پیام‌ها و دستخط‌های بیت ‌العدل اعظم

مجموعه‌ها

مجموعه‌ای در مورد مؤسّسۀ مشرق ‌الاذکار

 

The Institution of the Mashriqu’l-Adhkár

 

A Statement and Compilation Prepared by the Research Department of the

Universal House of Justice

 

September 2017

مؤسّسۀ مشرق ‌الاذکار

بیانیّه‌ و مجموعه‌ای تهیّه شده توسّط دایرۀ مطالعۀ نصوص و الواح

سپتامبر ۲۰۱۷

 

 

 

 

 

The Institution of the Mashriqu’l-Adhkár

 

A Statement Prepared by the Research Department

of the Universal House of Justice

 

September 2017

 

مؤسّسۀ مشرق ‌الاذکار

 

بیانیّه‌ای تهیّه شده توسّط دایرۀ مطالعۀ نصوص و الواح

سپتامبر ۲۰۱۷

هیئت بین‌المللی ترجمه به زبان فارسی

 

 

بیت العدل اعظم در پیام مورّخ ١٨ دسامبر ٢٠١۴ خود خطاب به بهائیان ایران مشرق‌الاذکار۱ را ”مفهومی منحصر به‌ فرد در تاریخ ادیان و نمادی از روح تعالیم اساسی الهی در این دور یزدانی“٢  توصیف فرموده‌ سپس می‌فرمایند که مشرق‌الاذکار ”مکانی برای نیایش و عبادت پروردگار“ است که

 

ابواب آن به روی همگان از هر دین و آیین، و هر قوم و ملّت باز است و با تساوی کامل، زن و مرد، پیر و جوان و کودک را پذیراست؛ مأمنی است مناسب برای تأمّل و تعمّق در مفاهیم روحانی و تفکّر در مسائل بنیادین زندگی مانند مسئولیّت فردی و جمعی برای بهبود وضع اجتماع.٣ 

 

اهمّیّت فوق‌العادۀ این مؤسّسۀ بی‌نظیر برای وحدت و رفاه نوع بشر در سراسر آثار مبارکۀ بهائی تأکید شده است.  به عنوان مثال، حضرت بهاءالله می‌فرمایند ”طوبی از برای نفوسیکه در مشرق الأذکار بذکر مولی الأخیار مشغولند“.۴   حضرت عبدالبهاء تأکید می‌فرمایند که در حالی ‌که مشرق‌الاذکار ”در نقطۀ خاک تأسیس میگردد ولی بحقیقت از تأسیسات ملأ اعلی است“ و ”کنگره‌اش متواصل بعنان آسمانست“.۵  در لوحی دیگر، آن حضرت به این مکان به عنوان ”مطلع الأنوار … و مجمع ابرار“ اشاره می‌فرمایند که در آن ”نفوس نفیسه … نماز آغاز کنند و ببدایع الحان ترتیل آیات گردد و ترنیم مناجات“ آنچنانکه ”اهل ملأ اعلی استماع نمایند و فریاد یاطوبی و یابشری برآرند“.۶  حضرت عبدالبهاء می‌فرمایند این بنا که ”اوّل تأسیس پروردگار واضح و آشکار است“،٧ بنای چنان پرعظمتی است که حتّی ”وضع خشتی از مشرق‌الأذکار یا توابع آن نظیر بنیانی عظیم است“.٨  حضرت شوقی افندی می‌فرمایند که مشرق‌الاذکار ”نماد و مبشّر نظم جهانی حضرت بهاءالله“٩ است و بیت ‌العدل اعظم آن را به عنوان مشعلی فروزان ”در مقابل تاریکی ظلم و عدوان“١٠ توصیف می‌فرمایند.  هشت معبد قارّه‌ای هم‌اکنون عالم را منوّر می‌سازد در حالی که بنای معابد محلّی و ملّی نیز در حال پیدایش است؛ هر یک ”کل را به عبادت خالق متعال و ربّ مختار و مطلع انوار دعوت می‌نماید“١١ تا ”تمامی یک قوم یا جمعیّت را به سوی احساسی عمیق از مقصد مشترک نائل گرداند“.١٢  هر یک از این معابد ما را به یاد وعدۀ حضرت عبدالبهاء می‌اندازد که ”صدهزار مشرق‌الأذکار تأسیس خواهد شد در نهایت شکوه و ابّهت و عظمت“.١٣

 

برای کمک به درکی بیشتر از ماهیّت این مؤسّسۀ الهی و مفاهیم عمیق آن برای تجدید حیات روحانی نوع بشر، مجموعۀ‌ منتخباتی از آثار مبارکۀ حضرت بهاءالله و حضرت عبدالبهاء و همچنین از نامه‌هایی که توسّط حضرت شوقی افندی یا از طرف ایشان نوشته شده و دستخط‌های بیت ‌العدل اعظم یا نامه‌هایی که از طرف آن معهد نوشته شده، به ضمیمه ارائه می‌شود.  برخی از مفاهیمی که می‌توان آنها را از بخش‌های مختلف این مجموعه استخراج کرد ذیلاً مورد بحث قرار گرفته است.

 

 

١. تأثیرات مشرق‌الاذکار

 

در کتاب اقدس، حضرت بهاءالله خطاب به مردمان جهان می‌فرمایند:

 

عمّروا بیوتاً بأکمل ما یمکن فی الامکان باسم مالک الأدیان فی البلدان و زیّنوها بما ینبغی لها لا بالصّور و الأمثال ثمّ اذکروا فیها ربّکم الرّحمن بالرّوح و الرّیحان الا بذکره تستنیر الصّدور و تقرّ الأبصار.١۴ 

 

حضرت عبدالبهاء اهمّیّت این مؤسّسه را تشریح فرموده مشرق‌ الاذکار را ”مغناطیس تأیید پروردگار“، ”اساس عظیم حضرت آمرزگار“ و ”رکن رکین آئین کردگار“ می‌نامند.  آن حضرت در همان لوح می‌فرمایند که تأسیس مشرق‌الاذکار ”سبب اعلاء کلمة اللّه“ و ”تهلیل و تسبیحش مفرّح قلوب هر نیکوکار“ است.  لذا احبّا را ترغیب می‌فرمایند که ”در آن محل بنماز و عبادت حضرت پروردگار و ترتیل آیات و کلمات الهیّه و ترنیم قصائد و نعوت رحمانیّه مشغول گردند“.١۵

 

در بیانی دیگر، حضرت عبدالبهاء توصيف می‌فرمايند كه مشرق‌الاذکار ”محلّ انشراح ارواح شود و مرکز انجذاب قلوب بملکوت ابهی“١۶ و تأکید می‌فرمایند که این مکان ”تأثیری عظیم در جمیع مراتب دارد“،١٧ سبب تنبّه و تذکّر یاران الهیست١٨ و سبب حصول وحدت عالم انسانی.١٩  اجتماع در این بنای مقدّس به نیّت حمد و ذکر خداوند متعال ”سبب الفت“٢٠ می‌شود و محبّت ”در قلوب“٢١ رشد نموده شکوفا می‌گردد.  از طریق مشرق‌الاذکار ”قلوب نورانی گردد و نفوس روحانی شود و نفحات ملکوت ابهی بمشام آید“، ”عالم انسانی عالم دیگر گردد و احساسات قلبی چنان قوّت گیرد که جمیع وجود را احاطه نماید“.٢٢  بنا بر بیان حضرت شوقی افندی تأثیر مشرق‌الاذکار ”لایتناهی و شگفت‌انگیز“٢٣ است، ایمان فرد را مستقیماً تقویت می‌کند و در عین حال به فرمودۀ حضرت عبدالبهاء ”اعظم واسطۀ نشر نفحات اللّه“٢۴ است.  بیت ‌العدل اعظم در نامه‌ای که از طرف آن معهد نوشته شده، می‌فرمایند که ”مشرق‌الاذکار مرکز توجّه همگان در هر جامعه‌ای می‌گردد.“  و ”در مقام نمادی پرقدرت و عنصری اساسی از مدنیّت الهی که ظهور حضرت بهاءالله همۀ اهل عالم را به سوی آن دعوت می‌نماید.“٢۵  حضرت عبدالبهاء می‌فرمایند ”و یهرعون النّاس الی التّبتّل فی ذلک البیت المعمور و ینتشر نفحات اللّه و تعلو کلمة اللّه و تتمکّن تعالیم اللّه من القلوب تمکّن الرّوح فی النّفوس و یستقیم النّاس علی امر ربّکم الرّحمن“.٢۶

 

 

٢. مکانی برای نیایش

 

حضرت عبدالبهاء تشریح می‌فرمایند که ”قلوب صافیۀ نورانیّه مشارق اذکار است و آهنگ تبتّل و تضرّع متواصل بملأ اعلی“ و نیز می‌فرمایند که اگر قلوب احبّا به فضل حضرت یزدان به معابد الهی مبدّل گردد، ”البتّه در بنای مشرق‌الأذکار نهایت همّت و غیرت خواهند نمود تا ظاهر عنوان باطن گردد و صورت خبر از معنی دهد“.٢٧  موضوعات متعدّدی در آثار مبارکه مربوط به این مکان عبادت و واقعیّت باطنی‌ای که آشکار می‌سازد یافت می‌شود از جمله قوّۀ دعا و مناجات، تأثیرات عبادت جمعی، و ماهیّت نیایش در بنای مرکزی خود مشرق‌الاذکار.

 

در کتاب مستطاب اقدس، حضرت بهاءالله بر قوّۀ مکنونۀ تلاوت آیات الهی در مشارق‌ اذکار تأکید می‌فرمایند:

 

علّموا ذرّیّاتکم ما نزّل من سمآء العظمة و الاقتدار لیقرؤوا الواح الرّحمن بأحسن الألحان فی الغرف المبنیّة فی مشارق الأذکار انّ الّذی اخذه جذب محبّة اسمی الرّحمن انّه یقرأ آیات اللّه علی شأن تنجذب به افئدة الرّاقدین هنیئاً لمن شرب رحیق الحیوان من بیان ربّه الرّحمن بهذا الاسم الّذی به نسف کلّ جبل باذخ رفیع.٢٨

 

بیت ‌العدل اعظم موضوع قوّۀ دعا و مناجات را تشریح نموده و توضیح می‌دهند که دو مظهر ظهور الهی به ما آموخته‌اند که ”دعا و مناجات گفتگویی است مستقیم و بدون واسطه بین روح بشر و خالق او“، ”شبنم صبحگاهی“ است که ”موجب طراوت و لطافت قلوب می‌گردد“ و ”ناری است که حجبات را می‌سوزاند و نوری است که انسان را به سوی پروردگار می‌کشاند.“٢٩  کیفیّت دعا اهمّیّت اساسی دارد و ”موجب پرورش قابلیّت‌های نامحدود روح و سبب جلب تأییدات الهی می‌گردد. “ قوّۀ دعا و مناجات وقتی ظاهر می‌شود که ”انگیزۀ اصلی آن محبّت ‌الله باشد“ و به فرمودۀ بیت العدل اعظم ”با صداقت و پاکی دل تلاوت شود“،

 

تا موجب تعمّق و تأمّل و سرانجام شکوفایی عقل و خرد انسانی گردد.  چنین نیایش بی‌آلایشی از محدودۀ حروف و کلمات بگذرد و از اصوات و نغمات فراتر رود؛ حلاوت نغمه و آهنگش شادی آفریند، قلوب را به اهتزاز آرد، بر نفوذ کلمات بیفزاید، تمایلات دنیوی را به صفاتی ملکوتی تبدیل نماید و محرّک خدمات خالصانه به عالم انسانی گردد.٣٠

 

موضوع دوّم عبادت جمعی است که بهائیان و دوستان‌شان در سراسر جهان آن را پایه و اساس الگوی مجهودات جمعی به منظور ترقّی روحانی و مادّی جامعه می‌دانند.  لازمۀ این الگو به فرمودۀ بیت ‌العدل اعظم ”جلسات دعا و مناجات می‌باشد که جنبه‌ای جمعی از حیات روحانی و ابعادی از مفهوم مشرق‌الأذکار است“.٣١  جلسات نیایش و دعا وقتی ”جزئی جداناپذیر از حیات جامعه“ شود ”فرصتی است که هر فردی می‌تواند با ورود به آن از نفحات روحانی مستفیض گردد، حلاوت دعا را تجربه نماید، در کلام خلّاق الهی تأمّل کند و با بال‌ و پرِ روح پرواز نموده به راز و نیاز با محبوب یکتا پردازد“.٣٢  برگزاری جلسات دعا ”گامی دیگر در جهت اجرای“ حکم مشرق‌الاذکار است،٣٣ حکمی که در هر محلّه به روح مشرق الاذکار اشاره می‌کند.٣۴

 

موضوع سوّم نحوۀ انجام عبادت در مشرق‌الاذکار است.  حضرت عبدالبهاء می‌فرمایند که مشارق‌ اذکار ”سبب ثبات و استقامت احبّا و محلّ تضرّع و ابتهال بساحت کبریا“٣۵ است.  لازمۀ چنین عبادتی و ایجاد محیطی که حضرت شوقی افندی به عنوان ”جوّ آرام و روحانی“٣۶ توصیف فرموده‌اند کنار گذاشتن تجمّلات و تشریفات مفصّل است.  همانطور که بیت العدل اعظم فرموده‌اند، هیکل مبارک

 

تجمّلات و تشریفات مفصّل و نمایشی را تقبیح فرموده انذار می‌فرمایند که مبادا ”محوّطۀ داخلیِ بنیان مرکزی به‌ مجموعه‌ای از مراسم مذهبی و نیایشی“ تبدیل گردد و یا اینکه ”منظره‌ای از مراسم و مناسک فرقه‌ایِ نامنسجم و مغشوش“ شود.٣٧

 

بالعکس، جلسات دعا و مناجات باید از هرگونه یکسانی یا رسوم و مناسک فراتر رود،٣٨ و همانطور که حضرت شوقی افندی در نامه‌ای که از طرف ایشان صادر شده توصیه می‌فرمایند باید ”ساده و موقّر و به نحوی برگزار شود که روح را با استماع کلام خلّاق الهی به اهتزاز آورده تعلیم و تعالی بخشد“.٣٩  در نامۀ دیگری صادره از جانب آن حضرت می‌فرمایند که ”هر چقدر خصوصیّت عبادت بهائی در مشرق‌الاذکار عمومی‌تر و غیر رسمی‌تر باشد مطلوب‌تر است“.۴٠

 

اینگونه عبادات می‌تواند با اجرای موسیقی همراه باشد.۴١  در نامه‌ای صادره از طرف بیت العدل اعظم، آن معهد تصریح می‌فرمایند که متن سرودها برای استفاده در مشرق‌الاذکار باید ”بر اساس آثار بهائی بوده یا متون مقدّسۀ دیگری“، از جمله آثار و خطابات حضرت عبدالبهاء و باید ”مضامین بهائی را دارا“ باشد،۴٢ ممکن است شامل ”تکرار آیاتی از ادعیه یا منتخباتی از آثار مبارکه“ باشد، و ”تغییرات جزئی … به اقتضای هماهنگی با ضرورت‌های موسیقی“ مجاز است.۴٣  ”تعیین سبک موسیقی یک قطعۀ هنری به عهدۀ آهنگ‌ساز است مشروط بر اینکه به وظیفۀ روحانی خویش در رعایت حفظ شأن و احترام مقام و حرمت آثار مقدّسه توجّه داشته باشد.“۴۴

 

با اتّخاذ یک چنین رویکردی ساده امّا پذیرا، مشرق‌الاذکار یک ویژگی متمایز ظهور حضرت بهاءالله یعنی اصل وحدت در کثرت را تجسّم ‌می‌بخشد و بنا به فرمودۀ حضرت شوقی افندی، با بنیان رفیعش ”روح زندۀ آزاد آئین ربّ العالمین را بر روی زمین بظاهر ظاهر مثالی برازنده و تمثالی پاینده میسّر و مقرّر“ می‌گردد.۴۵ حضرت عبدالبهاء می‌فرمایند:

 

مشرق‌الأذکار در عالم ناسوت بنیان الهی است و سبب حصول وحدت عالم انسانی زیرا جمیع ملل در مشرق‌الأذکار متّحد و متّفق شوند و بآهنگ توحید به تسبیح و تهلیل ربّ جنود پردازند.۴۶

 

 

٣. عبادت و خدمت

 

هر چقدر قوای روحانیِ منبعث از عبادت فردی و جمعی در مشرق‌الاذکار مؤثّر و نافذ است و هر چقدر یک زندگی توأم با نیایش پویا برای پیشرفت روحانی فرد امری ضروری است، ولی به فرمودۀ بیت ‌العدل اعظم، ”نیایش و پرستش پروردگار … باید منشأ ثمر و اثری در عالم وجود گردد“.۴٧  حضرت شوقی افندی می‌فرمایند که هدف اصلی جامعۀ امر — جامعه‌ای با ”بنیانی الهی، با وحدتی ارگانیک، با بینشی روشن، و با حیاتی پویا“ — ملهم ”از دو اصل هدایت‌کننده می‌باشد، عبادت خداوند و خدمت به هم‌نوع“.۴٨  به راستی، رابطۀ ضروری بین این اصول هدایت‌کننده، جزء لاینفک وحدت عالم انسانی است که به فرمودۀ بیت ‌العدل اعظم، ”اصلِ عامل و در عین حال هدف غایی“ ظهور حضرت بهاءالله است.۴٩

 

جدایی‌ناپذیری عبادت و خدمت که به طور کامل در مشرق‌الاذکار تجلّی می‌یابد با اشتغال جامعه در اجرای مؤثّرتر تمهیدات چارچوب عملش به تدریج آشکار می‌شود.  بیت ‌العدل اعظم می‌فرمایند که احبّا ”در انجام این وظایف ارزش تعامل پویا بین عبادت و خدمت را که از شرایط ارتقای پیشرفت روحانی، اجتماعی و مادّی جامعه می‌باشد فراموش نکرده‌اند“.۵٠  در پیام رضوان ٢٠٢١، بیت العدل اعظم می‌فرمایند:

 

مشرق‌الأذکار که حضرت عبدالبهاء آن را یکی از ”اعظم تأسیسات عالم انسانی“ توصیف فرموده‌اند دو جنبۀ اساسی و تفکیک‌ناپذیر حیات بهائی یعنی عبادت و خدمت را به هم می‌پیوندد.  پیوند خدمت و عبادت در انسجام موجود بین فعّالیّت‌‌های جامعه‌سازی نقشه نیز منعکس است به خصوص بین شکوفایی روح نیایش که در جلسات دعا متجلّی است و فرایند آموزشی که توان‌مندی برای خدمت به نوع بشر ایجاد می‌نماید.  ارتباط بین عبادت و خدمت مخصوصاً در آن دسته از محدوده‌های جغرافیایی در سراسر جهان آشکار است که جوامع بهائی از نظر تعداد عضو به نحو قابل ملاحظه‌ای رشد کرده‌اند و تحرّک و اشتغال به فعّالیّت‌های اجتماعی چشم‌گیر می‌باشد.۵١

