلاف آن ثابت شود.  هر کودکی با داشتن چنین زیربنایی از دانش و ادراک، آمادگی بهتری برای قضاوت صحیح و تصمیم‌گیری در مورد مسیری که باید در هنگام بلوغ برای زندگی آیندۀ خود انتخاب نماید خواهد داشت.
  2. در آثار مقدّسه بیانات فراوانی در مورد اهمّیّت اتّحاد خانواده و وظایف مهمّی که فرزندان نسبت به والدین و یا والدین نسبت به فرزندان دارند یافت می‌شود.  در این خصوص، در واقع از بهائیان خواسته شده که مطیع والدین خود باشند....
  • امّا یکی از مهم‌ترین اصول امر الهی اصل اعتدال در جمیع امور است.  حتّی فضایل اخلاقی، اگر در آن زیاده‌روی شود و به وسیلۀ سایر فضایل تکمیل و تعدیل نگردد ممکن است بی‌اندازه سبب ضرر گردد.  مثلاً نباید انتظار داشت که فرزند در ارتکاب گناه نیز از پدر و مادر اطاعت نماید.  به علاوه اگر هر یک از قوانین را به تنهایی و جدا از اصول اساسیّه‌ای که زیربنای آن را تشکیل می‌دهد و یا جدا از سایر قوانین، بزرگ جلوه دهیم و بر آن تأکید نماییم می‌تواند تولید خطر کند.  همان ‌طور که حضرت عبدالبهاء فرموده‌اند اتّحاد خانواده اهمّیّت بسیار دارد ولی باید در قبال حقوق هر یک از افراد خانواده تعدیل گردد:
  • بر طبق تعالیم حضرت بهاءالله خانواده که یک واحد انسانی است می‌بایستی بر اساس موازین تقوی و تقدیس تربیت شود.  همۀ فضایل را بایستی به خانواده تعلیم داد.  پیوند و الفت خانواده را باید پیوسته حفظ نمود و حقوق اعضا را نباید زیر پا گذاشت.  حقوق پسر و پدر و مادر هیچ‌ یک نباید نقض شود و یا دست‌خوش زورگویی گردد.  همان گونه که پسر وظایفی نسبت به پدر دارد، پدر نیز در قبال پسر دارای وظایفی می‌باشد.  بر همین منوال، مادر و خواهر و سایر اعضای خانواده نیز هر یک اختیارات مخصوص به خود را دارا هستند.  تمامی این حقوق و اختیارات باید محفوظ ماند.   چنانکه خیر هر یک خیر کل راحت هر یک راجع به کل باشد.xxi 
  • اصل مشورت در جمیع امور اصل اساسی دیگری است که فرد بهائی در برداشت و روی‌کرد خود نسبت به لزوم اطاعت از والدین باید آن را در نظر گیرد.  به فرمودۀ حضرت عبدالبهاء ”مشورت در شریعت الله از اسّ اساس است.“xxii  اگر فرزند و والدین بتوانند با مشورت نقطه‌نظرهای یک‌دیگر را بهتر درک کرده به اتّحاد فکر و هدف نائل شوند، قادر خواهند بود که از کشمکش در مورد مسئلۀ اطاعت از والدین اجتناب نمایند.
  • در مورد بحث شما در بارۀ رابطۀ بین اطاعت از والدین از یک طرف و ابراز عقیده و آزادی فردی و رشد روحانی از طرف دیگر، بیت العدل اعظم جهت ملاحظۀ شما، توضیح دیگری را ارائه می‌دهند.  اگرچه افراد شخصاً مسئول اعمال و رشد روحانی خود هستند، ولی فرد در انزوا بسر نمی‌برد بلکه عضوی از خانواده و جامعه محسوب می‌شود.  تصمیم به چشم‌پوشی از خواست‌های شخصی به خاطر رعایت نظریّات والدین — حتّی نظرات مؤسّسات امری یا اولیای امور و قوانین — نمایان‌گر آزادی اراده است نه در بند کردن آن.  فرزند با اطاعت از والدین می‌تواند به اتّحاد خانواده و از آن طریق به امر الهی کمک کند.
  1. کودکان ما نیازمند آنند که پرورش روحانی یابند و از پیش‌گامان امر الله محسوب شوند.  نباید آنها را به حال خود گذاشت تا در دنیایی که مملوّ از مخاطرات اخلاقی است رها شوند.  در وضع کنونیِ جامعۀ بشری، کودکان با سرنوشتی ظالمانه رو به رو هستند.  میلیون‌ها کودک در بسیاری از کشورها از نظر اجتماعی بی سر و سامان و سرگردانند.  کودکان اعمّ از اینکه در غنا بسر ‌برند و یا در فقر، نسبت به والدین خود و دیگر بزرگ‌سالان احساس بیگانگی می‌کنند.  این بیگانگی، ریشه در نوعی خودخواهی ناشی از مادّه‌گرایی دارد که در کنه بی‌اعتقادی به خدا نهفته و قلوب مردمان را در همه جا قبضه نموده است.  بی‌سر و سامانی اجتماعی کودکان در این دوران نشانه‌ای قطعی از جامعه‌ای در حال سقوط است.  ولی این وضع منحصر به یک نژاد، طبقه، ملّت و شرایط اقتصادی نیست، بلکه همه را در بر می‌گیرد..  قلوب‌مان به شدّت متألّم می‌گردد وقتی ملاحظه می‌کنیم که کودکان در بسیاری از نقاط جهان به سربازی گمارده می‌شوند، به عنوان کارگر استثمار می‌گردند، عملاً به صورت برده خرید و فروش می‌شوند، اجباراً به فحشا کشیده می‌شوند، مورد استفادۀ پورنوگرافی قرار می‌گیرند، پدران و مادرانی که در پی امیال خویش‌اند آنان را ترک می‌کنند و به اشکال گوناگون دیگری که از حوصلۀ این بحث خارج است قربانی مطامع دیگران می‌گردند.  بسیاری از این مظالم وحشتناک را خود والدین بر کودکان‌شان اِعمال می‌دارند.  صدمات روانی و روحانی وارده بر آنان خارج از حدّ احصا است.  جامعۀ جهانی ما نیز نمی‌تواند از عواقب این اوضاع در امان بماند.  این آگاهی باید همۀ ما را به کوششی بی‌درنگ و مستمرّ برای حفظ منافع کودکان و آینده‌ برانگیزد....
  • کودکان گران‌بهاترين گنجینه‌ای هستند که یک جامعه می‌تواند داشته باشد زيرا آنها امید و پشتوانۀ آينده‌اند.  کودکان حامل خصوصیّات اجتماع آینده هستند، خصوصیّاتی که عمدتاً از آنچه بزرگ‌سالان جامعه در مورد کودکان انجام می‌دهند یا در انجام آن قصور می‌ورزند شکل می‌گیرد.  کودکان ودیعه‌ای هستند که هیچ جامعه‌ای نمی‌تواند آن را نادیده بگیرد و از عواقب نامطلوب آن بر کنار بماند.  محبّت همه‌جانبه به کودکان، نحوۀ رفتار با آنان، کیفیّت توجّهی که به آنها مبذول می‌گردد، طرز رفتار و سلوک بزرگ‌سالان نسبت به آنان، همۀ اینها جزو جنبه‌های حیاتی رفتار شایسته نسبت به کودکان می‌باشد.  عشق و محبّت مستلزم انضباط و شهامت لازم برای عادت دادن کودکان به سختی، برآورده نکردن هوی و هوس آنها و رها نساختن آنان به حال خود می‌باشد.  جوّی بايد به وجود آورد که کودکان احساس کنند به جامعه وابسته‌اند و در هدف و مقصد آن شريکند.  کودکان باید با مهربانی کامل ولی با پافشاری راهنمایی شوند تا طبق موازین بهائی زندگی کنند و به نحوی که شرایط‌شان اجازه می‌دهد به مطالعه و تبلیغ امر الله بپردازند....
  • و حال مایلیم کلامی چند با والدین که مسئولیّت اوّلیّۀ پرورش کودکان را بر عهده دارند در میان بگذاریم.  از آنها تمنّا می‌نماییم که تربیت روحانی کودکان خود را پیوسته در مدّ نظر داشته باشند.  به نظر می‌رسد که برخی از والدین گمان می‌کنند که این وظیفه منحصراً بر عهدۀ جامعه است.  برخی ديگر معتقدند که به منظور حفظ استقلال اطفال در تحرّی حقیقت نبايد دیانت بهائی را به آنان تعلیم داد.  بعضی دیگر هم احساس می‌کنند که توانایی لازم برای بر عهده گرفتن چنین وظیفه‌ای را ندارند.  هیچ یک از اين تصورّات صحیح نیست.  حضرت مولی الوری فرموده‌اند که ”بر پدر و مادر فرض عين است که دختر و پسر را به نهايت همّت تعليم و تربيت نمايند“ و اضافه فرموده‌اند که ”اگر در اين خصوص قصور کنند در نزد ربّ غيور مأخوذ و مذموم و مدحورند.“xxiii  پدر و مادر، فارغ از میزان تحصیلات‌شان، موقعیّتی مهم و حسّاس برای شکل‌ دادن به پیشرفت روحانی کودکان خود دارند و هرگز نباید توان‌مندی خود را برای تربیت اخلاقی کودکان‌شان ناچیز انگارند.  زیرا والدین از طریق یک محیط خانوادگی‌ که آگاهانه با عشق به خداوند، کوشش‌‌ در جهت اجرای احکام الهی و روح خدمت به امر الله و عدم تعصّب و برکناری از تأثیرات مخرّب غیبت ایجاد می‌نمایند، اثری قطعی و حیاتی در پرورش اطفال دارند.  هر پدر و مادری که به جمال مبارک مؤمن و معتقد است، مسئولیّت آن را دارد تا به گونه‌ای سلوک و رفتار نماید که خود به خود منتهی به اطاعت کودکان از والدین گردد، اطاعتی که تعالیم امر مبارک ارزشی بسیار برای آن قائل شده است.  البتّه علاوه بر کوشش‌هایی که در خانواده انجام می‌شود، والدین باید از کلاس‌های کودکان که جامعه بهائی ارائه می‌دهد نیز حمایت نمایند.  هم‌چنین باید به خاطر داشت که کودکان در دنیایی زندگی می‌کنند که آنها را از طریق برخورد مستقیم با مخاطراتی که قبلاً ذکر شد و یا از طریق برنامه‌های مبتذل و اجتناب‌ناپذیر رسانه‌های گروهی، از واقعیّت‌های ناهنجار مطّلع می‌سازد.  بنا‌ بر اين بسیاری از آنان مجبورند نابهنگام بالغ شوند و در بین اینها کسانی هستند که به دنبال موازین و مقرّراتی می‌گردند که زندگی آنها را هدایت نماید.  در برابر این صحنۀ تیره و تار اجتماعی منحطّ، کودکان بهائی باید همانند نمادهایی از آینده‌ای بهتر، بدرخشند.