 

 

۴. ملحقات مشرق‌الاذکار

 

حضرت شوقی افندی می‌فرمایند که در میقات مقرّر در حول بنای مرکزی مشرق‌الاذکار ”مؤسّسات خدمات اجتماعی مانند آنهایی که برای تسکین مصیبت‌زدگان، اعانت به فقرا، پناه مسافران، تسلّی محرومان و تعلیم عوام“ است تأسیس خواهد شد.۵٢  بیت العدل اعظم می‌فرمایند که لزوم قطعی ”انسجامی پویا بین نیازهای روحانی و عملی زندگی بر روی کرۀ زمین“ ”در حکم نازله از قلم اعلی در بارۀ تأسیس مشرق‌الاذکار — مرکز روحانیِ هر جامعۀ بهائی که در اطراف آن ملحقاتی برای پیشرفت اجتماعی، بشر‌دوستانه، آموزشی و علمی نوع انسان باید شکوفا گردد“، ”به طور واضح بیان شده است“.۵٣  در این مورد حضرت عبدالبهاء تشریح می‌فرمایند که مشرق‌الاذکار ”مربوط باسپیتال و اجزاخانه و مسافرخانه و مکتب اطفال ایتام و مدرسۀ تدریس علوم عالیه است“.  لذا ”مشرق‌الأذکار … مجرّد عبارت از محلّ عبادت نیست بلکه از هر جهت مکمّل است“.۵۴

 

حضرت شوقی افندی اهمّیّت تأثیرات متقابل مابین عبادت و خدمت را تأکید فرموده دیدگاه ذیل را در مورد رابطۀ متقابل بین بنای مرکزی مشرق‌الاذکار و ملحقات آن بیان می‌نمایند:

 

عبادت بهائی هر قدر مفهومش متعالی و انجذابش شدید باشد ولی جدا از اقدامات اجتماعی و بشر‌دوستانه و مساعی آموزشی و علمیِ متمرکز در ملحقات مشرق‌الاذکار، هرگز نمی‌تواند نتایجی برتر از ثمرات ناچیز و غالباً زودگذر حاصله از تأمّلات زاهد گوشه‌گیر و یا عبادات عابد بی‌تحرّک داشته باشد.  اینچنین عبادتی نمی‌تواند به نفسِ عبادت‌کننده رضایت و نفعی پایدار ببخشد تا چه رسد به عامّۀ نوع بشر مگر آنکه در خدمت مجدّانه و خالصانه به عالم انسانی حلول و تجسّد یابد، خدمتی که ترویج آن اعظم موهبت ملحقات مشرق‌الاذکار است.  مساعی نفوسی که در حول و حوش مشرق‌الاذکار به تمشیت امورِ جامعۀ مشترک المنافع آتیۀ بهائی اشتغال خواهند داشت نیز هر قدر خالصانه و مجدّانه، ثمربخش و مؤثّر نخواهد بود مگر آنکه هر روز با عوامل روحانیّۀ متمرکز در بقعۀ مشرق‌الاذکار و منتشر از آن قرین گردد.  هیچ چیز جز فعل و انفعال مستقیم و مستمرّ بین قوای روحانیّۀ ساطعه از این مشرق‌الاذکار و متمرکز در قلب این معبد، و همم عالیه و مساعی مبذولۀ نفوسی که امور آن را در راه خدمت به نوع بشر اداره می‌کنند، ممکن نیست بتواند عوامل ضروریّه‌ای را فراهم نماید که آلام و اسقام مزمنه‌ای که بشریّت را به شدّت مبتلا نموده است برطرف سازد.  زیرا نجاح و فلاحِ جهان پرمشقّت، به یقین مبین بالمآل منوط به آگاهی نفوس از دریاق اعظم آیین حضرت بهاءالله است که از یک طرف با ارتباط معنوی با روح آن حضرت و از طرف دیگر با تنفیذ حکیمانه و اجرای خالصانۀ اصول و قوانین نازله از قلم اعلایش تقویت و تحکیم ‌می‌گردد.  در بین همۀ مؤسّساتی که به نام مبارکش منتسب‌اند مسلّماً هیچ‌ یک جز مؤسّسۀ مشرق ‌الاذکار نمی‌تواند به نحو اکمل و اتمّ ضروریّات عبادت و خدمت بهائی را که هر دو برای تجدید حیات عالم لازم و واجب است تأمین نماید.  این است راز عظمت و قدرت و موقعیّت بی‌نظیر مشرق الاذکار به عنوان یکی از مؤسّسات برجسته‌ای که حضرت بهاءالله مقرّر فرموده‌اند.۵۵

 

حرکت‌های اوّلیّۀ رابطۀ میان امور روحانی و عملی که در مشرق‌الاذکار متجسّم است را می‌توان در تلاش‌های پیش‌گامانۀ احبّای عشق‌آباد ملاحظه نمود.  بیت العدل اعظم در پیام ١ اوت ٢٠١۴ خطاب به بهائیان جهان می‌فرمایند:

 

در قطعه زمینی مناسب در مرکز شهر که به طراز قبول نفس جمال مبارک مزیّن شده و سالیان قبل ابتیاع گردیده بود، ساختمان‌هایی برای رفاه همگانی ساخته شد از جمله سالنی برای تشکیل جلسات، مدارسی برای کودکان، مسافرخانه‌ای برای بازدیدکنندگان، و یک درمان‌گاه کوچک.  یکی از علایم موفّقیّت‌های قابل‌ ملاحظۀ بهائیان عشق‌آباد، که در آن سال‌های پربار خود را در رفاه، علوّ طبع و اکتسابات عقلانی و فرهنگی ممتاز ساخته بودند آن بود که می‌کوشیدند تا تضمین نمایند که در جامعه‌ای که بی‌سوادی به خصوص در بین دختران متداول و رایج بود همۀ کودکان و جوانان بهائی باسواد باشند.  در چنین جوّی از رفاه، پیشرفت و مجهودات متّحد که در هر مرحله به ید عنایت حضرت عبدالبهاء پرورش یافته بود، مشرق‌الاذکاری باشکوه — برجسته‌ترین بنا در آن ناحیه — تأسیس گشت.  تقریباً بیست سال، احبّا به خاطر تحقّق هدف والای خود از سروری روحانی برخوردار بودند:  استقرار یک مرکز نیایش، مرکز تشکیلاتی حیات جامعه، مکانی که نفوس در سپیده‌دم برای دعا و مناجاتِ خاضعانه قبل از آنکه به کار روزانۀ خود مشغول شوند در آن گرد هم می‌آمدند.۵۶

 

بیت العدل اعظم در پیامی متعاقب ذکر می‌نمایند که به عبارت دیگر، مشرق‌الاذکار هم‌زمان ”تجلّی‌گاه قوای روحانی“، ”کانون منضمّات و ملحقاتی … به منظور رفاه نوع بشر“ و ”بروز و تحقّق ارادۀ جمعی برای خدمات همگانی“ می‌باشد.۵٧  در ادامۀ همان پیام می‌فرمایند ”این ملحقات شامل مراکز آموزشی، علمی، فرهنگی و اقدامات عام‌ّ المنفعه، مظهر آرمان‌های پیشرفت اجتماعی و تعالی معنوی با استفاده از علم و دانش بشری است و نشان می‌دهد که چون علم و دین با هم هماهنگ شوند راه‌گشای ارتقای مقام انسان و شکوفایی تمدّن ‌گردند“.۵٨

 

 

۵. بنای مشرق‌الاذکار

 

اجرای حکم مشرق الاذکار بعد از اینکه از قلم حضرت بهاءالله نازل گردید، از طریق یک فرایند توسعه تدریجی و ارگانیک، متناسب با ظرفیّت جامعه، محقّق شده است.  حضرت عبدالبهاء می‌فرمایند که این مشارق اذکار ”بقلم اعلی تعیین و مقرّر گردیده است که باید در جمیع مدن و قرا تأسیس شود“۵٩ و اشاره می‌فرمایند در ابتدا می‌تواند حتّی به ساده‌ترین شکل باشد:

 

امّا مشرق‌الأذکار بسیار مهمّ است مقصود این است که محلّی ولو مختصر در زیر طبقات خاک و حجر باشد باید تعیین شود و حکمةً مستور و مخفی باشد تا سبب عناد اهل فساد نگردد اقلّاً هفته‌ئی یک روز محلّ اجتماع خواصّ احبّا گردد که کاشف اسرارند و محرم راز و هر نوع که باشد ولو حفره‌ئی در زیر زمین باشد آن حفره جنّة المأوی گردد و حدیقۀ علیا شود و روضۀ رضوان گردد.۶٠

 

امکان ‌تأسیس مشرق‌الاذکار در ابتدا در عشق‌آباد و ویلمت در دوران قیادت حضرت عبدالبهاء پدید آمد.  پس از آن، مشرق‌الاذکارهای قارّه‌ای در هفت اقلیم دیگر در سراسر جهان تأسیس شد که در نهایت در اکتبر ۲۰۱۶ با افتتاح مشرق‌الاذکار در سانتیاگو، شیلی به اوج خود رسید.  امّا با نزدیک شدن مرحله پایانی تأسیس مشرق‌الاذکارهای قارّه‌ای، در اثر شتاب روزافزون در فرایند جامعه‌سازی که بر پایۀ عبادت جمعی و افزایش قابلیّت برای خدمت استوار است، افقی جدید به روی عالم بهائی در حال گشایش بود، شتابی که محرّکش سلسله نقشه‌های جهانی از سال ۱۹۹۶ بود.  بیت ‌العدل اعظم در پیام رضوان آن سال به بهائیان جهان تأکید فرمودند که ”شکوفایی جامعه به خصوص در سطح محلّی نیاز به بهبود قابل ملاحظه‌ای در الگوهای رفتار دارد“ الگویی که شامل ”نیایش ‌جمعی پروردگار است“.  از‌ اینرو ”برگزاری جلسات مرتّب دعا، در صورت امکان در حظیرةالقدس‌های محلّی و در غیر این صورت در اماکن دیگر از جمله در منازل احبّا، برای حیات روحانی جامعه ضروری است“.۶١  پنج سال بعد بیت ‌العدل اعظم در پیام رضوان این انتظار را مطرح فرمودند که در طول عهد پنجم از عصر تکوین مشرق‌الاذکارهای ملّی ساخته خواهد شد، پدیده‌ای که ”طیّ مراحل متوالی نقشۀ ملکوتی حضرت عبدالبهاء بسط خواهد يافت“۶٢ و بالاخصّ بیان فرمودند:

 

يکی از ويژگی‌های بارز عهد پنجم [ازعصر تکوین] تقويت حیات نیایشی جامعه از طريق ارتفاع بنای مشارق اذکار ملّی بر مبنای مقتضیات جوامع ملّی خواهد بود.  زمان اجرای این طرح‌ها از طرف بیت العدل اعظم در رابطه با پیشرفت فرایند دخول افواج در هر کشور تعیین خواهد شد.۶٣

 

در سال ٢٠١٢، در کشور جمهوری دموکراتیک کنگو (Democratic Republic of the Congo) و در پاپوآ گینه نو (Papua New Guinea) معیارهای تعیین شده ”به نحوی آشکار تحقّق یافت“.۶۴  این یک ترقّی بسیار چشمگیر بود.  بیت‌ العدل اعظم در پیام رضوان همان سال فرمودند ”با پیشرفت ساختمان آخرین مشرق‌الأذکار قارّه‌ای در سانتیاگو (Santiago)، شروع پروژه‌هایی برای تأسیس مشرق‌الأذکارهای ملّی نشانۀ رضایت‌بخش دیگری از نفوذ و رسوخ امر الهی در تار و پود اجتماعات بشری است.“۶۵  همچنین در نامه‌ای متعاقب از طرف بیت‌ العدل اعظم تأکید گردید که مشرق‌الاذکار ”جزء لاینفکّی از فرایند جامعه‌سازی است و ساخت آن نمادی مهمّ از توسعه و پیشرفت یک جامعه می‌باشد“.۶۶

 

آنچه موجب دل‌گرمی شد این بود که در رضوان ۲۰۱۲ امکان تأسیس مشرق‌الاذکار محلّی در برخی محدوده‌های جغرافیایی را می‌شد به وضوح تصوّر نمود، محدوده‌هایی که جایگاه‌ نشر یادگیری برنامه توان‌دهی روحانی به نوجوانان بودند و در آنها ”تمامی طرح ترویج و تحکیم“۶٧ در حال تقویت شدن بود — علی‌الخصوص در آن زمان، در باتامبانگ، کامبوج (Battambang, Cambodia)  ؛ بیهار شریف، هند (Bihar Sharif, India )؛ ماتوندا سوی، کنیا (Matunda Soy, Kenya )؛ نورته دل کائوکا، کلمبیا (Norte del Cauca, Colombia )؛ و تانا، وانواتو (Tanna, Vanuatu).  در توضیح این چشم‌انداز، بخش زیر از پیام رضوان ۲۰۱۴ ارتباط مستقیم بین تکامل برنامه رشد در یک محدودۀ جغرافیایی و تأسیس مشرق‌الاذکار محلّی را بیان می‌دارد:

 

در تعداد فزاینده‌ای از محدوده‌های جغرافیایی وسعت و پیچیدگی برنامۀ رشد در تناسب با ازدیاد قابلیّت سه شرکت‌کنندۀ نقشه — افراد، جامعه، و مؤسّسات — در حال افزایش است تا جوّی از حمایت متقابل ایجاد نماید.  بسیار خرسندیم که در تعداد روزافزونی از محدوده‌ها همان ‌طور که انتظار می‌رفت اکنون فعّالیّت‌ها به مرحله‌ای رسیده است که صد نفر یا بیشتر، اشتغالِ فزون از هزار نفر را در پی‌گیریِ یک الگویِ زندگی روحانی، پویا و تقلیب‌‌کننده تسهیل می‌نمایند.  اساس این فرایند البتّه از آغاز مبتنی بر حرکتی جمعی به سوی بینشی از رفاه مادّی و معنوی بوده که از جانب نفس مقدّس محیی‌ عالمیان افاضه گردیده امّا وقتی که گروه‌های چنین عظیمی به مشارکت قیام می‌کنند آن ‌گاه حرکت تمامی یک جمعیّت به راحتی قابل تشخیص است.

 

این حرکت در حال حاضر به خصوص در محدوده‌هایی‌ مشهود است که قرار است در آنها مشرق‌الاذکار محلّی مرتفع گردد.۶٨

 

در پیام رضوان ۲۰۱۲، بیت ‌العدل اعظم بر عظمت این پیشرفت در حیات جامعه تأکید فرمودند و دیدگاه زیر را در خصوص بنای قریب‌الوقوع دو مشرق‌الاذکار ملّی و پنج مشرق‌الاذکار محلّی ارائه نمودند:

 

هم‌کاران عزیز و محبوب:  کلنگی که یک‌‌صد سال پیش به ید مبارک حضرت عبدالبهاء بر زمین زده شد حال باید در هفت کشور دیگر بر زمین زده شود.  این اقدام نویددهندۀ روزی است که به پیروی از دستور حضرت بهاءالله، در هر شهر و دهکده بنایی برای نیایش و عبادت پروردگار ساخته خواهد شد، از این مطالعِ ذکر الهی پرتو انوارش ساطع و طنین حمد و ثنایش مرتفع خواهد گشت.۶٩

 

بیت‌ العدل اعظم در پیام ۱ سپتامبر ۲۰۱۷ خود خطاب به کسانی که برای افتتاح مشرق‌الاذکار در باتامبانگ، کامبوج گرد هم آمده بودند، به همین دیدگاه اشاره فرموده اعلام نمودند که ”صبح جدیدی در توسعۀ مؤسّسۀ مشرق‌الاذکار دمیده است“ و تأیید کردند که این لحظۀ تاریخی نویدبخش فرایند مهمّی است، یعنی فرایندِ ”تأسیس مشرق‌الاذکارهای بی‌شمار محلّی و ملّی در تبعیّت از حکم حضرت بهاءالله نازل در کتاب مستطاب اقدس که می‌فرمایند ’عمّروا بیوتاً بأکمل ما یمکن فی الامکان باسم مالک الأدیان فی البلدان.‘“٧٠

 

آغاز این مرحلۀ جدید در تأسیس معابد ملّی و محلّی همچنین امکان یادگیری بیشتری در بارۀ جنبه‌های مختلف ساختن مشرق‌الاذکار را فراهم آورد، از جمله ملاحظات عملی مانند انتخاب مکان مناسب و تصمیم‌گیری در بارۀ وسعت بنا، و همچنین چگونگی تقویت حسّ مالکیّت پروژه در میان جمعیّت محلّی.  انتخاب معماران مستلزم توجّه و دقّت خاصّ بود زیرا به فرمودۀ بیت ‌العدل اعظم، آنان

 

با چالش خطیر طرح مشرق‌الاذکار ”باکمل ما يمکن فی الامکان“ رو به رو هستند، طرحی که به طور طبیعی با فرهنگ محلّی و حیات روزانۀ کسانی که برای دعا و مناجات در آن گرد هم خواهند آمد هماهنگی داشته باشد.  این وظیفه مستلزم خلّاقیّت و مهارتی است که زیبایی، ظرافت، و شکوه را با اعتدال، کارآیی و اقتصاد تلفیق دهد.٧١

 

در طیّ این فرایند تکاملی، جامعه توانسته است تا به اهمّیّت روح وحدت و اتّحاد که بر اساس آن چنین تلاش‌هایی به مرحلۀ عمل در می‌آید بیش از پیش پی برد.  در این خصوص، حضرت عبدالبهاء در رابطه با اجرای طرح‌ تأسیس مشرق‌الاذکار در عشق‌آباد می‌فرمایند:

 

جمیع امور را باید واسطۀ اتّحاد و اتّفاق کنید تا الفت و وحدت یاران روز بروز بیفزاید حال همین مسئلۀ مشرق‌الأذکار را باید نوعی مجری دارید که بر الفت و اتّحاد و یگانگی احبّا بیفزاید و آن اینست که بالاتّفاق مذاکره نمایند بعد نقشه‌ئی ترتیب دهید و چون چنین اقدام کنید تأییدات الهی پیاپی رسد.٧٢

 

و نیز چنین توصیه می‌فرمایند:

 

‌اساس حیات و وجود تعاون و تعاضد است و سبب انعدام و اضمحلال انقطاع این امداد و استمداد و هرچه رتبه بالاتر آید این امر عظیم یعنی تعاون و تعاضد شدیدتر گردد لهذا در عالم انسانی تعاون و تعاضد اتمّ و اکملتر از سائر عوالم است بقسمی که بکلّی زندگانی انسانی مربوط باین امر عظیم است علی‌الخصوص بین احبّای الهی باید این اساس قویم در نهایت متانت باشد بقسمی که هر یک در جمیع مراتب مدد بدیگری رساند چه در مراتب حقایق و معانی و چه در مراتب جسمانی علی‌الخصوص در تأسیسات عمومی که نتائجش راجع بکلّ افراد است و بالأخصّ در مشرق‌الأذکار که اعظم اساس الهیست.٧٣

 

در تشریح مفهوم هم‌کاری، حضرت شوقی افندی در نامه‌ای که از جانب آن حضرت نوشته شده، تأکید می‌فرمایند که بنا نهادن اساس مشرق‌الاذکار ”یلزم التّعاون و التّعاضد المستمرّ و مشروط بوجوب التّضحیة“.٧۴  در نامۀ دیگری که از جانب آن حضرت نوشته شده، انذار می‌نمایند که ”عشق، خلوص و اشتیاقِ حقیقی است که مآلاً می‌تواند تکمیل بنای مشرق‌الاذکار را تضمین نماید“.  و همچنین می‌فرمایند ”ملاحظات مادّی هرچند ضروری است ولی به هیچ وجه مهمّ‌ترین عامل نیست“.٧۵  مشابهاً، بیت‌ العدل اعظم با ابراز احساسات عمیق در قبال پاسخ عموم عالم به فراخوان آن معهد برای بنای هفت مشرق‌الاذکار جدید، مشاهدات خود را چنین بیان می‌فرمایند:

 

به خصوص در ممالک و مناطقی که اخیراً برای بنای مشرق‌الاذکار تعیین گردیده‌ شاهد سرور خودجوش و تعهّد قلبی و فوری احبّا نسبت به ایفای سهم خود در انجام کارهای ضروری و افزایش پویایی فعّالیّت‌هایی بوده‌ایم که مستلزم تأسیس مشرق‌الاذکار در بین یک جمعیّت است؛ لازمۀ فداکاری و جان‌فشانی در صرف وقت، نیرو، منابع مادّی به صور گوناگون می‌باشد؛ و شایستۀ کوشش‌های مستمرّ برای آگاه ساختن گروه‌های فزاینده‌ای از مردم به جهت درک و کسب بینش نسبت به بناهای رفیع ‌الشّأنی است که برای ذکر الهی در میان آنها ساخته خواهد شد.  پاسخ مشتاقانۀ جامعۀ اسم اعظم نمایان‌گر پذیرش مسئولیّت‌هایی است که در پیشبرد این پروژه‌ها بر عهدۀ آن جامعه گذاشته شده است.٧۶

 

با توجّه به این هدایات و برای درک اهمّیّت روح خدمت واقعی که برای تأسیس این مؤسّسۀ عظیم ضروری است، شایسته است که اشتیاق حضرت عبدالبهاء برای مشارکت در ساخت مشرق‌الاذکار در عشق‌آباد و درخواست صمیمانه هیکل اطهر را که احبّا این وظیفه را بالنّیابه از آن حضرت انجام دهند، مورد تأمّل قرار دهیم.

 

بالنّیابه از عبدالبهاء در بنای مشرق‌الاذکار خاک بکش و گِل بردار و سنگ ببر تا انجذاب آن خدمت سبب روح و ریحان مرکز عبودیّت گردد.  آن مشرق‌الاذکار اوّل تأسیس پروردگار واضح و آشکار است لهذا این عبد امیدوار است که اخیار و ابرار هر یک جان‌فشانی نمایند و فرح و شادمانی کنند و خاک‌کشی را کامرانی شمرند تا این بنیان رحمن بلند گردد و آیین یزدانی منتشر شود و در جمیع اطراف و اکناف نیز به کمال همّت بر این امر عظیم قیام نمایند.  اگر عبدالبهاء مسجون نبود و موانع در میان نه البتّه بنفسه به عشق‌آباد می‌شتافت و در بنای مشرق‌الاذکار حمل تراب می‌کرد و بی‌نهایت مسرور و شادمان می‌شد.  حال یاران باید به این نیّت قیام نمایند و نعم البدل گردند تا به مدّتی قلیله این بنیان نمایان گردد و احبّا به ذکر جمال ابهی مشغول شوند و آهنگ مشرق‌الاذکار در سحرگاه به ملأ اعلی رسد و گلبانگ بلبلان الهی اهل ملکوت ابهی را به وجد و طرب آرد دل‌ها خوش شود و جان‌ها بشارت یابد و قلب‌ها روشن گردد.  اینست آمال مخلصین و اینست منتها آرزوی مقرّبین.٧٧

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

The Institution of the Mashriqu’l-Adhkár

 

 

,A Compilation of Extracts from the Writings of Bahá’u’lláh and ‘Abdu’l-Bahá
the Writings of Shoghi Effendi, and the Letters of the Universal House of Justice

 

 

Prepared by the Research Department of the
Universal House of Justice

 

September 2017

 

مؤسّسۀ مشرق ‌الاذکار

 

مجموعه‌ای از منتخبات نصوص مبارکۀ حضرت بهاءالله و حضرت عبدالبهاء

توقیعات حضرت ولیّ‌امرالله و دستخط‌های بیت العدل اعظم

تهیّه شده توسّط دایرۀ مطالعۀ نصوص و الواح

سپتامبر ۲۰۱۷

ترجمۀ دستخط‌های‌ صادره به زبان انگلیسی

توسّط هیئت بین‌المللی ترجمه به زبان فارسی انجام شده است

 

 

 

 

 

از آثار حضرت بهاءالله

 

یا ملأ الانشآء عمّروا بیوتاً بأکمل ما یمکن فی الامکان باسم مالک الأدیان فی البلدان و زیّنوها بما ینبغی لها لا بالصّور و الأمثال ثمّ اذکروا فیها ربّکم الرّحمن بالرّوح و الرّیحان الا بذکره تستنیر الصّدور و تقرّ الأبصار.

کتاب اقدس، بند (٣١)[۱]

 

 

طوبی لمن توجّه الی مشرق الأذکار فی الأسحار ذاکراً متذکّراً مستغفراً و اذا دخل یقعد صامتاً لاصغآء آیات اللّه الملک العزیز الحمید قل مشرق الأذکار انّه کلّ بیت بنی لذکری فی المدن و القری کذلک سمّی لدی العرش ان انتم من العارفین.

(کتاب اقدس، بند ١١۵)[٢]

 

 

علّموا ذرّیّاتکم ما نزّل من سمآء العظمة و الاقتدار لیقرؤوا الواح الرّحمن بأحسن الألحان فی الغرف المبنیّة فی مشارق الأذکار انّ الّذی اخذه جذب محبّة اسمی الرّحمن انّه یقرأ آیات اللّه علی شأن تنجذب به افئدة الرّاقدین هنیئاً لمن شرب رحیق الحیوان من بیان ربّه الرّحمن بهذا الاسم الّذی به نسف کلّ جبل باذخ رفیع.

(کتاب اقدس، بند ١۵٠)[٣]

 

 

و اینکه مرقوم داشته بودید که مشرق‌الأذکار در ارض طاء١ معیّن شده و همچنین در بلاد اخری بعنایت حقّ جاری شده و میشود اینمراتب در ساحت امنع اقدس عرض شد هذا ما نطق به لسان القدم فی الجواب طوبی لمحلّ و لبیت و لمقام و لمدینة و لقلب و لجبل و لکهف و لغار و لأودیة و لبرّ و لبحر و لجزیرة و لدسکرة ارتفع فیها ذکر اللّه و ثنائه.

(از الواح حضرت بهاءالله)[۴]

 

 

هذا ما نطق به لسان المختار فی مشرق‌الأذکار قوله جلّت عظمته و جلّ اقتداره.

 

حمد کن مقصود عالم را که ترا مؤیّد فرمود بر خدمت امرش و مع ضوضای اهل عالم و فتنه و فساد و قیام کل بر اطفاء نور ذکر الهی از شما و اولیا ظاهر و هویدا گشت.

 

این بنا را ذکر جاودانی همراه چه که باسم حقّ در ایّام حقّ بنا شده و بطراز امضا مزیّن گشته از حقّ بطلبید کل را مؤیّد فرماید بر خدمت امر و استقامت و ما انزله اللّه فی الکتاب.

 

دنیا فانی زود است کل بعدم راجع و یبقی ما قدّر من القلم الأعلی من لدی اللّه المهیمن القیّوم.

(از الواح حضرت بهاءالله)[۵]

 

 

طوبی از برای نفوسیکه در مشرق الأذکار بذکر مولی الأخیار مشغولند طوبی از برای نفوسیکه بر خدمت آن بیت قائمند و طوبی از برای نفوسیکه سبب عمار آن بیت شده‌اند یدخلون بسلام و اشتیاق و یخرجون بأسف نسأل اللّه تعالی ربّنا و ربّکم بأن یمدّکم بأسباب الغیب و الشّهادة و یقدّر لکم ما یکون باقیاً ببقآء اسمه المهیمن علی الأسمآء لا اله الّا هو الغفور الرّحیم.

(از الواح حضرت بهاءالله)[۶]

 

 

لعمری و امری هر بیتی که در آن اولیای الهی وارد میشوند و ندای ایشان در ذکر و ثنای الهی مرتفع ملائکۀ مقرّبین و ارواح مخلصین کل طائف آن بیت و اگر باب بصر حقیقی از برای بعضی باز شود مشاهده مینمایند که ملأ اعلی طائف و باینکلمه ناطق طوبی لک یا بیت بما جعلک اللّه مهبط اولیائه و مقرّ اصفیائه و مقام امنائه علیک بهائه و ثنائه و عطائه.

(از الواح حضرت بهاءالله)[٧]

 

 

از آثار حضرت عبدالبهاء

 

دوستان را محفلی باید و مجمعی شاید که در آن مجامع و محافل بذکر و فکر حقّ و تلاوت و ترتیل آیات و آثار جمال مبارک روحی لأحبّائه الفدآء مشغول و مألوف گردند و انوار ملکوت ابهی و پرتو افق اعلی بر آن مجامع نورا بتابد و این محافل مشارق اذکار است که بقلم اعلی تعیین و مقرّر گردیده است که باید در جمیع مدن و قرا تأسیس شود … و این مجامع روحانی در نهایت تنزیه و تقدیس ترتیب یابد تا از محل و ارض و هوایش نفحات قدس استشمام گردد.

(منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء، جلد ١، شمارۀ ۵۵)[٨]

 

 

ای دوستان حقیقی عبدالبهآء این دم بیاد شما افتادم یعنی قریب غروبست و از کثرت مشقّت راحت مسلوب ولی من بیاد شما در نهایت نشئه و سرورم و از ربّ غفور تأیید موفور میطلبم مشرق‌الأذکار مطلع الأنوار است و مجمع ابرار نفوس نفیسه چون در آن مجامع ملکوتیّه اجتماع نمایند و نماز آغاز کنند و ببدایع الحان ترتیل آیات گردد و ترنیم مناجات اهل ملأ اعلی استماع نمایند و فریاد یاطوبی و یابشری برآرند که الحمد للّه در ملأ ادنی نفوسی از ملائکۀ ملکوت ابهی بمناجات و دعا قیام نمودند و در محفل تقدیس ترتیل آیات توحید مینمایند آیا چه فضلی است اعظم از این.

(از الواح حضرت عبدالبهاء)[٩]

 

 

یا احبّآء عبدالبهآء و سهمائه و شرکائه فی عبودیّة ربّ الجنود انّ اعظم الأمور و اهمّ مشروع الیوم تأسیس مشرق‌الأذکار و بنیان معبد یرتفع منه صوت التّهلیل الی ملکوت ربّ الجلیل طوبی لکم بما افتکرتم فی هذا و نویتم تأسیس هذا البنآء و سبقتم الکلّ فی بذل الأموال لهذا المقصد العظیم و المشروع الکریم سترون ملائکة التّأیید تتتابع علیکم و جنود التّوفیق تتهاجم امامکم.

 

و عندما یتمّ مشرق‌الأذکار و تتوقّد فیه الأنوار و یحضر فیه الأبرار و تقوم الصّلوة تضرّعاً الی ملکوت الأسرار و یرتفع صوت التّمجید للرّبّ المجید هنالک یفرح المؤمنون و ینشرح صدور امتلأ بمحبّة الحیّ القیّوم.

 

و یهرعون النّاس الی التّبتّل فی ذلک البیت المعمور و ینتشر نفحات اللّه و تعلو کلمة اللّه و تتمکّن تعالیم اللّه من القلوب تمکّن الرّوح فی النّفوس و یستقیم النّاس علی امر ربّکم الرّحمن.

(از الواح حضرت عبدالبهاء)[١٠]

 

 

و ما من نفس تقوم علی خدمة هذا البنآء الّا و یؤیّده اللّه بقوّة من ملکوته العظیم و یفیض علیه برکةً روحانیّةً سماویّةً یمتلئ بها قلبه بالنّور البدیع و تقرّ به عینه بمشاهدة المجد القدیم.

(از الواح حضرت عبدالبهاء)[١١]

 

 

ای ثابت بر پیمان مکتوب شما رسید و مقصود واضح و پدید شد از همّت و جدّ و جهد احبّای الهی مرقوم نموده بودید که در بنیان مشرق‌الأذکار بی‌اختیارند و بنفس نفیس سنگ‌کشی میفرمایند فی‌الحقیقه این خبر بدرجه‌ئی سبب سرور قلوب گردید که خارج از توصیف و تقریر است زیرا تصوّر حال آن جمع بزرگوار گردید که در کمال خضوع و خشوع حمل احجار نموده و بر ملوک عالم افتخار مینمایند.

(از الواح حضرت عبدالبهاء)[١٢]

 

 

از معابد سؤال نموده بودید که حکمتش چیست حکمتش این است که در وقت معلوم نفوس وقت اجتماع را بدانند و کل مجتمع گردند و جمیع بالاتّحاد بمناجات پردازند تا از این اجتماع الفت و اتّحاد در قلوب ازدیاد یابد.

(منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء، جلد ١، شمارۀ ۵٨)[١٣]

 

 

از قرار مسموع شما را نیّت چنان که خانۀ خویش را گاهی باجتماع بهائیان مزیّن نمائید تا بعضی بتمجید ربّ مجید پردازند … این قدر بدان که اگر چنین بنمائی آن خانۀ ترابی آسمانی گردد و آن هیکل سنگی محفل رحمانی شود.

(منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء، جلد ١، شمارۀ ۵٧)[١۴]

 

 

انشآءاللّه بعد هیاکلی در نهایت متانت و صفا و ظریف و لطیف و خوش وضع و منظر در جمیع بلاد … تأسیس خواهد شد.

(از الواح حضرت عبدالبهاء)[١۵]

 

 

مشرق ‌الأذکار هرچند بظاهر بنیان جسمانیست ولی تأثیر روحانی دارد و سبب الفت قلوب و اجتماع نفوس گردد در ایّام ظهور هر مدینه‌ئی که در آن معبدی تأسیس شد سبب ترویج و تثبیت قلوب بود و سبب اطمینان نفوس زیرا در آن اماکن ذکر حقّ مستمرّ و دائم بود و از برای قلب سکون و قرار جز بذکر ربّ مختار نه سبحان‌اللّه بنای مشرق‌ الأذکار تأثیری عظیم در جمیع مراتب دارد در شرق تجربه شد و چنین ظاهر و آشکار گشت حتّی اگر در قریه‌ئی خانه‌ئی مسمّی به مشرق‌ الأذکار گشت تأثیری دیگر داشت تا چه رسد به بنا و تأسیس آن.

(منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء، جلد ١، شمارۀ ۶٠)[١۶]

 

 

جناب کربلائی محمّد هادی خادم مشرق‌الأذکار مخدوم منست یعنی من خادم او هستم زیرا خادم جمال مبارکست و در مشرق‌الأذکار جاروب‌کش است این خدمت نیست سلطنت است و این امر عادی نیست صرف موهبت است.

(از الواح حضرت عبدالبهاء)[١٧]

 

 

مشرق‌الأذکار از اعظم تأسیسات عالم انسانیست و تفرّعاتش بسیار است مشرق‌الأذکار اگرچه محلّ عبادتست ولکن مربوط باسپیتال و اجزاخانه و مسافرخانه و مکتب اطفال ایتام و مدرسۀ تدریس علوم عالیه است هر مشرق‌الأذکار مربوط باین پنج چیز است امیدوارم که در امریک حال مشرق‌الأذکار تأسیس شود و بتدریج اسپیتال و مکتب و مدرسه و اجزاخانه و مسافرخانه نیز در نهایت انتظام ترتیب یابد بیاران الهی این تفصیل را بفهمانید تا بدانند که مشرق‌الأذکار چه ‌قدر مهمّ است مجرّد عبارت از محلّ عبادت نیست بلکه از هر جهت مکمّل است.

(منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء، جلد ١، شمارۀ ۶۴)[١٨]

 

 

هر جمعی که در محلّی اجتماع کنند و بذکر حقّ مشغول گردند و از اسرار الهی دم زنند یقیناً از نفثات روح القدس نصیب گیرند.

(منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء، جلد ١، شمارۀ ۵۶)[١٩]

 

 

نامۀ شما با دو نقشۀ مشرق‌الأذکار رسید هر دو نقشه ملاحظه گردید سبب سرور قلوب شد یاران و اماء رحمان جمیع بذکر خیر تو مشغول شدند ولی رسم و هندسۀ مشرق‌الأذکار را با اعضای محفل روحانی مذاکره نمائید تا بالاتّفاق قراری دهید جمیع امور را باید واسطۀ اتّحاد و اتّفاق کنید تا الفت و وحدت یاران روز بروز بیفزاید حال همین مسئلۀ مشرق‌الأذکار را باید نوعی مجرا دارید که بر الفت و اتّحاد و یگانگی احبّا بیفزاید و آن اینست که بالاتّفاق مذاکره نمایند بعد نقشه‌ئی ترتیب دهید و چون چنین اقدام کنید تأییدات الهی پیاپی رسد در عشق‌آباد احبّای الهی بنای مشرق‌الأذکار را اسباب الفت تامّه نمودند و بنهایت محبّت و خلوص انتخاب جمعیّتی فرمودند و آن جمعیّت بتأسیس و ترتیب و تنظیم و هندسۀ مشرق‌الأذکار پرداخت روز بروز تأیید رسید الحمد للّه در کمال متانت و عظمت بنا و انشاء شد.