 

پ. استحکام حیات خانواده

 

منتخباتی از آثار حضرت بهاءالله

 

  1. طوبی لبیت فاز بعنایتی و ارتفع فیه ذکری و تشرّف بحضور اولیائی الّذین نطقوا بثنائی و تمسّکوا بحبل عنایتی و فازوا بتلاوة آیاتی انّهم عباد مکرمون الّذین وصفهم اللّه فی قیّوم الاسماء و فی کتب اخری انّه هو السّامع و هو النّاظر و هو المجیب.
  2. رأس الهمّة هی انفاق المرء علی نفسه و علی اهله و الفقراء من اخوته فی دینه.
  • رأس التّجارة هی حبّی به یستغنی کلّ شیء عن کلّ شیء و بدونه یفتقر کلّ شیء عن کلّ شیء و هذا ما رقم من اصبع عزّ منیر.
  1. شکّی نبوده و نیست که آنچه از قلم اعلی صادر و جاری شده از اوامر و نواهی نفع آن به خود عباد راجع است مثلاً از جمله حقوق اللّه نازل و اگر ناس به ادای آن موفّق شوند البتّه حقّ جلّ و عزّ برکت عنایت فرماید و هم آن مال نصیب خود آن شخص و ذرّیّهٴ او شود چنانچه مشاهده می‌نمایی اکثری از اموال ناس نصیب ایشان نشده و نمی‌شود و اغیار را حقّ بر آن مسلّط می‌فرماید و یا ورّاثی که اغیار بر ایشان ترجیح دارد.  حکمت بالغهٴ الهی فوق ذکر و بیانست انّ النّاس یشهدون ثمّ ینکرون و یعرفون ثمّ یجهلون اگر به اوامر عمل می‌نمودند خیر دنیا و آخرت را تحصیل می‌کردند.

 

منتخباتی از آثار و بیانات حضرت عبدالبهاء

 

  1. انّی ادعو اللّه ان یجعل بیتک محلّاً لسطوع انوار الهدی و انتشار آیات اللّه و توقّد نار محبّته فی قلوب عبیده و امائه فی کلّ حین و اعلمی انّ کلّ بیت یرتفع منه ذکر اللّه بالتّهلیل الی الملکوت الجلیل ذلک البیت جنّة من جنان اللّه و روضة من ریاض ملکوت اللّه.
  2. اگر توافق و محبّت در خانواده‌ای ظاهر باشد، آن خانواده پیشرفت نموده نورانی و روحانی ‌گردد، امّا اگر اختلاف و نفرت در آن به وجود بیاید، از هم پاشیدگی و انهدام آن اجتناب‌ناپذیر است.
  3. ملل را می‌‌توان قياس بر افراد عائله کنيم عائله متشکّل از افراد است و هر ملّتی نيز متشکّل از افراد و اشخاص و اگر جميع ملل را جمع کنيد يک عائلۀ عظيمه گردد و اين واضح است که نزاع و جدال بين افراد يک عائله سبب خرابیست همين نوع جنگ و حرب مابين ملل مورث انهدام عظيم است.
  4. با دوستان و متعلّقان خویش عموماً در نهایت مهربانی و محبّت معامله کن.
  5. محزون مباش طوفان غم ساکن گردد حسرت نماند حرمان نپاید آتش محبّت اللّه شعله زند خار و خاشاک اندوه و غم بسوزد مستبشر باش مطمئن به عنایت بها گرد تا شبهه و ریب مفقود شود و فیوضات غیب موجود گردد ... خویش و پیوند اگر دوری جویند مکدّر مشو خدا نزدیک است امّا تو تا توانی بیگانه و خویش را نزدیکی کن و مهربانی نما و نهایت صبر و تحمّل بنما هر قدر ستم کنند عدل و انصاف مبذول دار و هر چه بغض و عداوت نمایند به راستی و دوستی و آشتی مقابله کن.
  6. ای برادران مهربان در سبیل یزدان شکر کنید که اخوّت جسمانی با اخوّت روحانی جمع شده باطن عین ظاهر گشته و ظاهر عنوان باطن شده حلاوت این اخوّت مذاق جان را شیرین نماید و لذّت این نسبت کام وجدان را نمکین کند.  حمد کنید خدا را که مانند طیور شکور در حدایق الهی آشیانه نموده‌اید و بعد نیز در گلشن‌سرای رحمانی در ملکوت ابهی بر سدرهٴ منتهی لانه خواهید کرد مرغان چمن هدایتید و هزاران گلشن موهبت این چه فضلیست و این چه عنایتیست فاشکروا اللّه علی هذا الفضل العظیم و الفوز الجلیل.
  7. بشارت ملکوت را به گوش‌ها برسانید و کلمة اللّه را منتشر نمایید و نصایح و وصایای الهی مجری دارید یعنی به حرکت و آدابی قیام کنید که جسم عالم را جان بخشید و طفل صغیر امکان را به مقام رشد و بلوغ رسانید تا توانید در هر محفلی شمع محبّت برافروزید و هر دلی را به نهایت رأفت ممنون و مسرور نمایید بیگانگان را مانند خویش بنوازید و اغیار را بمثابهٴ یار وفادار مهربان گردید اگر نفسی جنگ جوید شما آشتی طلبید و اگر کسی ضربتی بر جگرگاه زند شما مرهم بر زخم او بنهید شماتت کند محبّت نمایید ملامت کند ستایش فرمایید سمّ قاتل دهد شهد فائق بخشید به هلاکت اندازد شفای ابدی دهید درد گردد درمان شوید خار شود گل و ریحان گردید شاید به سبب این رفتار و گفتار این جهان ظلمانی نورانی گردد و این عالم خاکی آسمانی شود و این زندان شیطانی ایوان رحمانی گردد جنگ و جدال برافتد و محبّت و وفا در قطب عالم خیمه افرازد.
  8. هر انسان ناقصی خودپرست و در فکر راحت و منفعت خویش است چون یک قدری فکرش اتّساع یابد در فکر راحت و نعمت خاندانش افتد اگر فکرش اتّساع بیشتر یابد در فکر سعادت اهل شهرش افتد و چون افکار متّسع بیشتر شود در فکر عزّت وطن و ملّتش افتد و چون افکار اتّساع تامّ یابد و به منتهی درجهٴ کمال رسد در فکر علوّیّت نوع انسان افتد خیر جمیع خلق طلبد و راحت و سعادت جمیع ممالک را این دلیل بر کمال است.
  9. پروردگارا در این دور اعظم شفاعت ابناء را به جهت آباء قبول می‌نمایی این از خصایص الطاف بی‌پایان این دور است پس ای پروردگار مهربان رجای این بندهٴ خویش را در درگاه احدیّت قبول فرما و پدر را در دریای الطاف مستغرق کن زیرا این پسر به خدمات تو قائم و در سبیل محبّتت همواره ساعی تویی بخشنده و آمرزگار و مهربان.
  10. ای اماء رحمن شکر کنيد جمال قدم را که در اين قرن اعظم و عصر منوّر محشور شديد شکرانۀ اين الطاف اينکه در عهد و ميثاق قوّت استقامت بنمایيد و به موجب تعاليم الهی و شريعت مقدّسه حرکت نموده اطفال را از سنّ طفوليّت از ثدی تربيت کلّيّه شير دهيد و پرورش نمایيد تا آداب و سلوک به موجب تعاليم الهی از سنّ شيرخواری در طبيعت و طینت اطفال رسوخ تامّ پيدا نمايد زيرا اوّل مربّی و اوّل معلّم امّهاتند که فی‌الحقيقه مؤسّس سعادت و بزرگواری و ادب و علم و دانش و فطانت و درايت و ديانت اطفالند.
  11. ای نوگل حدیقهٴ محبّت اللّه حمد کن خدا را که از صلب احبّا وجود یافتی و از ثدی محبّت اللّه پرورش جستی و در آغوش معرفت اللّه نشو و نما می‌نمایی امیدوارم که سبب امید پدر و مادر گردی باغ آمال آنان را سرو روان شوی و شجرهٴ امید پدر و مادر را میوهٴ شیرین و تازه و تر گردی و به خدمت کلمة اللّه پردازی و سبب عزّت امر اللّه شوی.