(از الواح حضرت عبدالبهاء)[٢٠]

 

 

فی‌الحقیقه قلوب صافیۀ نورانیّه مشارق اذکار است و آهنگ تبتّل و تضرّع متواصل بملأ اعلی از خدا خواهم که قلب هر یک از شما صومعه‌ئی از صوامع الهیّه گردد و سراج هدایت کبری در آن روشن شود و چون قلوب چنین موهبتی یابد البتّه در بنای مشرق‌الأذکار نهایت همّت و غیرت خواهند نمود تا ظاهر عنوان باطن گردد و صورت خبر از معنی دهد.

(از الواح حضرت عبدالبهاء)[٢١]

 

 

ای یاران شرق و غرب از اعظم اساس دین اللّه و معانی کلمة اللّه و تکلیف احبّآء اللّه تعاون و تعاضد است زیرا عالم انسانی بلکه سائر کائنات نامتناهی بتعاون و تعاضد قائم و اگر تعاون و تعاضد متبادله در بین کائنات نماند وجود بکلّی متلاشی گردد …

 

اساس حیات و وجود تعاون و تعاضد است و سبب انعدام و اضمحلال انقطاع این امداد و استمداد و هر چه رتبه بالاتر آید این امر عظیم یعنی تعاون و تعاضد شدیدتر گردد لهذا در عالم انسانی تعاون و تعاضد اتمّ و اکملتر از سائر عوالم است بقسمی که بکلّی زندگانی انسانی مربوط باین امر عظیم است علی‌الخصوص بین احبّای الهی باید این اساس قویم در نهایت متانت باشد بقسمی که هر یک در جمیع مراتب مدد بدیگری رساند چه در مراتب حقایق و معانی و چه در مراتب جسمانی علی‌الخصوص در تأسیسات عمومی که نتائجش راجع بکلّ افراد است و بالأخصّ در مشرق‌الأذکار که اعظم اساس الهیست.

(از الواح حضرت عبدالبهاء)[٢٢]

 

 

مرقوم فرموده بودید که احبّا را نیّت چنان که اعانۀ مشرق‌الأذکار نمایند این خبر سرورپرور بود زیرا فیوضات ملکوتیّه و تأییدات ربّانیّه و توفیقات صمدیّه متوجّه ارتباط و اتّحاد و اتّفاق عالم انسانیست لهذا این عمل مبرور اعانۀ شرق بغرب محمود و مشکور و از خصائص یوم این ظهور است تا بحال قطعیّاً وقوع نیافته که شرق اعانۀ غرب نماید یعنی ایران امداد بنیان مشرق‌الأذکار در امریکا کند این اوّل وقوعاتست که چنین واقع گردیده لهذا یقین است که نتائج محموده خواهد بخشید آثار ممدوحه ظاهر خواهد شد شکر جمال قدم و اسم اعظم را که چنین پیوند و التیام بعالم انسانی بخشید و چنین اساس متین بنهاد و چنین مقصد جلیل ترویج کرد و چنین خیمه‌ئی در قطب امکان برافراخت که نتائجش شعوب مختلفۀ عالم متّفق و همدم گردند و اقالیم شاسعه اقلیم واحد شود و اوطان متعدّده وطن واحد گردد و حکومات مختلفه ارتباط و اتّفاق تام حاصل نمایند بنیاد بیداد برافتد و بنیان جنگ و جدال و تاراج و تالان و بغض و عدوان ویران شود این تعاون شرق و غرب و تعاضد خاور و باختر برهان کافی وافی بر حصول این مقصد مبارک است.

(از الواح حضرت عبدالبهاء)[٢٣]

 

 

ای ثابت بر پیمان بشارت قرب اتمام مشرق‌الأذکار و انتظام باغچه‌ها و عنقریب فوران فوّاره‌ها سبب سرور بی‌منتها شد فی‌الحقیقه بسیار مشرق‌الأذکار با روح و ریحان و باصفا خواهد شد متانت و لطافت بنا و حسن انتظام خیابانها و طرّاحی گلها و غلیان فوّاره‌ها و شکوفهٴ درختها و لطافت هوا و حلاوت منظر جمع گردد جنّتی در نهایت صفا تشکیل گردد فی‌الحقیقه بی مثیل و نظیر شود.

(از الواح حضرت عبدالبهاء)[٢۴]

 

 

امّا مشرق‌الأذکار در عالم ناسوت بنیان الهی است و سبب حصول وحدت عالم انسانی زیرا جمیع ملل در مشرق‌الأذکار متّحد و متّفق شوند و بآهنگ توحید به تسبیح و تهلیل ربّ جنود پردازند و البتّه باید سرور تو در نشر نور هدایت باشد.

(از الواح حضرت عبدالبهاء)[٢۵]

 

 

اوّل مشرق‌الأذکار در آمریک در شیکاغو تأسیس یافت و این شرف و منقبتی است که بی‌پایان است البتّه از این مشرق‌الأذکار هزاران مشرق‌الأذکار تولّد خواهد یافت.

(الواح نقشۀ ملکوتی)[٢۶]

 

 

نامهٴ شما بتاریخ ٢٣ نوفمبر ١٩١٨ رسید و از مضامین معلوم گردید که الحمد للّه بخدمت مشرق‌الأذکار مشغولید تا این بنیان عمومی تأسیس یابد فی‌الحقیقه در این خصوص بسیار همّت نموده‌اید امیدوارم که این همّت روز بروز ازدیاد یابد اعمال مثل اشجار میماند درختی را نشاندن آسانست ولی پرورش دادن و بثمر رساندن زحمت دارد تا حال تأسیس مشرق‌الأذکار بود ولی اتمامش زحمت دارد امیدوارم که احبّای الهی موفّق بر اتمام مشرق‌الأذکار گردند.

(از الواح حضرت عبدالبهاء)[٢٧]

 

 

ای ثابتان بر عهد و پیمان دفتری که بجهت تأسیس مشرق‌الأذکار و توابع آن مریضخانه و مدارس و مسافرخانه و محلّ عجزه و فقرا ارسال نمودید و همچنین اسماء اعانه‌دهندگان قرائت گردید حمد خدا را که نفوس مبارکه را موفّق بآن نمود که بچنین امر عظیمی قیام نمایند و چنین بنیانی تأسیس کنند که الی‌الأبد باقی و برقرار و کنگره‌اش متواصل بعنان آسمانست هرچند این مشرق‌الأذکار در نقطۀ خاک تأسیس میگردد ولی بحقیقت از تأسیسات ملأ اعلی است لهذا گفته میشود که بعنان آسمان متواصل شکر کنید خدا را که بچنین خدمت عظیمی قیام نموده‌اید زیرا تأسیس مشارق ‌الأذکار درین عصر و قرن نهایت اهمّیّت دارد و سبب ثبات و استقامت احبّا و محلّ تضرّع و ابتهال بساحت کبریا و اعظم واسطۀ نشر نفحات اللّه هست درین ایّام وضع خشتی از مشرق‌الأذکار یا توابع آن نظیر بنیانی عظیم است لهذا من از آن احبّای الهی بسیار خوشنود و خورسندم که موفّق بچنین امر عظیمی شدند و امیدم چنین است که این بنیان در نهایت لطافت و متانت تأسیس یابد و توابعش بتدریج تکمیل گردد.

(از الواح حضرت عبدالبهاء)[٢٨]

 

 

… ملاحظه کن که روح مجرّد و نفس مؤیّد حضرت حاجی میرزا محمّد تقی افنان چگونه بخدمت این امر عظیم پرداخت راحت و آسایش خویش را در یزد بگذاشت و خدمةً لأمر اللّه به عشق‌آباد شتافت در بنای مشرق‌الأذکار چه ‌قدر جانفشانی کرد حیات و زندگانی خویش را بکلّی فدا نمود تا موفّق بآن شد که اوّل مشرق‌الأذکار در آن دیار تأسیس فرمود این خدمت بسیار عظیم بود زیرا مشرق‌الأذکار اوّلست که باسم حقّ در جهان تأسیس گردیده لهذا اهمّیّت عظیمه دارد ولی من‌بعد صدهزار مشرق‌الأذکار تأسیس خواهد شد در نهایت شکوه و ابّهت و عظمت این مشرق‌الأذکار عشق‌آباد بمنزلۀ مادر است که مشرق‌الأذکار سائره مانند اولاد معنویّه از او تولّد خواهند یافت.

(از الواح حضرت عبدالبهاء)[٢٩]

 

 

ای یاران رحمانی خبر تأسیس مشرق‌الأذکار رسید که در آن دیار محامد و نعوت الهی بملکوت ابهی متواصل و آهنگ ستایش و نیایش آن دلبر نورانی بملأ اعلی متواصل چه مژدۀ خوشی بود که سبب نهایت سرور و روح و ریحان گردید زیرا مشرق‌الأذکار سبب تنبّه و تذکّر و تذلّل و تبتّل یاران الهیست قلوب نورانی گردد و نفوس روحانی شود و نفحات ملکوت ابهی بمشام آید عالم انسانی عالم دیگر گردد و احساسات قلبی چنان قوّت گیرد که جمیع وجود را احاطه نماید امیدوارم که در جمیع اطراف و اکناف مشرق‌الأذکار ولو در نهایت ستر و خفا باشد تأسیس گردد و بجهت حکمت مختصّ بخواصّ یاران و محرمان اسرار باشد تا وقتی که شیوع و شهرتش سبب جزع و فزع غافلان نگردد.

 

ای یاران الهی ملاحظه نمائید که در آن مجمع روحانی چون جمع گردید و در اسحار٢ باذکار مشغول شوید و بعد از ادای صلوة جمعاً بآهنگ لطیف بذکر ربّ کریم مشغول گردید چه‌ قدر لطافت و رقّت و روحانیّت و نورانیّت حاصل گردد آن آهنگ بملکوت ابهی رسد و آن بانگ ملأ اعلی را بسرور و نشاط آرد.

(از الواح حضرت عبدالبهاء)[٣٠]

 

 

مشرق‌الأذکار مغناطیس تأیید پروردگار است مشرق‌الأذکار اساس عظیم حضرت آمرزگار مشرق‌الأذکار رکن رکین آئین کردگار مشرق‌الأذکار تأسیسش سبب اعلاء کلمة اللّه مشرق‌الأذکار تهلیل و تسبیحش مفرّح قلوب هر نیکوکار مشرق‌الأذکار نفحات قدسش روحبخش کلّ ابرار مشرق‌الأذکار نسیم جانپرورش حیاتبخش عموم احرار مشرق‌الأذکار مصابیحش مانند نور صباح روشنی آفاقست مشرق‌الأذکار آهنگش مفرّح ارواح ملأ اعلاست مشرق‌الأذکار ترتیل آیات توحیدش سبب سرور و حبور اهل ملکوت ابهاست.

 

الیوم اعظم امور و اتمّ خدمات در آستان مقدّس الهی تأسیس مشرق‌الأذکار است … مقصود اینست که احبّای الهی در کمال حکمت در آن محل بنماز و عبادت حضرت پروردگار و ترتیل آیات و کلمات الهیّه و ترنیم قصائد و نعوت رحمانیّه مشغول گردند.

(از الواح حضرت عبدالبهاء)[٣١]

 

 

ای عبد بهاء موسیقی از علوم ممدوحه در درگاه کبریاست تا در جوامع کبری و صوامع عظمی بابدع نغمات ترتیل آیات نمائی و چنان آهنگی از مشرق اذکار بلند کنی که ملأ اعلی باهتزاز آید ملاحظه کن که نظر باین جهت فنّ موسیقی چه ‌قدر ممدوح و مقبول است اگر توانی الحان و انغام و ایقاع و مقامات روحانی را بکار بر و موسیقی ناسوتی را تطبیق بر ترتیل لاهوتی کن آن وقت ملاحظه فرمائی که چه‌ قدر تأثیر دارد و چه روح و حیات رحمانی بخشد نغمه و آهنگی بلند کن که بلبلان اسرار را سرمست و بیقرار نمائی.

(از الواح حضرت عبدالبهاء)[٣٢]

 

 

و انّنی شکرت اللّه بقلب سلیم بما ایّد الاحبّآء مع الفقر و الفنآء علی اعانة مشرق‌ الاذکار الّذی سیرتفع دعائمها فی قطب امریکا.

(از الواح حضرت عبدالبهاء)[٣٣]

 

 

ای یار حقیقی عبدالبهآء منتهای آمال و آرزوی شما انشاء و بناء مشرق‌الأذکار بود الحمد للّه حال وقتش آمد الأمور مرهونة بأوقاتها بنآء علیه باید نهایت همّت را در این بنیان عظیم نمود که در غایت متانت و رزانت و ظرافت و لطافت ساخته گردد این مسئله خدمت عظیمیست بآستان مقدّس که تا ابدالآباد در ملکوت تقدیس آوازه‌اش فرحبخش قلوب اهل ملأ اعلی گردد.

(از الواح حضرت عبدالبهاء)[٣۴]

 

 

امّا مشرق‌الأذکار بسیار مهمّ است مقصود این است که محلّی ولو مختصر در زیر طبقات خاک و حجر باشد باید تعیین شود و حکمةً مستور و مخفی باشد تا سبب عناد اهل فساد نگردد اقلّاً هفته‌ئی یک روز محلّ اجتماع خواصّ احبّا گردد که کاشف اسرارند و محرم راز و هر نوع که باشد ولو حفره‌ئی در زیر زمین باشد آن حفره جنّة المأوی گردد و حدیقۀ علیا شود و روضۀ رضوان گردد محلّ انشراح ارواح شود و مرکز انجذاب قلوب بملکوت ابهی.

(از الواح حضرت عبدالبهاء)[٣۵]

 

 

امّا هندسۀ آن محلّ باید بترتیب مشرق‌الأذکار عشق‌آباد شود یعنی باید نُه رکن داشته باشد و بنا در نهایت روحانیّت و لطافت و ارتفاع و صفا و با نظارت باشد بقسمی که بسیار موقع دلگشا باشد بقدر امکان باید در لطافت موقع و محلّ و نظارت و صفایش همّت نمود.

(از الواح حضرت عبدالبهاء)[٣۶]

 

 

از توقیعات حضرت ولیّ‌امرالله

 

و بمرور ایّام بنیان رفیع مشرق‌ الاذکار در حوالی و اکنافش مرتفع گردد و بر رونق و روحانیّت و ابّهت و صفا و جلال معاهد امریّه بیفزاید و روح زندۀ آزاد آئین ربّ العالمین را بر روی زمین بظاهر ظاهر مثالی برازنده و تمثالی پاینده میسّر و مقرّر گردد.

(توقیع مورّخ اوت ١٩٢٧ خطاب به تعدادی از محافل روحانی ملّی)[٣٧]

 

 

باید به خاطر داشت که بر طبق اصول معدود ولی محکمه و مقرّرۀ حضرت بهاءالله در کتاب مستطاب اقدس، بنای مرکزی مشرق‌الاذکار علاوه بر مؤسّسات خدمات اجتماعی مانند آنهایی که برای تسکین مصیبت‌زدگان، اعانت به فقرا، پناه مسافران، تسلّی محرومان و تعلیم عوام، در میقات مقرّر در حول آن تأسیس خواهد شد، باید به عنوان مقرّی ملاحظه شود که جدا از این ملحقات منحصراً جهت عبادت پروردگار طرّاحی و کاملاً به این امر اختصاص یافته است.  امّا از این بیان کلّی نباید چنین استنباط نمود که محوّطۀ داخلیِ بنیان مرکزی به‌ مجموعه‌ای از مراسم مذهبی و نیایشی با آداب و رسوم سنتیِ معمول در کلیساها، مساجد، کنیسه‌ها و سایر عبادت‌گاه‌ها تبدیل خواهد شد.  خیابان‌های مختلفی که همگی به سالن مرکزی مشرق‌الاذکار در زیر گنبد ختم می‌شوند برای استفادۀ پیروان مذاهب مختلفی نیست که به قواعد و عقایدی انعطاف‌ناپذیر و بشرساخته‌ پای‌بند هستند و هر یک اصرار دارند گوشه‌ای مجزّا از مشرق‌الاذکار حضرت بهاءالله را که تعلّق به عموم دارد به خود اختصاص دهند تا مراسم مذهبی خویش را به طریق خود در آن محل بجا ‌آورند، دعاهای خود را بخوانند، وضوی خود را بگیرند، و علایم مخصوصۀ آیین خویش را به نمایش گذارند.  بالعکس مشرق‌الاذکار به کلّی از ارائۀ چنین منظره‌ای از مراسم و مناسک فرقه‌ایِ نامنسجم و مغشوش مبرّا است، منظره‌ای که با تمهیدات کتاب اقدس کاملاً متباین و با روح نبّاض آن سفر مقدّس بالکلّ متغایر می‌باشد.  غرفۀ مرکزیِ عبادتِ بهائی که در قلب مشرق‌الاذکار واقع است در محیط مقدّس و جوّ آرام و روحانی خود، فقط نفوسی را گرد هم خواهد ‌آورد که تجمّلات و تشریفات مفصّل را برای همیشه کنار گذارده‌اند و خالصانه خداوند یکتایی را ستایش می‌کنند که حضرت بهاءالله مظهر ظهور او در این عصر می‌باشد.  مشرق‌الاذکار برای این نفوس نمادی از آن حقیقت اصلیّه‌ای خواهد بود که اساس آیین بهائی است، یعنی حقایق دینی مطلق نیستند بلکه نسبی‌اند و ظهور الهی نیز نهایی نیست بلکه متتابع و مستمرّ است‌.  آنان یقین خواهند داشت که پدر آسمانیِ رئوف و ناظری که در گذشته و در مراحل مختلفِ تکامل نوع انسان پیامبران خود را به عنوان حاملین پیام و مظاهر انوار خود بر بشر ظاهر فرموده، ممکن نیست فرزندان خود را در این دوران حساس از مدنیّت، از هدایتی که در میان این ظلمت حائله شدیداً به آن نیاز دارند محروم فرماید، ظلمتی که نه نور علم و نه عقل و هوش بشری قادر به زایل کردن آن است.  لذا با شناخت حضرت بهاءالله به عنوان مطلع اشراق این نور الهی، با انجذابی وافر به آستانش پناه خواهند آورد و فارغ از تشریفات و آزاد از قید مرام، در آن آستان جمع خواهند شد تا خدای واحد را که جوهر و شمس حقیقت ابدی است نیایش کنند و به تمجید نام انبیا و پیامبرانش پردازند که از اوّل لا اوّل الی یومنا هذا، در اوضاع متنوّع و با موازین مختلف نور هدایت الهی را در دنیایی ظلمانی و متمرّد منعکس ساخته‌اند.