 

ترجمۀ منتخباتی از توقیعات صادره از طرف حضرت ولیّ‌امرالله

 

  1. یک خانوادۀ بهائی حقیقی به منزلۀ حصن حصینی است که جامعۀ بهائی به هنگام برنامه‌ریزی فعّالیّت‌ها می‌تواند برآن اتّکا نماید.  اگر ... و ... به یک‌دیگر شدیداً علاقه‌مندند و مایلند ازدواج کنند، حضرت ولیّ‌امرالله نمی‌خواهند که آنها تصوّر کنند که با این ازدواج خود را از امتیاز خدمت محروم می‌کنند.  در حقیقت چنین وصلتی توانایی آنها را برای خدمت به امر الله افزایش خواهد داد.  هیچ چیز احسن از آن نیست که جوانان بهائی ازدواج کرده آن طور که مورد نظر حضرت بهاء‌الله است خانوادۀ بهائی حقیقی تشکیل دهند.
  2. هیکل مبارک از اطّلاع بر مشکلات خانوادگی و ناراحتی‌ها و نگرانی‌های شما شدیداً متأثّر شدند و می‌فرمایند که ناامید نشوید، بلکه صبر پیشه گیرید و به هدایت و تأیید حتمی الهی مطمئن باشید.  همۀ ما به معضلات بی‌ارزش مادّی در این حیات مبتلا هستیم و نمی‌توانیم کاملاً از آنها رهایی یابیم.  بهترین کار، بعد از آنکه همۀ کوشش‌های ما برای خلاصی از این مشکلات بی‌نتیجه مانده، آن است که فکر و ذکرمان را به تنها چیزی که شادی و آرامش حقیقی به قلوب می‌بخشد متمرکز کنیم.  شما باید به درگاه الهی شاکر باشید که شما را موفّق به شناسایی امر عظیمش نموده است، چه که ایمان به امر الهی مطمئنّاً تنها منشأ سرور و تسلّی خاطر شما در هنگام رنج و سختی است.  آیا چیزی باارزش‌تر از کوشش در راه تبلیغ پیام الهی وجود دارد؟  توصیۀ حضرت ولیّ‌امرالله به شما اینست که تا حدّ امکان مشکلات مادّی خود را فراموش کنید و توجّه خود را حصر در مطالعه و نشر تعالیم الهی نمایید.  شما علاقه و اشتیاق و ایمان و توانایی لازم را دارید و جای تأسّف خواهد بود اگر از این خصوصیّات ارزنده به نحو کامل بهره‌برداری ننمایید.
  3. حضرت ولیّ‌امرالله مخصوصاً مایلند از شما بخواهم که صبور و مطمئن باشید و از همه مهم‌تر در مقابل مخالفت و کینۀ همسرتان، با نهایت محبّت و مهربانی با وی سلوک نمایید.  رفتار دوستانه و مسالمت‌آمیز در این گونه موارد نه تنها وظیفۀ هر فرد بهائی است بلکه مؤثّرترین وسیله برای جلب موافقت و برانگیختن تحسین دشمنان و مخالفین پیشین امر نیز می‌باشد.  در حقیقت محبّت اکسیر اعظم است که می‌تواند شریرترین و فرومایه‌ترین افراد را تبدیل به نفوسی آسمانی نماید.  امید است که رفتار شما حقیقت این تعلیم زیبای امر مبارک را بار دیگر تأیید نماید.
  4. توصیه حضرت ولیّ‌امرالله به شما اینست که دائماً کوشش نمایید تا زیبایی و پاکی و نیروی خلّاقۀ پیام حضرت بهاءالله را در زندگی خصوصی و هم‌چنین در روابط اجتماعی خود منعکس سازید.  جوانان بهائی امروز باید سرمشقی برای جوانان جهان باشند و به همین جهت رفتارشان باید با عالی‌ترین موازین اخلاقی مطابق باشد.  تنها تمسّک کامل و مشهود همۀ جوانان بهائی اعمّ از زن و مرد به آرمان‌ها و تعالیم امر مبارک است که می‌تواند دنیای خارج را تحت تأثیر قرار دهد و توجّه و علاقۀ جدّی مردم را به تعالیم مبارک جلب نماید.
  5. شرحی که از وضع موجود در خانوادۀ خود مرقوم داشته‌اید و به خصوص اثرات وخیمی که بر خواهران و برادران شما می‌گذارد قطعاً بسیار غم‌انگیز است.  امّا با وجود آنکه خود را در مقابل برخی از مشکلات موجود ناتوان می‌بینید نباید امید خود را به بهبود اوضاع، هر چقدر هم تدریجی باشد، از دست بدهید.  تنها نتیجۀ تسلیم شدن صِرف در برابر مشکلات، نومیدی و دل‌سردی بیشتر خواهد بود.  بنا بر این باید قوّت قلب داشته باشید و تا آنجا که امکانات و موقعیّت شما اجازه می‌دهد با اطمینان و پشت‌کار در اصلاح وضع خانوادگی خود کوشا باشید.
  6. حضرت ولیّ‌امرالله از اینکه ... خاطری آزرده دارد بسیار متأسّف شدند.  اگر ملاحظه می‌کند که خانواده‌‌اش آمادگی پذیرش تعالیم الهی را ندارد، به هیچ‌ وجه نباید محزون شود، زیرا همۀ نفوس از بینش روحانی برخوردار نیستند.  درحقیقت بسیاری از اعضای خانوادۀ پیامبران با وجود مشاهدۀ سلوک و قوّۀ برهان مظهر ظهور الهی از ایمان محروم ماندند.  بنا بر این احبّای الهی نباید از این مسائل مکدّر شوند، بلکه باید آیندۀ عزیزان خود را به ید قدرت الهی بسپارند و سعی کنند با خدمات و ایمان خالص خود به امر الله، استحقاق آن را یابند که جهت احیای روحانی نهایی آنان شفاعت نمایند.
  7. ازدواج بین دو نفس که در این ایّام زنده به پیام الهی گشته و حیات خود را وقف خدمت امرش نموده‌اند و برای خیر عالم انسانی می‌‌کوشند می‌تواند قوّۀ عظیمی در زندگی دیگران باشد و برای سایر احبّا و نیز غیر بهائیان سرمشق و مایۀ الهام گردد.
  8. حضرت ولیّ‌امرالله از روش خصمانۀ بعضی از اعضای خانوادۀ شما نسبت به امر مبارک که شما به خدمت آن قائم هستید شدیداً متأسّفند و معتقدند که باید آنچه در قوّه دارید انجام دهید تا ضدّیّت آنها را بر نیانگیزید.  البتّه نه اینکه از ایمان خود منصرف شوید و از فعّالیّت امری دست بردارید.
  • از آنجایی که نمی‌توانید آنها را به امر مبارک علاقه‌مند کنید، بهترین روش همان است که حضرت عبدالبهاء همواره در چنین مواردی توصیه می‌فرمودند یعنی آنها را به حال خود واگذارید و برایشان دعا کنید.  مطمئن باشید که حضرت ولیّ‌امرالله  نیز برای روشن شدن ضمیر آنها دعا خواهند فرمود.  بسیاری از مردم بعد از مخالفت شدید با امر مبارک با بردباری و محبّت و حکمت و دعای بستگان یا دوستان بهائی خود، نهایتاً مجذوب امر الله گردیده‌اند.
  1. [حضرت ولیّ‌امرالله] معتقدند که شما باید حتماً نهایت محبّت و مهربانی را نسبت به شوهر خود نشان دهید.  اگر ما در مورد نحوۀ رفتار خود در مقام یک بهائی شکّی داشته باشیم، باید به حضرت عبدالبهاء بیاندیشیم و حیات مبارک را مورد مطالعه قرار دهیم و از خود سؤال نماییم که اگر آن حضـرت در چنین موقعیّتی قرار گرفته بودند چگونه عمل می‌‌فرمودند زیرا هیکل مبارک در هر موردی مثل اعلای ما هستند.  البتّه شما می‌دانید که آن حضرت چقدر مهربان بودند و چگونه مهر و محبّت ایشان مانند شمس بر همه می‌تابید.
  • شوهر و فرزند شما این حقّ را دارند که از محبّت شما برخوردار شوند و فرصت بسیار خوبی در اختیار شما قرار می‌دهند تا بتوانید ایمان خود را نسبت به امر مبارک نشان دهید.
  • هم‌چنین باید به درگاه حضرت بهاءالله دعا کنید و طلب تأیید نمایید تا با شوهرتان متّحد شده خانواده‌ای حقیقی و سعادت‌مند به وجود آورید.
  1. حضرت ولیّ‌امرالله در خصوص مشکلات خانوادگی شما معتقدند که اگر طالب راهنمایی و هدایت هستید باید این مسائل را با محفل روحانی خود در میان بگذارید.  یکی از وظایف این محافل ارائۀ توصیه و کمک به احبّا است و مراجعه به محفل روحانی از امتیازات شما می‌باشد.
  2. مدّتهاست که حضرت ولیّ‌امرالله احساس می‌کنند که احبّای ... در بعضی موارد بر طبق معیار مطلوب ازدواج چنانکه حضرت بهاءالله تشریح فرموده‌اند زندگی نمی‌کنند و مستعدّ تأثیرپذیری از طرز فکر سطحی و خودخواهانۀ کنونی مردم نسبت به پیوند زناشویی هستند.  در نتیجه هیکل مبارک از ملاحظۀ اینکه شما در سلوک بر طبق موازین بهائی موفّق هستید و با تمام جدّیّت در حفظ این پیوند مقدّس بین خود و شوهرتان می‌کوشید، براستی مسرور و امیدوارند که بتوانید سرمشقی برای دیگران گردید.  حضرت ولیّ‌امرالله با روش بعضی از احبّا که به اسم خدمت به امر الله، خود را از قید شوهر رها می‌کنند و یا شوهر جدیدی اختیار می‌نمایند، موافق نیستند.
  3. حضرت ولیّ‌امرالله دعا خواهند فرمود که مادر شما به امر مبارک ایمان آورند و فعّالانه به خدمت امر الله قیام نمایند.  باید در نظر داشته باشید که تمسّک شما به حیات بهائی ممکن است به اندازۀ مطالعه و یا حتّی بیشتر در مادر شما تأثیر گذارد.  هنگامی که انسان اثرات تعالیم بهائی را بر روی زندگی دیگران مشاهده می‌کند، اغلب تأثیر عظیمی دارد.
  4. تحقّق آرزوی‌های شخصی در زندگی به ندرت برای ما شادی به هم‌راه می‌آورد بلکه برعکس معمولاً آرزوی‌های جدیدی را بر می‌انگیزد.  ولی اگر خود را در وظایف خویش غرق کنیم، وظایفی که در مقام یک انسان نسبت به خانواده و اطرافیان خود و در مقام یک فرد بهائی نسبت به امر الله داریم و به تمام قوا با توجّه به وضع و امکانات موجود به انجام آن پردازیم، به تدریج معنای واقعی شادی را درخواهیم یافت.
  5. حضرت ولیّ‌امرالله برای شما و فرزندان‌تان و شوهر عزیزتان دعا خواهند فرمود.  حال که همگی در ظلّ امر الهی متّحد هستید و با فرح و سرور با هم فعّالیّت می‌کنید، مسلّماً عنایات الهی شامل خواهد شد و خدمات‌تان مشمول تأییدات روح‌ القدس خواهد گشت.  مغناطیسی که جاذب روح ‌القدس است خدمت به امر الهی و به خصوص تبلیغ امر شکوه‌مند اوست.  حضرت ولیّ‌امرالله دعا خواهند فرمود که هر یک از اعضای خانوادۀ شما ستارۀ درخشانی در افق رضای الهی گردد.  مطالعۀ کلام الهی و تفکّر در معانی روحانی آن و دعا و سپس عمل و بعد از آن استقامت در عمل ضروری است.  اگر این مراحل طیّ شود، انسان از نظر روحانی رشد نموده در خدمت به امر الله موفّق خواهد گردید.
  6. شما باید آن چنان روح محبّت بهائی در خانوادۀ خود ایجاد کنید که همسرتان واقعاً به امر مبارک هدایت شود و فرزندان‌تان مجذوب امر الله گردند ... توافق در خانواده مهم‌ترین امر جهت فرزندان شماست.

 

ترجمۀ منتخباتی از دستخط‌هایی که توسّط و یا از طرف بیت العدل اعظم صادر شده است

 

  1. بعضی از اهداف مهمّی که محفل روحانی محلّی در فرایند رشد خود به بلوغ کامل باید به آن نائل گردد عبارتند از:  عمل بمثابه شبانی مهربان از برای اغنام الهی، ترویج اتّحاد و اتّفاق بین یاران الهی، هدایت فعّالیّت‌های تبلیغی، حفظ و صیانت امر الله، برگزاری ضیافات نوزده‌روزه و سال‌روز ایّام متبّرکه و جلسات مرتّب برای جامعه، آشنا ساختن بهائیان با نقشه‌های محفل، دعوت جامعه به ارائۀ پیشنهادات خود، کوشش در بهبود وضع جوانان و کودکان و شرکت تا حدّ امکان در فعّالیّت‌های بشردوستانه.  محفل در روابط خود با افراد احبّا باید هر یک را دائماً به مطالعۀ امر مبارک و ابلاغ پیام شکوه‌مندش و تمسّک به تعالیمش و تبرّع آزادانه و مرتّب به صندوق‌های امری و شرکت در فعاّلیّت‌های جامعۀ بهائی و مراجعه به محفل روحانی به هنگام نیاز برای مشورت و استمداد، دعوت و تشویق نماید.
  2. همان طور که به خوبی واقف هستید حضرت بهاءالله می‌فرمایند:  ”فی‌الحقیقه امر حقوق الهی امر بزرگی است بر جمیع ادای آن لازم چه که اوست سبب نعمت و برکت و خیرات و ما یکون مع کلّ نفس فی کلّ عالم من عوالم ربّها الغنیّ الکریم.“xxiv  شخص مؤمن مخلص که به موهبت پرداخت حقوق الله فائز است، ابداً در طلب عذر و بهانه‌ای برای اجتناب از ادای این وظیفۀ روحانی نخواهد بود بلکه نهایت کوشش را برای اجرای آن مبذول خواهد داشت.  از طرف دیگر، چون اطاعت از این حکم مسئله‌ای وجدانی و پرداخت حقوق الله امری اختیاری و داوطلبانه است، شایسته نخواهد بود که از حدّ مطّلع ساختن احبّای ... از وظیفۀ روحانی خود فراتر رفت و باید به خود ایشان واگذار کرد تا در مورد آن تصمیم بگیرند.
  • همین اصل در مورد آن دسته از احبّایی که در مصارف خانوادۀ خود ره افراط می‌پیمایند و کسانی که در خرید یا بنای محلّ اقامت و وسایل و تزیینات آن از نیاز خود بسی فراتر رفته به منظور اجتناب از پرداخت حقوق‌ الله این مخارج را ضروری توجیه می‌کنند، نیز صادق است.
  1. تعلیم و تربیت صحیح اطفال جهت ترقّی عالم انسانی بسیار مهم است و اسّ اساس هر تربیتی تربیت روحانی و اخلاقی است.  وقتی ما حقایق امر الهی و حیات بهائی را به هم‌نوعان خود می‌آموزیم اجباراً با موانعی مانند بی‌تفاوتی، مادّه گرایی، خرافات و بسیاری از تصوّرات غلط رو به ‌رو می‌شویم، ولی فرزندان نوزاد ما روحی پاک دارند که به اوساخ این عالم آلوده نشده است.  به تدریج که رشد می‌کنند با امتحانات و مشکلات بی‌شمار رو به رو خواهند شد.  ما وظیفه داریم آنها را از اوّلین دقایق زندگی، از نظر روحانی و جسمانی به آداب و تعالیم الهی تربیت کنیم و به این ترتیب هنگامی که به سنّ بلوغ می‌رسند می‌توانند قهرمانان امر الهی و نوابغ روحانی و اخلاقی عالم انسانی شده آمادگی مقابله با هر امتحانی را داشته باشند و در واقع ”انجم سماء عرفان" و "میاه جاریه که حیات کل معلّق به آنست“xxv خواهند بود.
  2. بیت العدل اعظم توجّه دارند که شما و همسرتان در مورد مشکلات خانوادگی خود با محفل روحانی مشورت کرده ولی توصیه‌ای دریافت نکرده‌اید و هم‌چنین وضع خود را با یک مشاور امور خانواده مطرح نموده امّا نتیجه‌ای به دست نیاورده‌اید و معتقدند که برای شما و شوهرتان درک این موضوع بسیار مهم است که ازدواج می‌تواند منشأ راحت و آسایش بوده احساسی از امنیّت و سعادت روحانی به انسان ببخشد. ولی این امر به خودی خود اتّفاق نمی‌افتد.  برای آنکه ازدواج به پناه‌گاه رضایت و آسودگی تبدیل گردد هم‌کاری طرفین ازدواج و مساعدت خانواده‌های آنان ضروری است.
  3. دیدگاه دیانت بهائی در مورد نقش زن در جامعه بی‌نظیر است.  برخلاف تمایل کنونی جهان به تنزّل دادن ارزش وظیفۀ مادری، امر الهی تأکید دارد که این وظیفه بسیار پرمسئولیّت بوده و به جهت پرورش سالم نسل جدید و در نتیجه ایجاد و تداوم یک تمدّن پیشرو، حائز اهمّیّت بسیار است.  واگذاری وظیفۀ تربیت اطفال در درجۀ اوّل به مادر از این واقعیّت ناشی می‌گردد که مادر حامل طفل است.  رفتار و حالات او، دعا و مناجات او، حتّی تغذیه و سلامتی او در دوران بارداری اثری عظیم بر روی طفل دارد....
  • امّا تعالیم بهائی مستلزم آن نیست که جای زن در خانه باشد و صرفاً به امور منزل رسیدگی نماید.  اشاراتی در مورد وظیفۀ زن در دور بهائی در بیانات حضرت عبدالبهاء وجود دارد، که:  ”زنان باید ترقّی کنند و وظیفه‌شان را به تمامه در مدارج حیات اجرا دارند مثل مردان شوند باید به درجۀ رجال رسند و در حقوق متساوی گردند.“xxvi و هم‌چنین می‌فرمایند:
  • نساء و رجال در دور بهاءاللّه عنان با عنان می‌روند در هیچ موردی نساء عقب نمی‌مانند حقوق‌شان با رجال متساوی است در جمیع شعبه‌های ادارهٴ هیئت اجتماعیّه داخل خواهند شد به درجه‌ای خواهند رسید که به نهایت مرتبهٴ عالم انسانی در جمیع امور صعود خواهند نمود مطمئن باشید نظر به حال حاضره ننمایید در آینده عالم نساء تابنده و رخشنده گردد زیرا ارادهٴ حضرت بهاءاللّه چنین قرار گرفته است.xxvii 
  1. ...تعالیم دیانت بهائی در مورد لزوم توجّه به تربیت اطفال و تقویت حیات خانواده کاملاً روشن است.  مشکلی که شما به آن اشاره کرده‌اید هنگامی پیش می‌آید که از احبّا برای کمک به ترویج امر الله و فعّالیّت‌های اداری و تحکیم جامعۀ بهائی مستمرّاً دعوت به عمل می‌آید.  چالشی که در برابر این عزیزان قرار دارد این است که چگونه با توجّه به محدودیّت وقت، نیرو و منابع که در واقع همۀ احبّا با آن رو به رو هستند به این نیازها پاسخ گویند بدون اینکه از مسئولیّت خود نسبت به فرزندان و سایر اعضای خانواده غافل گردند.
  • از آنجایی که موقعیّت افراد بسیار متفاوت است برای رویارویی با این چالش روش و شیوۀ صحیح خاصّی وجود ندارد.  امّا آنچه روشن است این است که بهائیان باید طریق تعادل جویند و احتیاجات موجّه فرزندان و خانواده و هم‌چنین نیاز‌های جامعۀ بهائی و رشد آن را ملحوظ دارند.  هم‌چنان که خانواده رشد می‌کند، باید آگاهانه برای جلب اعضای آن به خدمات امری تلاش کرد به نحوی که فرزندان خود را در آن خدمات سهیم شمرند و نسبت به اشتغال والدین خود به خدمات امری مقاومتی نشان ندهند.  این امر باید از طریق فرایند تشویق و تربیت صورت گیرد و تمایل و اشتیاق به خدمت اعضای خانواده با مشورت خانوادگی دوام یابد.