 

امّا هر قدر مفهوم عبادت بهائی، چنانکه در بنای مرکزی این معبد جلیل مشاهده می‌گردد، الهام‌بخش باشد نمی‌تواند تنها عامل و یا حتّی عامل اصلیِ نقشی انگاشته شود که مشرق‌الاذکار، به نحوی که قلم مهیمن حضرت بهاءالله آن را طرح فرموده، مقدّر است در حیات ارگانیک جامعۀ بهائی ایفا نماید.  عبادت بهائی هر قدر مفهومش متعالی و انجذابش شدید باشد ولی جدا از اقدامات اجتماعی و بشر‌دوستانه و مساعی آموزشی و علمیِ متمرکز در ملحقات مشرق‌الاذکار، هرگز نمی‌تواند نتایجی برتر از ثمرات ناچیز و غالباً زودگذر حاصله از تأمّلات زاهد گوشه‌گیر و یا عبادات عابد بی‌تحرّک داشته باشد.  اینچنین عبادتی نمی‌تواند به نفسِ عبادت‌کننده رضایت و نفعی پایدار ببخشد تا چه رسد به عامّۀ نوع بشر مگر آنکه در خدمت مجدّانه و خالصانه به عالم انسانی حلول و تجسّد یابد، خدمتی که ترویج آن اعظم موهبت ملحقات مشرق‌الاذکار است.  مساعی نفوسی که در حول و حوش مشرق‌الاذکار به تمشیت امورِ جامعۀ مشترک المنافع آتیۀ بهائی اشتغال خواهند داشت نیز هر قدر خالصانه و مجدّانه، ثمربخش و مؤثّر نخواهد بود مگر آنکه هر روز با عوامل روحانیّۀ متمرکز در بقعۀ مشرق‌الاذکار و منتشر از آن قرین گردد.  هیچ چیز جز فعل و انفعال مستقیم و مستمرّ بین قوای روحانیّۀ ساطعه از این مشرق‌الاذکار و متمرکز در قلب این معبد، و همم عالیه و مساعی مبذولۀ نفوسی که امور آن را در راه خدمت به نوع بشر اداره می‌کنند، ممکن نیست بتواند عوامل ضروریّه‌ای را فراهم نماید که آلام و اسقام مزمنه‌ای که بشریّت را به شدّت مبتلا نموده است برطرف سازد.  زیرا نجاح و فلاحِ جهان پرمشقّت، به یقین مبین بالمآل منوط به آگاهی نفوس از دریاق اعظم آیین حضرت بهاءالله است که از یک طرف با ارتباط معنوی با روح آن حضرت و از طرف دیگر با تنفیذ حکیمانه و اجرای خالصانۀ اصول و قوانین نازله از قلم اعلایش تقویت و تحکیم ‌می‌گردد.  در بین همۀ مؤسّساتی که به نام مبارکش منتسب‌اند مسلّماً هیچ ‌یک جز مؤسّسۀ مشرق ‌الاذکار نمی‌تواند به نحو اکمل و اتم ضروریّات عبادت و خدمت بهائی را که هر دو برای تجدید حیات عالم لازم و واجب است تأمین نماید.  این است راز عظمت و قدرت و موقعیّت بی‌نظیر مشرق‌الاذکار به عنوان یکی از مؤسّسات برجسته‌ای که حضرت بهاءالله مقرّر فرموده‌اند.

(ترجمه‌ای از توقیع مورّخ ٢۵ اکتبر ۱۹۲٩ خطاب به احبّای ایالات متّحدۀ امریکا و کانادا)[٣٨]

 

 

دعا و مناجات در مشرق‌الاذکار می‌تواند به هر لسانی تلاوت شود و این کار منحصر به اطفال نیست.  تغییرات جزئی در متن مناجات‌ها مجاز است و توصیه می‌نمایم که شما لحنی از موسیقی به آثار نازله بدهید که به نظر این عبد فوق‌العاده مؤثّر خواهد بود.  دعا خواهم کرد که محبوب بی‌همتا شما را ملهم به الهامات خود نماید تا موفّق به اجرای این خدمت عظیم به امر الله شوید.

(ترجمه‌ای از دستخطّ حضرت شوقی افندی، ضمیمۀ نامۀ مورّخ ٨ آوریل ۱۹۳١ صادره از جانب آن حضرت خطاب به یکی از احبّا)[٣٩]

 

 

از مجهودات بی‌وقفه و فداکارانۀ احبّای امریکا در شرایط بحران شدید اقتصادی و مالی که اکنون کشورشان و تمامی جهان را در بر گرفته، عمیقاً قدردانی می‌کنم.  ترفیع بنای مشرق‌الاذکار تحت چنین وضعیّتی و تکمیل تزیینات ظریف و نفیس آن به همّت تنها تعدادی انگشت‌شمار از پیروان امر الهی، و علیرغم افسردگی، بلاتکلیفی و خطراتی که محیط‌شان را احاطه نموده، به راستی خود دیگر گواهی است از مظاهر قوای غیبیّۀ قاهرۀ حضرت بهاءالله که فیوضات موهوبیش شامل حال جمیع نفوسی خواهد شد که به اجرای اوامرش قیام نمایند.  امر الهی در حال ورود به مرحله‌ای از فتوحات بی‌سابقه‌ است.  اگر ما به سهم خود کلّیّۀ فرامین و وصایای مولای محبوب را به مرحلۀ اجرا گذاریم، عظمت و قدرت امر الله تدریجاً ظاهر خواهد شد.

(ترجمه‌ای از دستخطّ حضرت شوقی افندی، ضمیمۀ نامۀ مورّخ ٢٠ دسامبر ١٩٣١ صادره از جانب آن حضرت خطاب به محفل روحانی ملّی ایالات متّحدۀ امریکا و کانادا)[۴٠]

 

 

برای جوامع بهائی پراکنده در شرق و غرب عالم که اکثر آنها با محدودیّت و ستم روزافزون مواجه‌اند و هیچ‌ یک نمی‌توانند مدّعی بهره‌مندی از فیوضات دوگانه‌ای ‌باشند که یک مشرق‌الاذکار با طرح و بنایی مخصوص و یک نظم اداری کامل و مؤثّر همواره اعطا می‌کند، تمرکز و وجود دو نهاد در یک محل، یعنی آنچه در آینده سرچشمۀ حیات روحانی جامعه شناخته خواهد شد با آنچه هم‌اکنون مرکز فعّالیّت‌های اداریش محسوب می‌شود، نشانۀ آغاز مرحلۀ دیگری از تکوین تدریجی و نامحسوس الگوی جامعۀ بهائی در این دوران رو به زوال است — جامعه‌ای با بنیانی الهی، با وحدتی ارگانیک، با بینشی روشن، و با حیاتی پویا که هدف اصلی‌اش ملهم از دو اصل هدایت‌کننده می‌باشد، عبادت خداوند و خدمت به هم‌نوع.

(ترجمه‌ای از دستخطّ حضرت شوقی افندی، ضمیمۀ نامۀ مورّخ ۴ ژوئیه ١٩٣٩ صادره از جانب آن حضرت خطاب به محفل روحانی ملّی ایالات متّحدۀ امریکا و کانادا)[۴١]

 

 

از مشرق‌الاذکار که حضرت بهاءالله آن را در کتاب مستطاب اقدس محلّی برای عبادت مقرّر فرموده‌اند، نمایندگان جوامع بهائی هم محلّی و هم ملّی همراه با اعضای لجنات مربوطه وقتی که هر روز در سحرگاهان در آن مکان جمع می‌شوند‌، الهامات لازمی دریافت خواهند کرد که آنان را قادر خواهد ساخت تا طیّ تلاش‌های روزانه‌شان در حظیرة‌القدس که عرصۀ فعّالیّت اداری‌شان است به ایفای وظایف و مسئولیّت‌های خويش، آنچنان که شایستۀ حارسان منتخب امر اقومش است بپردازند.

(ترجمه‌ای از کتاب قرن بدیع، God Passes By)[۴٢]

 

 

احداث این نماد و مبشّر نظم جهانی حضرت بهاءالله، نظمی که هنوز در مرحلۀ جنینی تکوینش می‌باشد، در میان هرج و مرج، اضطرابات، رقابت‌ها، و بحران‌های مکرّر که علایم زوال تمدّنی در حال احتضار است، بلاتردید تحرّک عظیمی در سیر اعتلای امر الله در جمیع قارّات کرۀ ارض فراهم خواهد ‌آورد و بیش از هر اقدام دیگری، توجّه انبوه مبتلایان به فقر روحانی، محرومیّت اقتصادی، ناآرامی اجتماعی، و نابسامانی اخلاقی در قارّه‌ای پرابتلا را به مؤسّسات نوبنیادش جلب خواهد نمود.

(ترجمه‌ای از دستخطّ حضرت شوقی افندی، ضمیمۀ نامۀ مورّخ ٢۵ ژوئن ۱۹۵۴ صادره از جانب آن حضرت خطاب به محفل روحانی ملّی آلمان و اطریش)[۴٣]

 

 

از نامه‌های صادره از جانب حضرت ولیّ‌امرالله

 

و از جملۀ آثار افروختگی و برازندگی و فرزانگی و نشاط قلبی و انبعاثات روحی اجتماع در مشرق‌الأذکار در اسحار است و تضرّع و مناجات در آن معبد جلیل پرانوار خیلی این مسئله مهمّ است و ثمرات آن عظیم نفس این اجتماع در مشرق‌الأذکار در اسحار سطوت امر را بنمایاند و قوّه و نفوذ کلمة اللّه را آشکار کند تعلّق قلوب را باوامر الهیّه واضح نماید و توجّه نفوس را بشطر احدیّه ظاهر و باهر فرماید ابداً تهاون و فتور در این عمل مبرور جائز نه.

(نامۀ مورّخ ١٣ دسامبر ١٩٢٨ خطاب به احبّای عشق‌آباد)[۴۴]

 

 

در مورد خصوصیّت جلساتی که در تالار مشرق‌الاذکار منعقد می‌شود، حضرت ولیّ‌امرالله معتقدند که این جلسات باید صرفاً خصوصیّت عبادت داشته باشد و مطلقاً شامل سخنرانی‌ها و خطابه‌های بهائی نباشد.  در حال حاضر هیکل مبارک تشکیل جلسات بهائی از جمله انجمن شور روحانی در سالن زیرزمینی مشرق‌الاذکار را بلامانع می‌بینند.  حضرت شوقی افندی مؤکّداً تشویق می‌فرمایند که سرود خواندن گروه کُر توسّط مردان، زنان و اطفال در تالار مشرق‌الاذکار معمول شود و از انعطاف‌ناپذیری در روش عبادت بهائی مطلقاً و اکیداً احتراز گردد.  هر چقدر خصوصیّت عبادت بهائی در مشرق‌الاذکار عمومی‌تر و غیر رسمی‌تر باشد مطلوب‌تر است.  استفاده از تصاویر و عکس‌ها به استثنای اسم اعظم، امری است که باید شدیداً از آن خودداری نمود.  مناجات‌های نازله از قلم حضرت بهاءالله و حضرت عبدالبهاء و همچنین آثار مقدّسۀ انبیای الهی و سرودها بر اساس آثار مقدّسۀ بهائی و غیر بهائی باید قرائت و یا تلاوت شود.

(ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ١١ آوریل ١٩٣١ خطاب به محفل روحانی ملّی ایالات متّحدۀ امریکا و کانادا)[۴۵]

 

 

آرزوی قلبی حضرت ولیّ‌امرالله آنست که نما و منظر مشرق‌الاذکار و اصولی که این مؤسّسه بر آن استوار است در قلوب نفوس آن محل نفوذ کرده به جذب آنان به امر مبارک کمک نماید.  ساختن بنایی زیبا به تنهایی کافی نیست بلکه ما باید آن را مملوّ از نفوس مشتاق و مخلصی نماييم که طالب فضای روحانیش باشند.

(ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ۶ مه ١٩٣١ خطاب به محفل روحانی ملّی ایالات متّحدۀ امریکا و کانادا)[۴۶]

 

 

در بارۀ برنامه‌هایی به منظور جمع‌آوری تبرّعات برای مشرق‌الاذکار استفسار نموده بودید.  حضرت شوقی افندی معتقدند که بهترین و والاترین روش همانا تبرّعات داوطلبانه‌ای است که با طیب خاطر و حسّی از فداکاری در راه پیشرفت امر الله تقدیم می‌شود.  این مشرق‌الاذکار باید با فداکاری بنا شود و حقیقتاً روش شایسته این است.  تمسّک به این اصل است که لزوماً دریافت هرگونه کمکی از غیر بهائیان را منتفی می‌سازد.  یک معبد بهائی باید منحصراً توسّط بهائیان بنا شود؛ چنین مشروعی یک فعّالیّت بشردوستانۀ معمولی نیست که برای آن بتوان از هر فردی تقاضای کمک نمود.

(ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ١۴ آوریل ١٩٣٢ خطاب به احبّای کینوشا ”Kenosha“، ویسکانسین ”Wisconsin“)

[۴٧]

 

 

تبرّعات شما برای مشرق‌الاذکار و همچنین روش قابل توجّهی که احبّای عزیز را در فعّالیّت‌هایشان برای توسعۀ دامنۀ اعلان عمومی امر مبارک مساعدت می‌نمایید خدمتی حقیقی و سرمدی است.  اگرچه در حال حاضر قادر به تقدیم تبرّع مالی به میزان سال‌های گذشته نیستید، نباید احساس دل‌سردی نمایید تا چه رسد به یأس و ناامیدی.  بهترین روش حمایت مؤثّر شما از تأسیس مشرق‌الاذکار از طریق امکانات مالی نیست بلکه از طریق وظیفۀ اساسی شما یعنی تعمیم کمک روحی و معنوی به کسانی است که مسئول بنای آن بنیان مقدّس و بی‌نظیر می‌باشند.  عشق، خلوص و اشتیاقِ حقیقی است که مآلاً می‌تواند تکمیل بنای مشرق‌الاذکار را تضمین نماید.  ملاحظات مادّی هرچند ضروری است ولی به هیچ وجه مهمّ‌ترین عامل نیست.  اگر به غیر از این بود بنای مشرق‌الاذکار هرگز به مرحلۀ پیشرفت کنونی خود نمی‌رسید زیرا منابع جامعه محدود و طیّ دو سال گذشته شدیداً تحت تأثیر بحران اقتصادی بی‌سابقۀ جهانی بوده است.  امّا علیرغم همۀ این موانع مادّی، مشرق‌الاذکار پیشرفتی بدون وقفه نموده و این خود به تنهایی کافی است که هر ناظر بی‌طرفی را متقاعد به قدرت قوای محرّکۀ امر الله سازد، قوایی که تحت تأثیرش همۀ مشکلات مادّی می‌باید مآلاً زایل گردد.

(ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ۳۰ دسامبر ۱۹۳٣ خطاب به یکی از احبّا)[۴٨]

 

 

در مورد تلاوت الواح با صوت در مشرق‌الاذکار، حضرت شوقی افندی مایلند به احبّا توصیه فرمایند که از هرگونه انعطاف‌ناپذیری و یکسانی در مسائل عبادتی اجتناب نمایند.  خواندن مناجات‌ها به زبان‌های‌ شرقی چه بدون صوت و چه با صوت بلامانع است ولی در عین حال خواندن این نوع مناجات‌ها در مراسم دعا در تالار اجتماعات مشرق‌الاذکار ابداً الزامی نیست.  این روش نه باید ضروری تلقّی شود و نه ممنوع.  نکتۀ مهمّی که باید همیشه به خاطر داشت آنست که به استثنای نمازهای مشخّص، حضرت بهاءالله هیچگونه دستور صریح و خاصّی در مسائل مربوط به نیایش و عبادت چه در مشرق‌الاذکار و چه در اماکن دیگر صادر نفرموده‌اند.  دعا و مناجات اصولاً ارتباطی است بین انسان و خداوند و به این ترتیب فراتر از کلّیّۀ رسوم و مناسک است.

(ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ۱۵ ژوئن ۱۹۳۵ خطاب به محفل روحانی ملّی ایالات متّحدۀ امریکا و کانادا)[۴٩]

 

 

و قد ابتهج حضرته خصّیصاً من الهمّة المبذولة لشرآء ارض حظیرةالقدس و التّبرّعات الّتی جمعت لهذا الأمر المرغوب المحمود … و لسیادته وطید الأمل بأنّه فی هذه السّنة یتوفّق الأحبّآء متّفقاً فی تأسیس بنیان حظیرةالقدس و شرآء ارض فی محلّ مناسب فی عاصمة ذلک القطر.

 

ثمّ تفضّل حضرته بأنّه یلزم التّعاون و التّعاضد المستمرّ و مشروط بوجوب التّضحیة حتّی یتحقّق هذا المشروع الخطیر الّذی هو مقدّمة لتأسیس مشرق‌الأذکار فی ذلک الاقلیم و بذلک یزداد الدوائر الأمریّة و استحکام المؤسّسات الالهیّة و نفوذ الجامعة و اقتداره رونقاً و بهآءً.

(نامۀ مورّخ ١۴ مه ١٩٣۶ خطاب به محفل روحانی ملّی مصر)[۵٠]

 

 

معنی تعلیم الفت و محبّت نوع بشر در دیانت بهائی این است که ما همواره باید آماده باشیم تا حتّی‌المقدور به کسانی که مضطرب و رنجورند از هر جهت کمک و مساعدت نماییم.  خیرات و مبرّات بهائی جوهر تعالیم الهی است و لذا باید در هر جامعۀ بهائی توسعه یابد.  مؤسّسات خیریّه از قبیل دارالایتام، مدارس و بیمارستان‌های رایگان برای فقرا، از متفرّعات ضروری هر مشرق‌الاذکار است.  هر جامعۀ محلّی بهائی مسئول است که به وسایل ممکنه رفاه اعضای فقیر و نیازمندش را تأمین نماید.

(ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ٢۶ ژوئن ١٩٣۶ خطاب به یکی از احبّا)[۵١]

 

 

در مورد سواد لوحی از حضرت عبدالبهاء که به ضمیمۀ مکتوب مورّخ ۲۰ اکتبر خود ارسال نموده بودید و در آن هیکل مبارک ترتیب بنای ساختمان‌های متفرّعات مشرق‌الاذکار را تعیین می‌فرمایند:  حضرت شوقی افندی معتقدند که این لوح نباید به نحوی محدود و انعطاف‌ناپذیر تعبیر و تفسیر شود و این مفهوم را برساند که این متفرّعات باید دقیقاً طبق ترتیب مذکور بنا شوند.  همینطور نباید آن را فهرست جامعی از تمام ساختمان‌هایی دانست که در آینده در اطراف بنای مرکزی مشرق‌الاذکار تأسیس خواهند شد.  بیت العدل عمومی تعداد و ترتیب بنای متفرّعات آیندۀ مشرق‌الاذکار و روابط آنها نسبت به یکدیگر و نسبت به خود مشرق‌الاذکار را تعیین خواهند نمود.  اگر نسخه اصلی لوح مبارک را در دست دارید ارسال آن به حضرت ولیّ‌امرالله موجب قدردانی ایشان خواهد شد.

 

در مورد سؤال راجع به رابطۀ یک ساختمان اداری با مشرق‌الاذکار:  این نکته نیز باید در آینده تعیین شود ولی این رابطه هر شکل و جزئیّاتی که در آینده داشته باشد باید بر اساس این اصل کلّی باشد که این دو مجموعه از مؤسّسات بهائی نمایان‌گر دو جنبۀ ضروری و متمایز ولی جدایی‌ناپذیر حیات بهائی یعنی عبادت و خدمت هستند.  بنای مرکزی مشرق‌الاذکار که منحصراً به عبادت اختصاص دارد معرّف عنصر روحانی است و از اینرو نقشی اساسی در هر جامعۀ بهائی دارد در حالی که کلّیّۀ متفرّعات دیگر، اعمّ از اینکه صرفاً جنبۀ‌ اداری، فرهنگی و یا بشردوستانه داشته باشند، نسبت به خود مشرق‌الاذکار از نظر اهمّیّت در درجۀ دوّم قرار دارند.

(ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ٢٨ ژانویه ١٩٣٩ خطاب به محفل روحانی ملّی ایالات متّحدۀ امریکا و کانادا)[۵٢]

 

 

در مورد سؤال کلّی در بارۀ مشرق‌الاذکار و تشکیل جلسات عبادت در آن:

 

حال که اوّلین و معظّم‌ترین مشرق‌الاذکار غرب بنا شده و تا چند سال آینده برای نیایش و جلسات منظّم عبادت توسّط بهائیان مورد استفاده قرار خواهد گرفت، حضرت ولیّ‌امرالله مایلند مؤکّداً انذار فرمایند که مبادا هیچگونه ترتیبات، تشریفات و یا آدابی، به غیر از حدّ اقلّ مندرج در تعالیم الهی مرسوم گردد.  ماهیّت این جلسات همانا دعا، تفکّر و تلاوت آیات از آثار مقدّسۀ بهائی و سایر ادیان است.  تعداد تلاوت‌کنندگان ممکن است یک نفر یا بیشتر باشد؛ هر بهائی و حتّی غیر بهائی که از او خواسته شود می‌تواند جزو تلاوت‌کنندگان باشد.  جلسات باید ساده و موقّر و به نحوی برگزار شود که روح را با استماع کلام خلّاق الهی به اهتزاز آورده تعلیم و تعالی بخشد.  ایراد نطق و ارائه مطالب اضافی نباید صورت گیرد.

 

حضرت بهاءالله استفاده از منابر را نهی فرموده‌اند.  ایستادن تلاوت‌کننده بر روی سکوی کوتاهی به منظور استماع بهتر حاضرین بلامانع است ولی سکو نباید در طرح معماری ساختمان گنجانده شود.

 

 

تلاوت‌کننده باید در محلّی بایستد که به خوبی توسّط همه دیده و شنیده شود.  کلّیّۀ جزئیّات این مطلب به صلاح‌دید محفل روحانی شما واگذار می‌شود که پس از دریافت نظر افراد مجرّب، تصمیمات لازم را اتّخاذ نماید.  همانطور که هیکل مبارک قبلاً به شما اطّلاع داده‌اند، پیشنهادشان این است که محلّ نشستن حاضرین بهتر است ثابت و غیر قابل حمل باشد.

 

اجرای موسیقی فقط صوتی، بلامانع است و تعیین محلّ ایستادن خواننده یا گروه خوانندگان منوط به تصمیم محفل شما می‌باشد ولی در این مورد نیز نباید مکان مشخّصی تعیین شود و نه محلّ مخصوصی در جزئیّات طرح معماری علامت‌گذاری شود.  کیفیّت انعکاس صوت قطعاً باید عامل اصلی در تعیین محلّ خوانندگان باشد.

 

 

هیکل مبارک لزومی بر تأکید اهمّیّت فوق‌العادۀ تصمیماتی که شما باید در رابطه با اتمام … مشرق‌الاذکار اتّخاذ نمایید نمی‌بینند.  آن حضرت توصیه می‌فرمایند که شما همواره بهترین توصیه‌های فنّی را جویا شوید و در نظر داشته باشید که نکتۀ اصلی آن است که جلسات در مشرق‌الاذکار باید در محیطی زیبا و باصفا، آرام و با متانت و سادگی صورت گیرد و به نحوی برگزار شود که حضّار بتوانند اصوات را به بهترین وجهی بشنوند و کیفیّت صدا دل‌نشین باشد.

(ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ٢٠ ژوئیه ۱۹۴۶ خطاب به محفل روحانی ملّی ایالات متّحدۀ امریکا و کانادا)[۵٣]

 

 

خصوصیّات اصلی طرح بر طبق تصريحات حضرت عبدالبهاء این است که بنا باید نُه ضلعی و مدوّر باشد.  به غیر از این، معمار در انتخاب سبک طرح خود هیچ محدودیّتی ندارد.

(ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ٢۵ ژوئن ۱۹۵۴ به محفل روحانی ملّی آلمان و اطریش)[۵۴]

 

 

نکتۀ دیگری که به اختصار ذکر می‌شود این است که مشرق‌الاذکار ویلمت الگویی برای سایر مشارق اذکار نیست و همچنین نمونۀ سبک جدیدی از معماری بهائی نمی‌باشد.  بنا بر این لزومی ندارد که معماران شما سعی در متابعت از آن طرح نمایند.  آنچه لازم الاجراست پیروی از دستورات حضرت مولی ‌الوری در مورد مشرق‌الاذکار است و سپس ایجاد طرحی مطلوب و مناسب برای منطقۀ شما می‌باشد.

(ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ١٠ فوریه ۱۹۵۵ خطاب به محفل روحانی ملّی آلمان و اطریش)[۵۵]

 

 

باید مراقب بود که در ساختن مشرق‌الاذکار، فرد تحت تأثیر آرمان‌ها و احساسات ناشی از شرایط قرار نگیرد بلکه با واقع‌بینی کامل به این نکته واقف باشد که مشارق اذکار بناهایی صرفاً ساخته از سنگ و فولاد است.  آنچه مشرق‌الاذکاری دل‌نشین و جذّاب ایجاد خواهد کرد انجام مفروضات است نه تقلید از بنای مقام اعلی و یا مشرق‌الاذکار ویلمت.  ما به دنبال نمونه‌های فوق‌العادۀ معماری نیستیم بلکه طالب بروز قوایی هستیم که از ساختن اوّلین بنای روحانی در قارّۀ اروپا منبعث خواهد شد.

(ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ٩ نوامبر ۱۹۵۶ خطاب به محفل روحانی ملّی آلمان و اطریش)[۵۶]

 

 

تأثیرات این امّ‌المعابدِ تمامی منطقۀ پاسفیک بعد از اتمام ساختمانش، همانا لایتناهی و شگفت‌انگیز خواهد بود.  مولای محبوب خطاب به احبّای امریکایی فرمودند که مشرق‌الاذکار ویلمت بزرگ‌ترین مبلّغ صامت خواهد بود و شبهه‌ای نیست که آن بنا اثراتی عمیق در انتشار امر الله نه تنها در ایالات متّحدۀ امریکا و نیم‌کرۀ غربی بلکه در سراسر عالم داشته است.  بنا بر این می‌توانیم انتظار داشته باشیم که ساختن ”امّ‌المعابد“ دیگری در قلب اقیانوسیّه و دیگری در قلب افریقا، و همچنین دیگری در قلب اروپا اثرات عظیمی هم درسطح محلّی و هم بین‌المللی خواهد داشت.

(ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ١٩ ژوئیه ۱۹۵٧ خطاب به محفل روحانی ملّی استرالیا)[۵٧]

 

 

از دستخط‌های بیت العدل اعظم

 

سؤالات مندرج در مرقومه مورّخ ٢٣ ژانویه ١٩۶۴ شما راجع به نحوۀ استفاده از مشرق‌الاذکار مورد توجّه دقیق قرار گرفته است.

 

محفل شما مختار است مستخرجاتی از کتب مقدّسۀ ادیان شناخته شدۀ گذشته را به صلاح‌دید خود انتخاب نماید.

 

در خصوص سؤال شما راجع به قرائت هم‌زمان یک متن توسّط چند نفر، این روش مجاز است مشروط به اینکه از نظر محفل شما جنبۀ تئاتر یا نمایش نداشته باشد و چنان هم به نظر نیاید.  در خصوص محلّ استقرار خواننده، همانطور که حضرت ولیّ محبوب امر الله فرموده‌اند:  ”تلاوت‌کننده باید در محلّی بایستد که به خوبی توسّط همه دیده و شنیده شود.“

 

موسیقی در مشرق‌الاذکار باید فقط صوتی باشد چه صوت یک فرد و یا گروه..  استفاده از یک میهمان، یک گروه کُر صوتی، یا یک تک‌خوان بلامانع است مشروط بر اینکه چنین اجراهایی به تبلیغات برای برنامه‌های عبادتی مشرق‌الاذکار تبدیل نگردد و احتیاطات لازمی که شما ذکر کرده‌اید صورت گیرد.  استفاده از اصواتی که امروزه به نحو مرغوبی ضبط می‌شود بدون شک اجرای برنامه‌ها را با بالاترین کیفیّت و با هزینۀ کم ممکن می‌سازد ولی تمام اشارات موجود به موسیقی صوتی در بنای مشرق‌الاذکار مفهوم حضور واقعی خوانندگان را می‌رساند.

 

در نامه‌ای صادره از جانب هیکل مبارک در سال ١٩٣١خطاب به یکی از احبّای ساکن شیکاگو، مندرج در ”اخبار امری“، شمارۀ ۵۵، صفحۀ ۴، حضرت شوقی افندی ابراز امیدواری فرموده‌اند که ”حال که ساختمان به اتمام رسیده مشرق‌الاذکار مملوّ از متحرّیان مخلص و پاک‌دل خواهد شد.  این مشرق‌الاذکار باید متفاوت از سایر معابد باشد که حتّی اگر مملوّ از نفوسند ولی علّت جذب آنان اصغای موسیقی است.  در این مشرق‌الاذکار قوای روحانی باید چنان قوی باشد که قلب هر نفس حاضر را نسبت به شکوه و جلال حضرت بهاءالله آگاه نماید.“

 

در خاتمه، مروری بر آخرین پاراگراف‌های توقیع منیع مورّخ ٢۵ اکتبر ١٩٢٩ حضرت ولیّ محبوب امر الله خطاب به جامعۀ بهائی امریکا ماهیّت واقعی مشرق‌الاذکار را به وضوح آشکار می‌سازد.  در آن سطور، هیکل مبارک تجمّلات و تشریفات مفصّل را تقبیح فرموده انذار می‌فرمایند که مبادا ”محوّطۀ داخلیِ بنیان مرکزی به‌ مجموعه‌ای از مراسم مذهبی و نیایشی“ تبدیل گردد و یا اینکه ”منظره‌ای از مراسم و مناسک فرقه‌ایِ نامنسجم و مغشوش“ شود.  در پایان، حضرت شوقی افندی عبادت بهائی و خدمات منبعث از مؤسّسۀ مشرق‌ الاذکار را به هم مرتبط ساخته آنها را عاملی حیاتی برای احیای عالم و رمز مقام بی‌نظیری می‌ شمارند که این مؤسّسۀ رفیع قویّ الارکان و عظیم الشّأن دارا می‌باشد.

(ترجمه‌ای از دستخطّ مورّخ ١٣ مارس ١٩۶۴ خطاب به محفل روحانی ملّی ایالات متّحدۀ امریکا)[۵٨]

 

 

این جمع ممانعتی برای برگزاری مراسم ازدواج بهائی روی پلّه‌ها در خارج سالن مرکزی مشرق‌الاذکار نمی‌بینند ولی پیشنهاد می‌شود که مهمان‌سرای موجود در زمین مشرق‌الاذکار حتّی جای مناسب‌تری برای این منظور خواهد بود.  همچنین تلاوت ادعیه و آیات در داخل مشرق‌الاذکار قبل و یا بعد از مراسم ازدواج اقدامی مناسب خواهد بود.

(ترجمه‌ای از دستخطّ مورّخ ٢٩ ژوئیه ١٩٧٣ خطاب به محفل روحانی ملّی پاناما)[۵٩]

 

 

حضرت بهاءالله از بدایت رسالت عظیم خویش توجّه ملل عالم را مؤکّداً به ضرورت انتظام امور عالم بشری در جهت ایجاد جهانی متّحد و متّفق در جمیع شئون اساسیِ حیات خود جلب فرمودند.  آن حضرت در آیات و الواح بی‌شمار مکرّراً و به انحای گوناگون اعلام فرمودند که ”نموّ عالم و تربیت امم“ از جمله فرامین الهیّه برای این يوم افخم است.  وحدت عالم انسانی که اصلِ عامل و در عین حال هدف غایی این ظهور اعظم الهی است مستلزم برقراری انسجامی پویا بین نیازهای روحانی و عملی زندگی بر روی کرۀ زمین می‌باشد.  لزوم قطعی اين انسجام در حکم نازله از قلم اعلی در بارۀ تأسیس مشرق‌الاذکار — مرکز روحانیِ هر جامعۀ بهائی که در اطراف آن ملحقاتی برای پیشرفت اجتماعی، بشر‌دوستانه، آموزشی و علمی نوع انسان باید شکوفا گردد — به طور واضح بیان شده است.

(ترجمه‌ای از پیام مورّخ ٢٠ اکتبر ١٩٨٣ خطاب به بهائیان جهان)[۶٠]

 

 

همانطور که در یکی از پیام‌های قبلی ذکر کرده‌ایم، شکوفایی جامعه به خصوص در سطح محلّی نیاز به بهبود قابل ملاحظه‌ای در الگوهای رفتار دارد:  آن الگوهایی که به وسیلۀ آنها جلوۀ جمعی خصایل فرد فرد اعضای جامعه و کارکرد محفل روحانی در وحدت و صمیمیّت جامعه و در پویاییِ فعّالیّت و رشد آن متجلّی است.  شکوفایی جامعه نیاز به همبستگی عناصر متشکّلۀ آن — یعنی بزرگسالان، جوانان، اطفال — در فعّالیّت‌های روحانی، اجتماعی، آموزشی، اداری و اشتغال آنان در نقشه‌های محلّیِ تبلیغ و توسعه دارد.  لازمۀ شکوفایی جامعه وجود اراده‌ای جمعی و احساسی از هدف‌مندی است تا به محفل روحانی از طریق انتخابات سالیانه تداوم بخشد.  این شکوفایی شامل نیایش ‌جمعی پروردگار است.  از‌ اینرو، برگزاری جلسات مرتّب دعا، در صورت امکان در حظیرةالقدس‌های محلّی و در غیر این صورت در اماکن دیگر از جمله در منازل احبّا، برای حیات روحانی جامعه ضروری است.

(ترجمه‌ای از پیام رضوان ١٩٩۶ خطاب به بهائیان جهان)[۶١]

 

 

در هر سرزمینی، ما عطشی روزافزون برای حیات روحانی و وضوح اخلاقی مشاهده می‌نماییم.  عدم کارآیی نقشه‌ها و برنامه‌هایی برای بهبود انسان که بر اساس یک زندگی که با آگاهی روحانی و فضایل اخلاقی نباشد، تصدیق شده و می‌شود.  چه کسانی می‌توانند برای ارضای این اشتیاق مجهّزتر از نفوسی باشند که از تعالیم حضرت بهاءالله الهام گرفته به قوای ملکوتی آن حضرت مؤیّداند؟

 

 

رشد روحانی منبعث از عبادت فردی از طریق روابط محبّت‌آمیز بین احبّا در هر محل و با عبادت جمعیِ جامعه و با خدمت به امر الله و به هم‌نوعان تقویت می‌گردد.  این جنبه‌های گروهیِ حیات معنوی مرتبط به حکم مشرق‌الاذکار است که در کتاب اقدس نازل شده است.  اگرچه وقت بنای مشرق‌الاذکار محلّی هنوز فرانرسیده است، برگزاری جلسات مرتّب دعا که به روی عموم باز است و مشارکت جوامع بهائی در پروژه‌های خدمات بشردوستانه تجلّیاتی از این عنصر حیات بهائی و گامی دیگر در جهت اجرای حکم پروردگار عالمیان است.

 

حضرت بهاءالله می‌فرمایند ”قد زیّنّا سمآء البیان بانجم الحکمة و الاحکام فضلاً من لدنّا و انا الغفور الکریم یا احبّآء اللّه فی الدّیار ان اعرفوا قدر تلک الایّام و تمسّکوا بما نزّل من لدی اللّه العلیّ العظیم انّه یذکرکم فی السّجن الاعظم و یأمرکم بما یقرّبکم الی مقام قرّت به ابصار المخلصین البهآء علیک و علی الّذین فازوا بکوثر الحیوان الّذی جری من قلمی البدیع“.

 

در آستان مقدّس دعا می‌کنیم که توجّه بیشتر به کنه روحانی تعالیم که این احکام آن را متجلّی می‌سازد موجب افزایش ایمان یاران به منشأ کلّ مواهب الهی و جذب نفوسی به امر مبارک از میان بندگان محروم از مائدۀ روحانی‌اش گردد.

(ترجمه‌ای از پیام مورّخ ۲۸ دسامبر ۱۹۹۹ خطاب به بهائیان عالم)[۶٢]

 

 

یکی از ویژگی‌های بارز عهد پنجم [از عصر تکوین] تقویت حیات نیایشی جامعه از طریق ارتفاع بنای مشارق اذکار ملّی بر مبنای مقتضیات جوامع ملّی خواهد بود.  زمان اجرای این طرح‌ها از طرف بیت العدل اعظم در رابطه با پیشرفت فرایند دخول افواج در هر کشور تعیین خواهد شد.  این توسعه طیّ مراحل متوالی نقشۀ ملکوتی حضرت عبدالبهاء بسط خواهد يافت.  بعد از اکمال و اتمام امّ‌المعابد غرب، حضرت ولیّ‌امرالله برنامه‌ای برای بنای مشارق اذکار قارّه‌ای آغاز کردند.  اوّلین آنها مشرق‌الاذکار کامپالا (Kampala)، سیدنی (Sydney) و فرانکفورت (Frankfurt) بود که در پاسخ به اهداف نقشۀ ده‌ساله ساخته شد.  در ادامه این مسیر، بیت العدل اعظم اقدام به بنای مشرق‌الاذکار در شهرهای پاناما‌ (Panama City)، آپیا (Apia) و دهلی ‌نو (New Delhi)  نمودند.  امّا مرحلۀ بنای مشارق اذکار قارّه‌ای هنوز اکمال نیافته و یک بنای دیگر باید ساخته شود.  با سرور و سپاس فراوان در اين ایّام مبارک و فرخنده تصمیم اجرای اين آخرین پروژه را اعلام می‌داریم.  در طیّ نقشۀ پنج‌ساله، بنای امّ‌المعابد امریکای جنوبی در سانتیاگو (Santiago)، پایتخت شیلی (Chile) شروع خواهد شد و به اين ترتیب یکی از آمالی که حضرت ولیّ‌امرالله بالصّراحه بیان فرموده بودند تحقّق خواهد یافت.