  1. سؤالات شما همگی به مسئلۀ حیاتی تعلیم و تربیت امری اطفال مربوط می‌گردد.  از نظر بیت‌ العدل اعظم بسیار مهم است که والدین بهائی برای مساعدت فرزندان خود در مطالعۀ منظّم و مستمرّ تعالیم الهی و اکتساب حیات روحانی و تخلّق به اخلاق بهائی سعی بلیغ مبذول دارند.  موفّقیّت پدران و مادران در انجام این وظایف حیاتی، خطر گرفتاری فرزندان‌شان را در چنگ قوای مخرّبه‌ای که از مشخّصات بارز نظمی رو به زوال که شدیداً نیازمند تجدید حیات است و نیز خطر محرومیّت آنان را از عنایات شفا‌بخش حضرت بهاء الله تخفیف خواهد داد.
  2. حفظ اطفال از اثرات فساد اخلاقی جامعۀ امروز یکی از چالش‌های عظیمی است که والدین بهائی با آن رو به رو  هستند.  ابراز نگرانی شما از تأثیراتی که رسانه‌ها و به خصوص برنامه‌های تلویزیونی، روی اطفال دارد با نظر موافق ملاحظه شد.  همان طور که به خوبی مطّلع هستید هیچ روش عملی وجود ندارد که بتوان اطفال را به طور کامل از مشکلات اخلاقی جامعه‌ای‌ که در آن رشد می‌کنند محافظت نمود.  بنا بر این بر عهدۀ والدین است که به تمام قوا بکوشند تا اطمینان حاصل کنند که فرزندان‌شان از ابتدای کودکی، هم از طریق کلاس‌هایی که مؤسّسات امری تشکیل می‌دهند و هم با تعلیم اخلاقی و سرمشقی که در منزل دریافت می‌دارند، تربیت روحانی یابند.  مجموعه‌ای از نصوص مبارکه که در بارۀ تعلیم و تربیت بهائی منتشر گردیده حاوی راهنمایی‌های مفید فراوانی در این زمینه است.
  • چون غیر ممکن است که کودکان بهائی در معرض اخلاق و رفتار ناپسند قرار نگیرند، بسیار مهم است که والدین به نحوی خردمندانه مواجهۀ کودکان با چنین اطواری در رسانه‌ها و در زندگی روزمرّه را وسیله‌ای برای هدایت و کمک به آنها قرار دهند تا کودکان اهمّیّت عملی و روحانی متفاوت بودن را درک کنند.  اینکه تا چه اندازه باید سعی نمایید تا فرزندتان کمتر در معرض این نوع تأثیرات نامطلوب قرار گیرد بستگی به صلاح‌‌دید خود شما با توجّه به تعالیم الهی دارد.
  1. بیت العدل اعظم از عشق شما به جمال مبارک و اشتیاق‌‌تان برای خدمت به امر الله و کسب رضای الهی مسرور شدند.  راه‌های بسیاری برای خدمت وجود دارد و هر شخصی باید بر طبق امکانات و محدودیّت‌های خود خدمتی را که بهتر از عهدۀ انجامش بر می‌آید بر گزیند.  فرصت برای خدمات امری لزوماً با امکان کمک به خانواده منافاتی ندارد.  این نکته حائز اهمّیّت است که متذکّر باشیم که هر جنبۀ زندگی انسان عناصری از خدمت به ساحت حضرت بهاءالله محسوب می‌شود:  محبّت و احترام نسبت به والدین خود، اشتغال به تحصیل، پرورش و حفظ سلامت، اشتغال به کسب و کار، رفتار نسبت به دیگران و رعایت موازین عالی اخلاقی، ازدواج و پروش فرزندان، شرکت در فعّالیّت‌های تبلیغی و تحکیم جامعۀ بهائی و البتّه دعا و مناجات روزانه و مطالعۀ آثار الهی.
  2. در مورد این سؤال که آیا برای ازدواج باید رضایت والدین کسب گردد، موارد نادری به شرح ذیل وجود دارد که این حکم محکم را در مورد یکی از والدین یا هر دو غیر قابل اجرا می‌سازد:  اگر والدین در قید حیات نباشند، اگر ابتلای آنان به جنون رسماً تأیید شده باشد و قادر به اتّخاذ تصمیم قانونی نباشند، اگر مفقود ‌الاثر باشند، اگر رسماً از خود سلب مسئولیّت نسبت به فرزندشان کرده باشند و اگر فرزند را به نحوی شدید مورد سوء رفتار و آزار قرار داده باشند.  دو شقّ اخیر موارد مختلف بسیاری را در بر می‌گیرد که معمولاً باید به بیت العدل اعظم ارجاع گردد تا هر یک جداگانه بررسی شود.
  3. شما در مورد اجرای این اصلxxviii در ارتباط با تربیت کودکان و جوانان نگران هستید و این سؤال را مطرح کرده‌اید که آیا قابل قبول خواهد بود که فرزند شما دیانت بهائی را نپذیرد.  راه درک منظور از تحرّی حقیقت در چنین شرایطی تشخیص این نکته است که افراد باید آزاد باشند تا در مورد ایمان و اعتقاد خود، با تحقیق شخصی و تعهّد باطنی خویش شخصاً تصمیم بگیرند و به پذیرفتن اعتقادات والدین یا دیگران مجبور و ملزم نشوند .  این نکته هم‌چنین به این معنی است که هر فرد بالغی مسئول انتخاب نظام عقیدتی خویش است.  کودکانی که توسّط والدین بهائی با آگاهی از تعالیم امر مبارک پرورش یافته‌اند از ماهیّت تعلیمی که آموخته‌اند در می‌یابند که این مسئولیّت را باید خود شخصاً به عهده گیرند.  این نکته از توصیۀ حضرت ولیّ‌امرالله در نامه‌ای از جانب آن حضرت خطاب به یکی از محافل ملّیّه روشن می‌گردد که فرموده‌اند:  ”هنگامی که کودک به سنّ بلوغ می‌رسد ... باید برای انتخاب دین خود صرف نظر از خواسته‌‌ها و آرزوهای والدینش آزادی کامل داشته باشد.“xxix 
  • با این حال، کودکان از خردسالی نیاز به تربیت اخلاقی دارند تا حدّ اقلّ از عهدۀ تعامل اجتماعی خود با دیگران برآیند.  تعالیم مشترک اخلاقی در همۀ کتب مقدّسه موجود است.  مناسب و در واقع ضروری است که والدین بهائی بر اساس اصول اعتقادی خود در هدایت فرزندان‌شان کوشا باشند تا آنها به صفات روحانی آراسته شده اعضای شایسته و شریف جامعه گردند.  نباید فراموش کرد که حضرت بهاءالله هر یک از پیروان خود را موظّف به تبلیغ امر الهی نموده و آن را شایسته‌ترین اعمال توصیف فرموده‌اند.  اگر یک مادر بهائی با علم به این موضوع، آنچه را که در بارۀ این ظهور بدیع به دیگران می‌آموزد از فرزند خود دریغ نماید براستی عجیب خواهد بود.  علاوه بر این حضرت بهاءالله امر فرموده‌اند که پدر و مادر باید فرزندان خود را از سنین طفولیّت تربیت روحانی نمایند امّا این تربیت باید به روشی صورت گیرد که به تعصّب منتهی نگردد.
  • اگر کودکان، ‌چنانچه وضع اسف‌بار جوانان در جامعۀ امروز به خوبی نشان می‌دهد، به کلّی رها شوند تا راه خویش را در زندگی بیابند، آیندۀ تاریکی در انتظارشان خواهد بود.  از جمله مسائلی که باید به کودکان تفهیم نمود تا برای آینده آماده گردند خصلت عدالت است که بر اهمّیّت مشاهده و تحقیق و استنباط فردی و یا به عبارت دیگر تحرّی حقیقت تأکید دارد.  انسان نمی‌تواند بدون هیچ گونه آموزش و یا راهنمایی به جستجوی حقیقت پردازد.  این مسئله در مورد یک پژوهش‌گر علمی نیز صادق است که اگر آموزش ندیده و آمادگی نداشته باشد، قادر به کشف حقایق مادّی نخواهد بود.  گرایش آزاد امر مبارک در مورد یادگیری می‌بایستی به احبّا اطمینان بخشد که توانایی پرورش ذهنی کاوش‌گر به آنان اعطا گردیده است.  هر چه بیشتر به مطالعۀ تعالیم مبارکه پردازند، این توانایی در آنان بیشتر تقویت خواهد شد.