(ترجمه‌ای از پیام رضوان ٢٠٠١ خطاب به بهائیان جهان)[۶٣]

 

 

صد سال پیش در بعد از ظهر روز یازدهم عید اعظم رضوان حضرت عبدالبهاء در حالی که جمعیّتی چند صد نفری در حضور مبارک ایستاده بودند اوّلین کلنگ بنای مشرق‌الأذکار را در گروس پوینت (Grosse Pointe) واقع در شمال شیکاگو (Chicago) بر زمین زدند.  نفوسی که برای شرکت در این مراسم شکوه‌مند در آن روز بهاری دعوت شده بودند از پیشینه‌های مختلف از جمله نروژی، فرانسوی، هندی، ژاپنی، ایرانی و امریکایی بومی بودند.  گویی معبدی که هنوز ساخته نشده بود منویّات مرکز میثاق را تحقّق می‌بخشید چه که در شام‌گاه قبل از این مراسم در بارۀ مشرق‌الأذکار فرموده بودند:  ”تا نوع بشر مکانی جهت اجتماع داشته باشد“ و ”اعلان وحدت عالم انسانی از صحن مقدّس آن بلند شود.“

 

مستمعین آن حضرت در این مراسم و تمام کسانی که در طول سفرهای ایشان به مصر و ممالک غرب خطابات مبارک را استماع می‌کردند یقیناً مفاهیم گستردۀ این بیانات را برای اجتماع و ارزش‌ها و مشاغل ذهنی آن به خوبی درک نمی‌کردند.  حتّی امروز چه کسی می‌تواند ادّعا کند که قادر است از اجتماع آینده‌ای که مقدّر است در ظلّ این ظهور اعظم جلوه نماید جز تصوّری مبهم چیزی در ذهن خود مجسّم نماید؟  احدی نباید تصوّر کند که مدنیّتی که تعالیم الهی نوع بشر را به سوی آن پیش می‌برد صرفاً با تعدیلاتی در نظم کنونی عالم به وجود خواهد آمد.  این تصوّر بسی دور از حقیقت است.  حضرت عبدالبهاء در خطابه‌ای که چند روز پس از استقرار سنگ زاویۀ امّ ‌المعابد غرب ایراد نمودند فرمودند که ”از جمله نتایج ظهور قوای روحانی آنست که عالم انسانی ترکیب اجتماعی جدیدی به خود خواهد گرفت “و ”عدل الهی در جمیع امور بشری ظاهر خواهد شد.“  این کلمات و دیگر بیانات بی‌شمار مرکز میثاق که در این دورۀ بزرگداشت صدمین سال اسفار تاریخی آن حضرت مکرّراً مورد مطالعه و مداقّۀ جامعۀ بهائی قرار می‌گیرد سبب افزایش آگاهی نسبت به تفاوت فاحشی است که بین اجتماع امروز و دیدگاه شگفت‌انگیزی که حضرت بهاءالله به عالم عطا فرموده‌اند وجود دارد.

 

 

در پیام رضوان سال ٢٠٠١ اشاره نمودیم که در کشورهایی که فرایند دخول افواج به حدّ کافی پیشرفت کرده و شرایط جوامع ملّی مساعد باشد، تأسیس مشرق‌الأذکار ملّی را تصویب خواهیم نمود و شروع این کار یکی از ویژگی‌های عهد پنجم عصر تکوین امر بهائی خواهد بود.  اکنون با شعفی بی‌پایان اعلان می‌داریم که مقرّر است دو مشرق‌الأذکار ملّی یکی در کشور جمهوری دموکراتیک کنگو (Democratic Republic of the Congo) و دیگری در پاپوآ گینه نو (Papua New Guinea) بنا شود.  در این دو کشور ملاک‌هایی که تعیین نمودیم به نحوی آشکار تحقّق یافته و پاسخ مردم به امکاناتی که سلسله نقشه‌های کنونی به وجود آورده خارق‌العاده بوده است.  با پیشرفت ساختمان آخرین مشرق‌الأذکار قارّه‌ای در سانتیاگو (Santiago)، شروع پروژه‌هایی برای تأسیس مشرق‌الأذکارهای ملّی نشانۀ رضایت‌بخش دیگری از نفوذ و رسوخ امر الهی در تار و پود اجتماعات بشری است.

 

گام مهمّ دیگری نیز امکان‌پذیر است.  مشرق‌الأذکار که حضرت عبدالبهاء آن را یکی از ”اعظم تأسیسات عالم انسانی“ توصیف فرموده‌اند دو جنبۀ اساسی و تفکیک‌ناپذیر حیات بهائی یعنی عبادت و خدمت را به هم می‌پیوندد.  پیوند خدمت و عبادت در انسجام موجود بین فعّالیّت‌‌های جامعه‌سازی نقشه نیز منعکس است به خصوص بین شکوفایی روح نیایش که در جلسات دعا متجلّی است و فرایند آموزشی که توان‌مندی برای خدمت به نوع بشر ایجاد می‌نماید.  ارتباط بین عبادت و خدمت مخصوصاً در آن دسته از محدوده‌های جغرافیایی در سراسر جهان آشکار است که جوامع بهائی از نظر تعداد عضو به نحو قابل ملاحظه‌ای رشد کرده‌اند و تحرّک و اشتغال به فعّالیّت‌های اجتماعی چشم‌گیر می‌باشد.  بعضی از این محدوده‌ها به عنوان جایگاه‌های نشر یادگیری تعیین شده‌اند تا توانایی دوستان را برای پیشبرد برنامۀ نوجوانان در مناطق مربوطه پرورش دهند.  همان طور که اخیراً اشاره کرده‌ایم توان‌مندی برای تداوم بخشیدن به برنامۀ نوجوانان موجب توسعۀ حلقه‌های مطالعه و کلاس‌های کودکان نیز می‌گردد.  بدین ترتیب جایگاه یادگیری علاوه بر هدف اوّلیّه‌اش تمامی طرح ترویج و تحکیم را تقویت می‌نماید.  در این قبیل محدوده‌های جغرافیایی است که می‌توان طیّ سال‌های آینده تأسیس یک مشرق‌الأذکار محلّی را مورد تأمّل قرار داد.  با قلوبی مملوّ از سپاس به آستان جمال قدم و در نهایت سرور به اطّلاع شما عزیزان می‌رسانیم که مشورت با محافل روحانی ملّی مربوطه در بارۀ بنای اوّلین مشرق‌الأذکار محلّی در هر یک از محدوده‌های جغرافیایی زیر در شرف آغاز است:  باتامبانگ (Battambang) در کامبوج (Cambodia)، بیهار شریف (Bihar Sharif) در هندوستان (India)، ماتوندا سوی (Matunda Soy) در کنیا (Kenya)، نورت دل کائوکا (Norte del Cauca) در کلمبیا (Colombia)، و تانا (Tanna) در وانواتو (Vanuatu).

 

به منظور کمک به تأسیس این دو مشرق‌الأذکار ملّی و پنج مشرق‌الأذکار محلّی، صندوقی به نام صندوق مشرق‌الأذکار برای همۀ این ‌گونه پروژه‌ها در مرکز جهانی تأسیس نموده‌ایم.  از احبّای عزیز در سراسر عالم دعوت می‌کنیم که با فداکاری و بر حسب توانایی خود در تقدیم تبرّعات به این صندوق مشارکت نمایند.

 

هم‌کاران عزیز و محبوب:  کلنگی که یک‌‌صد سال پیش به ید مبارک حضرت عبدالبهاء بر زمین زده شد حال باید در هفت کشور دیگر بر زمین زده شود.  این اقدام نویددهندۀ روزی است که به پیروی از دستور حضرت بهاءالله، در هر شهر و دهکده بنایی برای نیایش و عبادت پروردگار ساخته خواهد شد، از این مطالعِ ذکر الهی پرتو انوارش ساطع و طنین حمد و ثنایش مرتفع خواهد گشت.

(ترجمه‌ای از پیام رضوان ٢٠١٢ خطاب به بهائیان جهان)[۶۴]

 

 

در تعداد فزاینده‌ای از محدوده‌های جغرافیایی وسعت و پیچیدگی برنامۀ رشد در تناسب با ازدیاد قابلیّت سه شرکت‌کنندۀ نقشه — افراد، جامعه، و مؤسّسات — در حال افزایش است تا جوّی از حمایت متقابل ایجاد نماید.  بسیار خرسندیم که در تعداد روزافزونی از محدوده‌ها همان ‌طور که انتظار می‌رفت اکنون فعّالیّت‌ها به مرحله‌ای رسیده است که صد نفر یا بیشتر، اشتغالِ فزون از هزار نفر را در پی‌گیریِ یک الگویِ زندگی روحانی، پویا و تقلیب‌‌کننده تسهیل می‌نمایند.  اساس این فرایند البتّه از آغاز مبتنی بر حرکتی جمعی به سوی بینشی از رفاه مادّی و معنوی بوده که از جانب نفس مقدّس محیی‌ عالمیان افاضه گردیده امّا وقتی که گروه‌های چنین عظیمی به مشارکت قیام می‌کنند آن ‌گاه حرکت تمامی یک جمعیّت به راحتی قابل تشخیص است.

 

این حرکت در حال حاضر به خصوص در محدوده‌هایی‌ مشهود است که قرار است در آنها مشرق‌الاذکار محلّی مرتفع گردد.  برای مثال در وانواتو (Vanuatu)….  بر مبنای چنین پیشرفتِ مداوم در زمینۀ ترویج و تحکیم و اجرای سی دوره از برنامه‌های فشردۀ رشد است که احبّا هم‌گام با سایر ساکنان این جزیره مجدّانه می‌کوشند تا درک عمیق‌تری در بارۀ مشرق‌الاذکار یعنی بنیانی برای حصول ”الفت قلوب و اجتماع نفوس“ را در بین خود حاصل نمایند.  ساکنان جزیرۀ تانا با حمایت فعّالانۀ رهبران سنّتی خود بیش از صد ایده و نظر در رابطه با طرح این معبد ارائه داده‌اند که خود نمایان‌گر آنست که تا چه حدّ مشرق‌الاذکار افکار آنان را به خود مشغول داشته و چه چشم‌اندازهای جذّابی از تأثیرات آن مؤسّسۀ رفیع‌البنیان بر زیستن در سایۀ ممدودش آشکار شده است

(ترجمه‌ای از پیام رضوان ٢٠١۴ خطاب به بهائیان جهان)[۶۵]

 

 

بیش از دو سال از زمانی که در رضوان ٢٠١٢ خبر تأسیس دو مشرق‌الاذکار ملّی و پنج مشرق‌الاذکار محلّی را هم‌زمان با بنای آخرین مشرق‌الاذکار قارّه‌ای در سانتیاگو، شیلی به عالم بهائی اعلان نمودیم می‌گذرد.  این اقدامات با رشد حیات جامعه که اکنون از طریق نیایش و خدمت در همۀ نقاط عالم در حال توسعه و پیشرفت می‌باشد ارتباط مستقیم دارد و به منزلۀ گام‌های جدیدی است که در پیشبرد وظیفۀ عظیم تأسیس مشرق‌الاذکار در عالم امکان ”باسم مالک الادیان“ که حضرت بهاءالله آن را به عهدۀ نوع بشر محوّل فرموده‌اند برداشته می‌شود، مراکزی که در آن نفوس انسانی ”جمیع بالاتّحاد“ مجتمع گردند، آیات الهی را استماع نمایند، به مناجات پردازند، تا از آنها ”نفحات اللّه“ منتشر گردد و ”آهنگ تسبیح و تهلیل به ملکوت تقدیس“ رسد.

 

پاسخ احبّا در سراسر جهان به دعوت این جمع موجب مسرّت عمیق این مشتاقان است.  به خصوص در ممالک و مناطقی که اخیراً برای بنای مشرق‌الاذکار تعیین گردیده‌ شاهد سرور خودجوش و تعهّد قلبی و فوری احبّا نسبت به ایفای سهم خود در انجام کارهای ضروری و افزایش پویایی فعّالیّت‌هایی بوده‌ایم که مستلزم تأسیس مشرق‌الاذکار در بین یک جمعیّت است؛ لازمۀ فداکاری و جان‌فشانی در صرف وقت، نیرو، منابع مادّی به صور گوناگون می‌باشد؛ و شایستۀ کوشش‌های مستمرّ برای آگاه ساختن گروه‌های فزاینده‌ای از مردم به جهت درک و کسب بینش نسبت به بناهای رفیع ‌الشّأنی است که برای ذکر الهی در میان آنها ساخته خواهد شد.  پاسخ مشتاقانۀ جامعۀ اسم اعظم نمایان‌گر پذیرش مسئولیّت‌هایی است که در پیشبرد این پروژه‌ها بر عهدۀ آن جامعه گذاشته شده است.

 

 

این پروژه‌ها در چهار کشور به مرحلۀ تهیّۀ طرح بنای معبد رسیده است.  کار تهیّۀ طرح با انتخاب مهندس آرشیتکت و تنظیم طرح مقدّماتی معماری که شامل مشخّص کردن نیازهای ساختمان می‌باشد آغاز می‌گردد و نهایتاً به انعقاد قراردادی برای طرح نهایی می‌انجامد.  مهندسین آرشیتکت‌ با چالش خطیر طرح مشرق‌الاذکار ”باکمل ما يمکن فی الامکان“ رو به رو هستند، طرحی که به طور طبیعی با فرهنگ محلّی و حیات روزانۀ کسانی که برای دعا و مناجات در آن گرد هم خواهند آمد هماهنگی داشته باشد.  این وظیفه مستلزم خلّاقیّت و مهارتی است که زیبایی، ظرافت، و شکوه را با اعتدال، کارآیی و اقتصاد تلفیق دهد.  تعدادی از آرشیتکت‌ها از مناطق دور و نزدیک با خشنودی آمادگی خود را برای انجام این کار اعلام نموده‌اند.  در عین حال که از این ‌گونه کمک‌ها البتّه استقبال می‌شود، محافل ملّی اهمّیّت اشتغال مهندسینی را که با ناحیۀ محلّ ساختمان این معابد آشنایی کامل داشته باشند در نظر خواهند داشت.

 

 

احبّا در سراسر جهان با سرور از مشاهدۀ این پیشرفت‌ها نیروی خود را در تقویت فرایندهای محدوده‌های جغرافیایی یکی پس از دیگری تمرکز ‌می‌دهند و در انجام این وظایف ارزش تعامل پویا بین عبادت و خدمت را که از شرایط ارتقای پیشرفت روحانی، اجتماعی و مادّی جامعه می‌باشد فراموش نکرده‌اند.  امید چنان است که نفوسی که مشغول خدمت در شهرها، محلّه‌ها و دهکده‌ها می‌باشند از مجهوداتی که در ساختن اوّلین دو بنای مشرق‌الاذکار در ابتدای قرن بیستم در شرق و سپس در غرب به عمل آمد الهام گیرند.

 

در شهر عشق‌آباد، گروهی از مؤمنین جان‌فشان ایران که در آن سامان اقامت گزیده و برای مدّتی در ترکستان به امنیّت و آرامش رسیده بودند، قوای خود را صرف ایجاد الگویی از حیات نمودند که منعکس‌کنندۀ اصول متعالی روحانی و اجتماعی آیین حضرت بهاءالله بود.  گروهی که ابتدا از چند خانواده تشکیل شده بود در طیّ چند دهه با ملحق شدن عدّه‌ای دیگر به چند هزار نفر بهائی بالغ گردید.  این دوستان با پیوندهای دوستی و رفاقت حاصله از روح ایمان و اتّحادِ در هدف به درجۀ والایی از هم‌بستگی و پیشرفت نائل شده در سراسر عالم بهائی شهرت یافتند.  با درک خود از تعالیم الهی و در فضای آزاد مذهبی‌ که به آنان اعطا شده بود این نفوس با همّت کوشیدند که شرایطی را به وجود آورند تا به تأسیس مشرق‌الاذکار، که ”اعظم تأسیسات عالم انسانیست“ منجرّ گردد.  در قطعه زمینی مناسب در مرکز شهر که به طراز قبول نفس جمال مبارک مزیّن شده و سالیان قبل ابتیاع گردیده بود، ساختمان‌هایی برای رفاه همگانی ساخته شد از جمله سالنی برای تشکیل جلسات، مدارسی برای کودکان، مسافرخانه‌ای برای بازدیدکنندگان، و یک درمان‌گاه کوچک.  یکی از علایم موفّقیّت‌های قابل‌ ملاحظۀ بهائیان عشق‌آباد، که در آن سال‌های پربار خود را در رفاه، علوّ طبع و اکتسابات عقلانی و فرهنگی ممتاز ساخته بودند آن بود که می‌کوشیدند تا تضمین نمایند که در جامعه‌ای که بی‌سوادی به خصوص در بین دختران متداول و رایج بود همۀ کودکان و جوانان بهائی باسواد باشند.  در چنین جوّی از رفاه، پیشرفت و مجهودات متّحد که در هر مرحله به ید عنایت حضرت عبدالبهاء پرورش یافته بود، مشرق‌الاذکاری باشکوه — برجسته‌ترین بنا در آن ناحیه — تأسیس گشت.  تقریباً بیست سال، احبّا به خاطر تحقّق هدف والای خود از سروری روحانی برخوردار بودند:  استقرار یک مرکز نیایش، مرکز تشکیلاتی حیات جامعه، مکانی که نفوس در سپیده‌دم برای دعا و مناجاتِ خاضعانه قبل از آنکه به کار روزانۀ خود مشغول شوند در آن گرد هم می‌آمدند.  با آنکه طوفان لامذهبی نهایتاً در آن منطقه بوزید و آمال را سرنگون ساخت ولی وجود کوتاه‌مدّت مشرق‌الاذکار در عشق‌آباد شاهدی است ماندگار بر ارادۀ گروهی از احبّا که با الهام از قدرت کلام خلّاق الهی توانستند الگویی غنی از حیات به وجود آوردند.