 

 

منابع

 

۱. رسالۀ تسبیح و تهلیل، صفحۀ ۲۰۶

۲. کتاب اقدس، بند ۶۳، صفحۀ ۵۸

۳. مجموعه‏ای از نصوص مبارکه در بارۀ مقام زن در امر الهی، صفحۀ ۱۱

۴. مجموعه‏ای از الواح جمال اقدس ابهی که بعد از کتاب اقدس نازل شده، صفحۀ ۹۳

۵. منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء، جلد ۱، صفحۀ ۱۱۵

۶. منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء، جلد ۱، صفحات ۱۱۵–۱۱۴

۷. منتخباتی از مکاتيب حضرت عبدالبهاء، جلد ۱، صفحۀ ۱۱۹

۸. آرشیو مرکز جهانی بهائی

۹. گنجینۀ حدود و احکام، صفحۀ ۱۶۱

۱۰. آرشیو مرکز جهانی بهائی

۱۱. آرشیو مرکز جهانی بهائی

۱۲. آرشیو مرکز جهانی بهائی

۱۳. منتخباتی از مکاتيب حضرت عبدالبهاء، جلد ۱، صفحۀ ۱۱۹

۱۴. آرشیو مرکز جهانی بهائی

۱۵. مجموعه‌ای از نصوص مبارکه در بارۀ مقام زن در امر الهی، صفحۀ ۱۲

۱۶. نامۀ مورّخ ۲۰ مارس ۱۹۲۸ از جانب حضرت ولیّ‌امرالله خطاب به یکی از احبّا

۱۷. نامۀ مورّخ ۱۵ ژوئیّه ۱۹۲۸ از جانب حضرت ولیّ‌امرالله خطاب به یکی از احبّا

۱۸. نامۀ مورّخ ۱۹ ژوئن ۱۹۳۱ از جانب حضرت ولیّ‌امرالله خطاب به یک فرد 

۱۹. نامۀ مورّخ ۲۷ ژانویه ۱۹۳۵ از جانب حضرت ولیّ‌امرالله خطاب به یک محفل روحانی ملّی

۲۰. نامۀ مورّخ ٢٩ مه ١٩٣۵ از جانب حضرت ولیّ‌امرالله خطاب به یکی از احبّا

۲۱. نامۀ مورّخ ١۴ اکتبر ١٩٣۵ از جانب حضرت ولیّ‌امرالله خطاب به یکی از احبّا

۲۲. نامۀ مورّخ ۲٣ ژوئیّه ١٩٣٧ از جانب حضرت ولیّ‌امرالله خطاب به یکی از احبّا

۲۳. نامۀ مورّخ ٢٣ نوامبر ١٩٣٧ از جانب حضرت ولیّ‌امرالله خطاب به یکی از احبّا

۲۴. نامۀ مورّخ ۵ سپتامبر ١٩٣٨ از جانب حضرت ولیّ‌امرالله خطاب به یکی از احبّا

۲۵. نامۀ مورّخ ٨ مه ١٩٣٩ از جانب حضرت ولیّ‌امرالله خطاب به یکی از احبّا

۲۶. نامۀ مورّخ ٢٨ سپتامبر ١٩۴١ از جانب حضرت ولیّ‌امرالله خطاب به یکی از احبّا

۲۷. نامۀ مورّخ ٨ سپتامبر ١٩۴٧ از جانب حضرت ولیّ‌امرالله خطاب به یکی از احبّا

۲۸. نامۀ مورّخ ١٩ اکتبر ١٩۴٧ از جانب حضرت ولیّ‌امرالله خطاب به یکی از احبّا

۲۹. نامۀ مورّخ ۵ ژوئیّه ۱۹۴۹ از جانب حضرت ولیّ‌امرالله خطاب به یکی از احبّا

۳۰. نامۀ مورّخ ١٧ فوریه ١٩۵٠ از جانب حضرت ولیّ‌امرالله خطاب به یکی از احبّا

۳۱. نامۀ مورّخ ١ اوت ١٩٧٨ از طرف بیت العدل اعظم الهی خطاب به یکی از احبّا

۳۲. نامۀ مورّخ ۲ اکتبر ١٩٨۶ از طرف بیت العدل اعظم الهی خطاب به یکی از احبّا

۳۳. نامۀ مورّخ ۲۴ ژانویه ١٩٩٣ از طرف بیت العدل اعظم الهی خطاب به یکی از احبّا

۳۴. نامۀ مورّخ ١۵ ژوئیّه ١٩٩٣ از طرف بیت العدل اعظم الهی خطاب به یکی از احبّا

۳۵. نامۀ مورّخ ۱۸ آوریل ۱۹۹۴ از طرف بیت العدل اعظم الهی خطاب به یکی از احبّا

۳۶. نامۀ مورّخ ۲ ژانویه ۱۹۹۶ از طرف بیت العدل اعظم الهی خطاب به یکی از احبّا

۳۷. نامۀ مورّخ ۲۶ ژوئن ۱۹۹۶ از طرف بیت العدل اعظم الهی خطاب به یکی از احبّا

۳۸. ابلاغیّۀ مورّخ ۲۰ مارس ۲۰۰۲ صادره از بیت العدل اعظم الهی 

۳۹. مجموعۀ آثار مبارکه در بارۀ تربيت بهائی، صفحۀ ١١

۴۰. کتاب اقدس، رسالۀ سؤال و جواب، شمارۀ ۱۰۵، صفحۀ ۷۴

۴۱. کتاب اقدس، رسالۀ سؤال و جواب، شمارۀ ۱۰۶، صفحۀ ۷۵

۴۲. مجموعه‏ای از الواح جمال اقدس ابهی که بعد از کتاب اقدس نازل شده، صفحۀ ۷۵

۴۳. آرشیو مرکز جهانی بهائی 

۴۴. آرشیو مرکز جهانی بهائی

۴۵. مائدۀ آسمانی، جلد ۴، صفحۀ ۱۷۳

۴۶. منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء، جلد ۱، صفحۀ ۱۱۷

۴۷. منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء، جلد ۱، صفحات ۱۲۴–۱۲۳

۴۸. منتخباتی از مکاتيب حضرت عبدالبهاء، جلد ۱، صفحات ۱۳۱–۱۳۰

۴۹. منتخباتی از مکاتيب حضرت عبدالبهاء، جلد ۱، صفحۀ ۱۲۲

۵۰. منتخباتی از مکاتيب حضرت عبدالبهاء، جلد ۱، صفحۀ ۱۲۶

۵۱. آرشیو مرکز جهانی بهائی

۵۲. مفاوضات عبدالبهاء، طبع مصر، صفحۀ ۱۶۳

۵۳. مکاتیب عبدالبهاء، جلد ۴، صفحۀ ۳۲

۵۴. منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء، جلد ۱، صفحۀ ۱۳۶

۵۵. منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء، جلد ۲، صفحۀ ۲۴۲

۵۶. آرشیو مرکز جهانی بهائی

۵۷. نامۀ مورّخ ۲٩ می ١٩٢٩ از جانب حضرت ولیّ‌امرالله خطاب به دو نفر از احبّا

۵۸. نامۀ مورّخ ۲١ ژوئیّه ١٩٣٨ از جانب حضرت ولیّ‌امرالله خطاب به یکی از احبّا

۵۹. نامۀ مورّخ ١٠ نوامبر ١٩٣٩ از جانب حضرت ولیّ‌امرالله خطاب به یکی از احبّا

۶۰. نامۀ مورّخ ١۶ نوامبر ١٩٣٩ از جانب حضرت ولیّ‌امرالله خطاب به یکی از احبّا

۶۱. نامۀ مورّخ ١٣ نوامبر ١٩۴٠ از جانب حضرت ولیّ‌امرالله خطاب به یکی از احبّا

۶۲. نامۀ مورّخ ١۴ دسامبر ١٩۴٠ از جانب حضرت ولیّ‌امرالله خطاب به یک محفل ملّیّه

۶۳. نامۀ مورّخ ٨ می ١٩۴۲ از جانب حضرت ولیّ‌امرالله خطاب به یکی از احبّا

۶۴. منتخبات توقیعات مبارکۀ حضرت ولیّ‌امرالله، صفحات ۱۶۱–۱۶۰

۶۵. نامۀ مورّخ ٢۵ اکتبر ١٩۴٧ از جانب حضرت ولیّ‌امرالله خطاب به یکی از محافل ملّیّه

۶۶. نامۀ مورّخ ۲۳ ژوئیّه ۱۹۵۴ از جانب حضرت ولیّ‌امرالله خطاب به یکی از محافل ملّیّه

۶۷. نامۀ مورّخ ۲۸ اکتبر ۱۹۵۵ از جانب حضرت ولیّ‌امرالله خطاب به یکی از احبّا

۶۸. نامۀ مورّخ ٢٣ اوت ١٩٧٧ از طرف بیت العدل اعظم الهی خطاب به یکی از احبّا

۶۹. نامۀ مورّخ ۲۹ مارس ۱۹۸۲ از طرف بیت العدل اعظم الهی خطاب به یکی از احبّا

۷۰. نامۀ مورّخ ۱۴ اکتبر ۱۹۸۲ از طرف بیت العدل اعظم الهی خطاب به یکی از محافل ملّیّه 

۷۱. نامۀ مورّخ ۴ ژوئن ۱۹۸۴ از طرف بیت العدل اعظم الهی خطاب به یکی از احبّا

۷۲. نامۀ مورّخ ۹ اوت ۱۹۸۴ از طرف بیت العدل اعظم الهی خطاب به یکی از احبّا

۷۳. نامۀ مورّخ ٢٣ اوت ١٩٨۴ از طرف بیت العدل اعظم به دو نفر از احبّا

۷۴. نامۀ مورّخ ١١ ژانویه ١٩٨٨ از طرف بیت العدل اعظم خطاب به یکی از احبّا

۷۵. نامۀ مورّخ ۲۵ ژوئیّه ١٩٨٨ از طرف بیت العدل اعظم الهی خطاب به یکی از احبّا

۷۶. ابلاغیّۀ مورّخ ۲٨ فوریه ١٩٨٩بیت العدل اعظم الهی 

۷۷. نامۀ مورّخ ۸ فوریه ۱۹۹۰ از طرف بیت العدل اعظم الهی خطاب به یکی از احبّا

۷۸. نامۀ مورّخ ۲۴ ژانویه ١٩٩٣ از طرف بیت العدل اعظم الهی خطاب به یکی از احبّا

۷۹. نامۀ مورّخ ۲۶ ژانویه ١٩٩۴ از طرف بیت العدل اعظم الهی خطاب به یکی از احبّا

۸۰. نامۀ مورّخ ۲۴ سپتامبر ۱۹۹۷ از طرف بیت العدل اعظم به یکی از احبّا

۸۱. پیام رضوان ۲۰۰۰ بیت العدل اعظم الهی خطاب به بهائیان عالم 

۸۲. آرشیو مرکز جهانی بهائی

۸۳. مجموعه‏ای از الواح جمال اقدس ابهی که بعد از کتاب اقدس نازل شده، صفحۀ ۹۳

۸۴. مجموعه‌ای از نصوص مبارکه و دستخط‌های بیت العدل اعظم الهی در بارۀ حقوق ‌الله، شمارۀ ۴۸، صفحۀ ۱۹

۸۵. آرشیو مرکز جهانی بهائی

۸۶. از بیانات حضرت عبدالبهاء که اصل آن به انگلیسی ثبت شده

۸۷. مجموعۀ خطابات حضرت عبدالبهاء، قسمت دوم، صفحۀ ۹۹

۸۸. آرشیو مرکز جهانی بهائی

۸۹. آرشیو مرکز جهانی بهائی

۹۰. منتخباتی از مکاتيب حضرت عبدالبهاء، جلد ۲، صفحۀ ۲۴۴

۹۱. آرشیو مرکز جهانی بهائی

۹۲. منتخباتی از مکاتيب حضرت عبدالبهاء، جلد ۱، صفحۀ ۶۶

۹۳. آرشیو مرکز جهانی بهائی

۹۴. منتخباتی از مکاتيب حضرت عبدالبهاء، جلد ۱، صفحات ۱۲۳–۱۲۲

۹۵. منتخباتی از مکاتيب حضرت عبدالبهاء، جلد ۲، صفحۀ ۲۴۳

۹۶. نامۀ مورّخ ۶ نوامبر ١٩٣٢ از جانب حضرت ولیّ‌امرالله خطاب به یکی از احبّا

۹۷. نامۀ مورّخ ۴ اکتبر ۱۹۳۳ از جانب حضرت ولیّ‌امرالله خطاب به یکی از احبّا

۹۸. نامۀ مورّخ ۶ دسامبر ۱۹۳۵ از جانب حضرت ولیّ‌امرالله خطاب به یکی از احبّا

۹۹. نامۀ مورّخ ١٧ مارس ١٩٣٧ از جانب حضرت ولیّ‌امرالله خطاب به گروهی از جوانان بهائی

۱۰۰. نامۀ مورّخ ۲٠ فوریه از جانب حضرت ولیّ‌امرالله ١٩۴٠خطاب به یکی از احبّا

۱۰۱. نامۀ مورّخ ٩ مارس ١٩۴٢ از جانب حضرت ولیّ‌امرالله خطاب به یکی از احبّا

۱۰۲. نامۀ مورّخ ۴ اوت ١٩۴٣ از جانب حضرت ولیّ‌امرالله خطاب به دو نفر از احبّا

۱۰۳. نامۀ مورّخ ١۴ اکتبر ١٩۴٣ از جانب حضرت ولیّ‌امرالله خطاب به یکی از احبّا

۱۰۴. نامۀ مورّخ ٩ مارس ١٩۴۶ از جانب حضرت ولیّ‌امرالله خطاب به یکی از احبّا

۱۰۵. نامۀ مورّخ ۱۰ آوریل ۱۹۴۷ از جانب حضرت ولیّ‌امرالله خطاب به یک زوج بهائی

۱۰۶. نامۀ مورّخ ۲ آوریل ١٩۵٠ از جانب حضرت ولیّ‌امرالله خطاب به یکی از احبّا

۱۰۷. نامۀ مورّخ ۱۲ ژوئیّه ۱۹۵۲ از جانب حضرت ولیّ‌امرالله خطاب به یکی از احبّا

۱۰۸. نامۀ مورّخ ۲۳ مه ۱۹۵۶ از جانب حضرت ولیّ‌امرالله خطاب به یکی از احبّا

۱۰۹. نامۀ مورّخ ۵ ژوئن ١٩۵۶ از جانب حضرت ولیّ‌امرالله خطاب به یکی از احبّا

۱۱۰. نامۀ مورّخ ۱۵ اوت ۱۹۵۷ از جانب حضرت ولیّ‌امرالله خطاب به یکی از احبّا

۱۱۱. نامۀ مورّخ ٣٠ ژوئیّه ١٩٧٢ بیت العدل اعظم الهی خطاب به یکی از محافل ملّیّه

۱۱۲. نامۀ مورّخ ۲۶ فوریه ۱۹۷۳ بیت العدل اعظم الهی خطاب به یکی از احبّا

۱۱۳. نامۀ مورّخ ۳۱ اوت ۱۹۷۶ بیت العدل اعظم الهی خطاب به محافل ملّیّه

۱۱۴. نامۀ مورّخ ٢۴ ژوئن ١۹۷۹ از طرف بیت العدل اعظم الهی خطاب به یکی از احبّا

۱۱۵. نامۀ مورّخ ۴ اوت ۱۹۹۲ از طرف بیت العدل اعظم الهی خطاب به یکی از احبّا

۱۱۶. نامۀ مورّخ ٢٠ سپتامبر ١۹۹٢ از طرف بیت العدل اعظم الهی خطاب به یکی از احبّا

۱۱۷. نامۀ مورّخ ٢ ژوئیّه ١۹۹۵ از طرف بیت العدل اعظم الهی خطاب به یکی از احبّا

۱۱۸. نامۀ مورّخ ۴ سپتامبر ٢٠٠١ از طرف بیت العدل اعظم الهی خطاب به یک زوج بهائی

۱۱۹. نامۀ مورّخ ٢٢ سپتامبر ٢٠٠٢ از طرف بیت العدل اعظم الهی خطاب به یکی از احبّا

۱۲۰. نامۀ مورّخ ١۹ دسامبر ٢٠٠۶ از طرف بیت العدل اعظم الهی خطاب به یکی از احبّا

۱۲۱. نامۀ مورّخ ٣١ ژوئیّه ٢٠٠٧ از طرف بیت العدل اعظم الهی خطاب به یکی از احبّا

 

 

کتاب‌شناسی

 

حضرت بهاءالله، کتاب اقدس (حیفا:  مرکز جهانی بهائی، ۱۹۹۵ میلادی)

حضرت بهاءالله، مجموعه‌ای از الواح جمال اقدس ابهی که بعد از کتاب اقدس نازل شده، نشر دوم (هوفهایم:  مؤسّسۀ مطبوعات امری آلمان، ۲۰۰۰ میلادی)

حضرت بهاءالله، منتخباتی از آثار حضرت بهاءالله، نشر دوم (هوفهایم:  مؤسّسۀ مطبوعات امری آلمان، ۲۰۰۶ میلادی) 

 

حضرت عبدالبهاء، مجموعۀ خطابات حضرت عبدالبهاء (لانگنهاین:  لجنۀ ملّی نشر آثار امری به زبان‌های فارسی و عربی، ۱۹۸۴ میلادی) 

حضرت عبدالبهاء، مفاوضات عبدالبهاء (قاهره:  فرج الله ذکیّ الکردی، ۱۹۲۰ میلادی)

حضرت عبدالبهاء، مکاتیب عبدالبهاء، جلد ۴ ([طهران]:  مؤسّسۀ ملّی مطبوعات امری، ۱۲۱ بدیع)

حضرت عبدالبهاء، منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء، [جلد ۱] (ویلمت:  مؤسّسۀ مطبوعات امری امریکا، ۱۹۷۹ میلادی)؛ جلد ۲ ([حیفا]:  انتشارات مرکز جهانی بهائی، ۱۹۸۴ میلادی)

 

حضرت ولیّ‌امرالله، منتخبات توقیعات مبارکۀ حضرت ولیّ‌امرالله (طهران:  لجنۀ ملّی نشر آثار امری، ۱۰۵ بدیع)

 

اشراق خاوری، عبدالحمید، رسالۀ تسبیح و تهلیل ([طهران]:  مؤسّسۀ ملّی مطبوعات امری، ۱۲۹ بدیع)

اشراق خاوری، عبدالحمید، گنجینۀ حدود و احکام، نشر سوّم ([طهران]:  مؤسّسۀ ملّی مطبوعات امری، ۱۲۸ بدیع)

اشراق خاوری، عبدالحمید، مائدۀ آسمانی، جلد ۴ ([طهران]:  مؤسّسۀ ملّی مطبوعات امری، ۱۲۹ بدیع)

فاضل یزدی [علی ممتازی]، مناهج الاحکام، دو قسمت ([طهران:  لجنۀ ملّی محفظۀ آثار امری]، ۱۳۲ بدیع)

 

مجموعۀ آثار مبارکه در بارۀ تربيت بهائی ([طهران]:  مؤسّسۀ ملّی مطبوعات امری، ۱۳۵ بدیع)

مجموعه‏ای از نصوص مبارکه در بارۀ مقام زن در امر الهی ([حیفا:  مرکز جهانی بهائی]، ۱۹۸۷ میلادی)

مجموعه‌ای از نصوص مبارکه و دستخط‌های بیت العدل اعظم الهی در بارۀ حقوق ‌الله ([مونتریال:  ورقا، ۱۹۸۵ میلادی])

 

 

 

 

 

 

 

i سؤال این یار روحانی در مورد "اطاعت و رعایت ازدواج از طرف زنان" مندرج در لوح حضرت عبدالبهاء (ذیلاً نقل شده) می‌باشد:

شما ای کنیزان حضرت بی‌نیاز جهد و کوشش نمایید تا به آنچه شرف و منقبت نساء است موفّق شوید و شبهه‌ای نیست که اعظم مفخرت نساء کنیزی بارگاه کبریاست و کنیزی درگاه آگاهی دلست و گواهی بر یگانگی خداوند بی‌مانند و محبّت قلبی میان اماء اللّه و عصمت و عفّت بی‌منتها و اطاعت و رعایت ازواج و تربیت و مواظبت اطفال و سکون و تمکین و قرار و مداومت ذکر پروردگار و عبادت لیل و نهار و ثبوت و رسوخ بر امر و عهد حضرت کردگار و نهایت اشتعال و انجذاب. از حقّ می‌طلبیم که به جمیع این مواهب موفّق گردید. (مناهج الاحکام، قسمت اوّل، صفحۀ ۳۸۴)

ii از خطابات حضرت عبدالبهاء که متن فارسی آن موجود نیست

iii منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء، [جلد ۱]، صفحۀ ۱۴۶

iv حضرت ولیّ‌امرالله، آرشیو مرکز جهانی بهائی

v مجموعه‌ای از نصوص مبارکه در بارۀ مقام زن در امر الهی، صفحۀ ۱۱

vi منتخباتی از آثار حضرت بهاءالله، شمارۀ ۱۳۶، صفحۀ ۱۱۷

vii منتخباتی از آثار حضرت بهاءالله، شمارۀ،۶۰، صفحۀ ۴۷

viii این یار روحانی در مورد تصمیمات زن و شوهرهای شاغل که با دنبال کردن حرفۀ خود ظاهراً دو راه جداگانه را طیّ می‌کنند، سؤال کرده است.

ix متن کامل بیان مبارک: ”شوهر خویش را عزیز دار و هر چه بدخویی کند خوش‌خویی نما ولو از خوش‌رفتاری بدتر گردد باز مهربانی کن و محبّت نما و دوست بدار و تحمّل اذیّت و آزار او نما.“ (آرشیو مرکز جهانی بهائی)

x بند ۴۸

xi قرآن مجید، ۳۷:۶۲، ۴۴:۴۳

xii استثنا: شمارۀ ۶۴ از توقیعات حضرت ولیّ‌امرالله استخراج شده که اصل آن به فارسی است

xiii در نامۀ تقدیمی به حضور حضرت ولیّ‌‌امرالله چنین آمده است:

سؤال دیگری در مورد تعلیم و تربیت اطفال مطرح شده است. چند نفر از ما که در انتظار نوزاد بسر می‌بریم تصمیم داریم کودکان بزرگ‌تر خود را که بین دو سال و نیم تا سه سال دارند به کودکستان ... که یکی از مؤسّسات تربیتی برجسته است و در سراسر مملکت به علّت روش‌های پیش‌رفتۀ تربیتی مشهور می‌باشد بفرستیم، چون فکر می‌کنیم تا چندین ماه قادر نخواهیم بود والدین کاملی برای اطفال خود باشیم و نیز به جهت اینکه هم‌بازی برای گروه سنّی این اطفال در همسایگی ما یافت نمی‌شود. امّا ایراد مهمّی که به نظر می‌رسد اینست که بر طبق الواح و آثار، مادر مهم‌ترین مربّی طفل تا سنّ ۶ یا ۷ سالگی می‌باشد. طبعاً همۀ ما مایلیم که در این مورد بهترین طریق را برگزینیم و از مساعدت و راهنمایی شما سپاس‌گزار خواهیم بود.

xiv بیان مبارک چنین است: ”تعليم و تهذيب بعد از بلوغ بسيار دشوار شود“ (منتخباتی از مکاتيب حضرت عبدالبهاء، جلد ۱، صفحۀ ۱۳۳)

xv از بیانات حضرت عبدالبهاء که اصل آن به انگلیسی ثبت شده

xvi کتاب اقدس، بند ۴۸، صفحات ۴۷–۴۶

xvii رضایت والدین برای ازدواج فرزندان

xviii ترجمه‌ای از توقیع حضرت ولیّ‌امرالله مورّخ ۱۱ مارس ۱۹۳۶

xix مأخذ بالا

xx مأخذ بالا

xxi از خطابات حضرت عبدالبهاء که متن فارسی آن موجود نیست

xxii مکاتیب عبدالبهاء، جلد ۴، صفحۀ ۳۲

xxiii منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء، جلد ۱، صفحۀ ۱۲۴

xxiv آرشیو مرکز جهانی بهائی

xxv منتخباتی از آثار حضرت بهاءاللّه شمارۀ ۹۶، صفحۀ ۷۸

xxvi بهاءالله و عصر جدید صفحۀ ۱۶۶

xxvii آرشیو مرکز جهانی بهائی

xxviii تحرّی حقیقت

xxix ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ۱۴ دسامبر ۱۹۴۰ صادره از طرف حضرت ولیّ‌امرالله خطاب به یکی از احبّا