 

کمی بعد از آغاز کار ساختمان مشرق‌الاذکار عشق‌آباد، در نیم‌کرۀ غربی جهان، اعضای جامعۀ نوپای بهائی امریکای شمالی تحت تأثیر عواطف روحانی و ایمان خالصانۀ قلبی خود به فکر تأسیس مشرق‌الاذکار در آن سامان افتادند و به منظور کسب اجازه از مولای محبوب در سال ١٩٠٣ مرقومه‌ای تقدیم حضورش نمودند.  از آن لحظه به بعد مشرق‌الاذکار به نحوی جدایی‌ناپذیر با سرنوشت آن خادمان جان‌فشان حضرت بهاءالله پیوند خورد.  در حالی ‌که پیشرفت این پروژۀ پیچیده به واسطۀ پیامدهای دو جنگ جهانی و بحران شدید اقتصادی در طیّ چندین دهه معوّق ماند، هر مرحله از پیشرفت آن با توسعۀ جامعه و استقرار نظم اداری آن پیوندی نزدیک داشت.  در همان روزی که عرش مطهّر حضرت ربّ اعلی در قلب کوه کرمل در مارس ١٩٠٩ استقرار یافت، نمایندگانی در سطح ملّی گرد هم آمدند تا نهادی به نام ”هیئت معبد بهائی“ تأسیس نمایند، نهادی که هیئت‌مدیرۀ منتخب آن، هستۀ مرکزی جوامع محلّی در سراسر آن قارّه شد.  این اقدام به زودی منجرّ به تشکیل محفل روحانی ملّی بهائیان ایالات متّحده و کانادا گردید.  حضرت عبدالبهاء در طیّ اسفار خود در امریکای شمالی سنگ زاویۀ آن ساختمان رفیع ‌البنیان، معروف به امّ‌المعابد غرب را به دست مبارک خویش با قوای روحانی عظیمی نصب فرمودند.  سیل تبرّعات که برای این مشروع عظیم تاریخی از مراکز بهائی در افریقا، آسیا، اروپا، امریکای لاتین و منطقۀ اقیانوس آرام روان گشت شاهد بارزی از هم‌بستگی و جان‌فشانی احبّای شرق و غرب است.

 

همان طور که پیروان جمال اقدس ابهی در هر سرزمین هر روز افکار خود را حصر در ذکر الهی نموده مستمرّاً مساعی خالصانۀ خود را در راه خدمت به او مصروف می‌دارند، امید چنان است که این بیانات پرشور حضرت عبدالبهاء خطاب به نفسی که تحت هدایات صمیمانۀ حضرتش همّ خود را صرف بنای اوّلین مشرق‌الاذکار نموده بود الهام‌بخش آن عزیزان باشد:

 

… حال نیز در نهایت انقطاع و به شعلهٴ نار انجذاب به عشق‌آباد بشتاب و یاران الهی را تحیّت مشتاقانهٴ عبدالبهاء برسان و روی هر یک را ببوس و شدّت حبّ این عبد را به جمیع بیان نما و بالنّیابه از عبدالبهاء در بنای مشرق‌الاذکار خاک بکش و گِل بردار و سنگ ببر تا انجذاب آن خدمت سبب روح و ریحان مرکز عبودیّت گردد.  آن مشرق‌الاذکار اوّل تأسیس پروردگار واضح و آشکار است لهذا این عبد امیدوار است که اخیار و ابرار هر یک جان‌فشانی نمایند و فرح و شادمانی کنند و خاک‌کشی را کامرانی شمرند تا این بنیان رحمن بلند گردد و آیین یزدانی منتشر شود و در جمیع اطراف و اکناف نیز به کمال همّت بر این امر عظیم قیام نمایند.  اگر عبدالبهاء مسجون نبود و موانع در میان نه البتّه بنفسه به عشق‌آباد می‌شتافت و در بنای مشرق‌الاذکار حمل تراب می‌کرد و بی‌نهایت مسرور و شادمان می‌شد.  حال یاران باید به این نیّت قیام نمایند و نعم البدل گردند تا به مدّتی قلیله این بنیان نمایان گردد و احبّا به ذکر جمال ابهی مشغول شوند و آهنگ مشرق‌الاذکار در سحرگاه به ملأ اعلی رسد و گلبانگ بلبلان الهی اهل ملکوت ابهی را به وجد و طرب آرد دل‌ها خوش شود و جان‌ها بشارت یابد و قلب‌ها روشن گردد.  اینست آمال مخلصین و اینست منتها آرزوی مقرّبین….

(ترجمه‌ای از پیام مورّخ ١ اوت ٢٠١۴ خطاب به بهائیان جهان)[۶۶]

 

 

مشرق‌الأذکار مفهومی منحصر به‌ فرد در تاریخ ادیان و نمادی از روح تعالیم اساسی الهی در این دور یزدانی است و به حقّ می‌توان آن را بنیانی عمومی برای حصول الفت قلوب و اجتماع نفوس دانست، مکانی برای نیایش و عبادت پروردگار که ابواب آن به روی همگان از هر دین و آیین، و هر قوم و ملّت باز است و با تساوی کامل، زن و مرد، پیر و جوان و کودک را پذیراست؛ مأمنی است مناسب برای تأمّل و تعمّق در مفاهیم روحانی و تفکّر در مسائل بنیادین زندگی مانند مسئولیّت فردی و جمعی برای بهبود وضع اجتماع.  نشان این یگانگی بی‌نظیر و اجتماع نفوس متنوّع و کثیر حتّی در نفْس بنای مشرق‌الأذکار نیز جلوه‌گر است، بنایی که با جوانب و ابواب نُه‌گانه‌اش نشانی از حسّ جامعیّت و کاملیّتی است که عدد نُه نماد آن می‌باشد.

 

بنای مشرق‌الأذکار تجلّی‌گاه قوای روحانی و کانون منضمّات و ملحقاتی است که به منظور رفاه نوع بشر و بروز و تحقّق ارادۀ جمعی برای خدمات همگانی تأسیس می‌گردد.  این ملحقات شامل مراکز آموزشی، علمی، فرهنگی و اقدامات عام‌ّ المنفعه، مظهر آرمان‌های پیشرفت اجتماعی و تعالی معنوی با استفاده از علم و دانش بشری است و نشان می‌دهد که چون علم و دین با هم هماهنگ شوند راه‌گشای ارتقای مقام انسان و شکوفایی تمدّن ‌گردند.  همان ‌طور که به خوبی مطّلع و به آن عاملید، نیایش و پرستش پروردگار اگرچه ریشه در فطرت بشری داشته و عامل ترقّی حیات معنوی است ولی باید منشأ ثمر و اثری در عالم وجود گردد و این جدایی‌نا‌پذیریِ عبادت و خدمتِ به هم‌نوع است که مؤسّسۀ مشرق‌الأذکار آن را تجسّم و تحقّق می‌بخشد.  در این رابطه به ترجمۀ فارسی بیانی از حضرت ولیّ‌ عزیز امر الله توجّه فرمایید که می‌فرمایند:

 

عبادت بهائی هر قدر مفهومش متعالی و انجذابش شدید باشد ولی جدا از اقدامات اجتماعی و بشر‌دوستانه و مساعی آموزشی و علمیِ متمرکز در ملحقات مشرق‌الأذکار، هرگز نمی‌تواند نتایجی برتر از ثمرات ناچیز و غالباً زودگذر حاصله از تأمّلات زاهد گوشه‌گیر و یا عبادات عابد بی‌تحرّک داشته باشد.  این‌چنین عبادتی نمی‌تواند به نفسِ عبادت‌کننده رضایت و نفعی پایدار ببخشد تا چه رسد به عامّۀ نوع بشر مگر آنکه در خدمت مجدّانه و خالصانه به عالم انسانی حلول و تجسّد یابد، خدمتی که ترویج آن اعظم موهبت ملحقات مشرق‌الأذکار است.

 

حضرت بهاءالله و حضرت ربّ اعلی، دو مظهر ظهور الهی در این عصر نورانی در بارۀ دعا و مناجات چنین آموزش می‌دهند:  دعا و مناجات گفتگویی است مستقیم و بدون واسطه بین روح بشر و خالق او؛ به منزلۀ غذای روح است و باعث تداوم حیات روحانی؛ هم‌چون شبنم صبحگاهی موجب طراوت و لطافت قلوب می‌گردد و روان را از تعلّقات نفس امّاره پاک و منزّه می‌سازد؛ ناری است که حجبات را می‌سوزاند و نوری است که انسان را به سوی پروردگار می‌کشاند؛ موجد قوّتی است روحانی که پرندۀ روح را با بال و پر خود در فضای نامتناهی الهی به پرواز درآورده به قربیّت درگاه احدیّت فائز می‌نماید.  آنچه موجب پرورش قابلیّت‌های نامحدود روح و سبب جلب تأییدات الهی می‌گردد کیفیّت نیایش است و تطویل آن محبوب نبوده و نیست.  قدرت نهفته در دعا و مناجات وقتی ظاهر می‌شود که انگیزۀ اصلی آن محبّت ‌الله باشد؛ از ترس، توقّع، تظاهر و خرافات به دور بوده با صداقت و پاکی دل تلاوت شود تا موجب تعمّق و تأمّل و سرانجام شکوفایی عقل و خرد انسانی گردد.  چنین نیایش بی‌آلایشی از محدودۀ حروف و کلمات بگذرد و از اصوات و نغمات فراتر رود؛ حلاوت نغمه و آهنگش شادی آفریند، قلوب را به اهتزاز آرد، بر نفوذ کلمات بیفزاید، تمایلات دنیوی را به صفاتی ملکوتی تبدیل نماید و محرّک خدمات خالصانه به عالم انسانی گردد.

 

 

دعوت این مشتاقان از بهائیان آن است که مساعی جامعه‌سازی را که با پشت‌کار به آن مشغولند به منزلۀ الگوی جدیدی از نحوۀ اجتماع نوع انسان مشاهده نمایند.  این الگوی اجتماع در تمامیّت خود، قابلیّت خدمت در ابعاد مختلف را افزایش می‌دهد:  قابلیّت آموزش نسل جوان، قابلیّت توان‌دهی به نوجوانان، قابلیّت تعلیم و تربیت روحانی کودکان، قابلیّت تشویق دیگران به خدمت با مدد نفوذ کلمة ‌الله و بالاخره قابلیّت پیشرفت اجتماعی و اقتصادی یک جمعیّت و یک ملّت در پرتو تعالیم الهی.  از جمله اجزای اساسی این الگو جلسات دعا و مناجات می‌باشد که جنبه‌ای جمعی از حیات روحانی و ابعادی از مفهوم مشرق‌الأذکار است.  تشکیل این جلسات فرصت گران‌بهایی برای شما عزیزان فراهم می‌سازد تا نه تنها به نیایش و ستایش پروردگار یکتا پرداخته عنایات او را در زندگی خود سائل شوید بلکه قوای روحانی نهفته در دعا و مناجات را با دیگر شهروندان شریف آن آب و خاک نیز در میان گذارید، پاکی و اصالت نیایش را به آنان باز‌گردانید، موجب افزایش ایمان و اطمینان به تأییدات الهی در قلوب هم‌‌وطنان‌ عزیزتان شوید، انگیزۀ خدمت به اجتماع، به وطن و به نوع بشر را در خود و در آنان قویّ‌تر سازید و مشوّق استقامت سازنده در راه عدالت و انصاف گردید.

 

دوستان عزیز و محبوب، جلسات دعا و مناجات در آن سرزمین مقدّس، در هر شهر، در هر محلّه، و در هر ده و قصبه، و دسترسی بیشتر دوستان و آشنایان به مناجات‌های بهائی، شما عزیزان را قادر می‌سازد تا بیش از پیش با برادران و خواهران روحانی خود در سراسر عالم در انتشار نور اتّحاد سهیم باشید.  پس بدین سان و تا سر حدّ امکان بکوشید و بذر‌های مشارق ‌اذکار آینده و ملحقات عامّ ‌المنفعه‌اش را بیافشانید و هزاران هزار شمع نورانی در مقابل تاریکی ظلم و عدوان برافروزید.

(پیام مورّخ ١٨ دسامبر ٢٠١۴ خطاب به احبّای ایران)[۶٧]

 

 

پی‌گیری سیستماتیک نقشه در همۀ ابعادش موجب پیدایش الگویی از تلاش جمعی است که از جمله ویژگی آن نه فقط تعهّد به خدمت بلکه گرایش به عبادت و نیایش می‌باشد.  شدّت ‌یافتن فعّالیّت‌های لازم در پنج ‌سال آینده جنبۀ نیایشیِ حیات را در بین کسانی که در محدوده‌های جغرافیایی در سراسر جهان دوش به دوش یکدیگر خدمت می‌کنند غنی خواهد ساخت.  این فرایند غنی‌سازی هم‌اکنون بسیار پیشرفته است.  ملاحظه فرمایید که به عنوان مثال جلسات نیایش و دعا چگونه جزئی جداناپذیر از حیات جامعه شده است.  جلسات دعا فرصتی است که هر فردی می‌تواند با ورود به آن از نفحات روحانی مستفیض گردد، حلاوت دعا را تجربه نماید، در کلام خلّاق الهی تأمّل کند و با بال‌ و پرِ روح پرواز نموده به راز و نیاز با محبوب یکتا پردازد.  در این جلسات است که احساس دوستی و هم‌دلی ایجاد می‌شود به خصوص ضمن گفتگوهای متعالی روحانی که طبعاً در چنین مواقعی پیش می‌آید و از طریق آن ”مداین قلوب“ فتح می‌شود.  با تشکیل جلسه‌ای برای دعا که در آن بزرگ‌سالان و کودکان از هر پیشینه‌ای می‌توانند شرکت کنند، روح مشرق الاذکار در محلّه‌ تجلّی می‌نماید.  گسترش خصلت دعا در یک جامعه بر ضیافت نوزده‌روزه اثر می‌گذارد و در دیگر اوقاتی که دوستان دور هم جمع می‌شوند نیز احساس می‌گردد.

(ترجمه‌ای از پیام مورّخ ٢٩ دسامبر ٢٠١۵ خطاب به کنفرانس هیئت‌های مشاورین)[۶٨]

 

 

مشرق‌الاذکار ”از اعظم تأسیسات عالم انسانیست“ و با ملحقاتش نمایان‌گر دو جنبۀ اساسی و لاینفکّ حیات بهائی یعنی عبادت و خدمت است.  در مقام نمادی پرقدرت و عنصری اساسی از مدنیّت الهی که ظهور حضرت بهاءالله همۀ اهل عالم را به سوی آن دعوت می‌نماید، مشرق‌الاذکار مرکز توجّه همگان در هر جامعه‌ای می‌گردد.  حضرت عبدالبهاء می‌فرمایند ”مشرق‌الاذکار نفحات قدسش روح‌بخش کلّ ابرار“ است.  تأثیراتش براستی چنان است که می‌تواند تمامی یک قوم یا جمعیّت را به سوی احساسی عمیق از مقصد مشترک نائل گرداند.  دیدگان عالم بهائی در این لحظات پرشور ناظر بر این مشرق‌الاذکار جدید التّأسیس می‌باشد و اطمینان داریم که این پیروزی که آرزویی دیرینه بوده موجب سرور و حبور کلّیّۀ احبّا در سراسر عالم خواهد شد.  البتّه آنان صرفاً به فرح و شادمانی در بین خود اکتفا نخواهند کرد.  شایسته است که با الهام از آنچه این بنیان عظیم ‌الشّأن به خاطر آن مرتفع گردیده سعی ‌کنند دیگران را نیز به کشف این سرور دائمی که منبعث از ذکر و ثنای الهی و خدمت به عالم انسانی است دعوت نمایند.

 

سر تعظیم و تکریم بر آستان جمال قدم فرو می‌آوریم که پیروان مخلص خود را قادر ساخته است که چنین معبد جلیل القدری از شیشه، سنگ و نور بنا نهند که احساسات تقدیس و تنزیه را پرورش می‌دهد.  این سپاس و امتنان آرزوی قلبی این جمع را برای فرارسیدن روز پرشکوهی افزون می‌نماید که موهبت داشتن مشرق‌الاذکار به هر شهر و هر دهکده عطا گردد و در این راستا با اشتیاق ابتدا ناظر به کشورهایی هستیم که در آنها مشارق اذکار ملّی و محلّی در حال تأسیس است.  باشد که منظر پرشکوه آنچه جامعۀ اسم اعظم اکنون در سانتیاگو به اتمامش نائل آمده مشوّق و محرّک مؤمنین وفادار در سراسر عالم گردد تا بر شدّت و حدّت خدمات خویش به آستان جمال اقدس ابهی در راه بهبود عالم بیفزایند.

(ترجمه‌ای از پیام مورّخ ١۴ اکتبر ٢٠١۶ خطاب به احبّای مجتمع در سانتیاگو، شیلی به مناسبت افتتاح امّ‌المعابد امریکای جنوبی)[۶٩]

 

 

هنوز یک سال از زمان بزرگداشت اتمام بنای آخرین مشرق‌الاذکار قارّه‌ای نگذشته که صبح جدیدی در توسعۀ مؤسّسۀ مشرق‌الاذکار دمیده است.  شما در محلّ تجلّی این صبح جدید جمع شده‌اید، یعنی مقرّ اوّلین مشرق‌الاذکار محلّی، بنیانی که آغاز مرحله‌ای است که اکنون در افق طالع گشته.  افتتاح این بنای بی‌نظیر فرصتی است تاریخی و نویدبخش تأسیس مشرق‌الاذکارهای بی‌شمار محلّی و ملّی در تبعیّت از حکم حضرت بهاءالله نازل در کتاب مستطاب اقدس که می‌فرمایند ”عمّروا بیوتاً بأکمل ما یمکن فی الامکان باسم مالک الأدیان فی البلدان.“

 

 

بدین ترتیب بنای مشرق‌الاذکار در باتامبانگ، شاهدی است از درخشش تابان نور ایمان در قلوب احبّای آن سامان.  نقشۀ این بنا که کار یک معمار ماهر از اهالی کامبوج است وقار و زیبایی فرهنگ آن ملّت را بازتاب می‌کند‌؛ فنون جدید در آن به کار برده شده ولی با طرح‌های سنّتی منطقه در هم آمیخته است و به یقین متعلّق به سرزمینی است که از آن برخاسته است.  این معبد حتّی قبل از افتتاحش موفّق شده آگاهی کسانی را که در ظلّ آن ساکنند در بارۀ موضوعی که جزو لاینفکّ مشرق‌الاذکار است، یعنی جدایی‌ناپذیری عبادت و خدمت در حیات جامعه، افزایش دهد و درک بیشتری را نسبت به اهمّیّت اتّحاد به وجود آورَد که حال با عبادت به صورت جمعی در درون مشرق‌الاذکار تقویت خواهد شد.  ظهور این بنیان رفیع محرّکی است برای کوشش در پرورش جوامعی که امتیازشان اتّکا بر کمالات روحانی است، بنیانی که با اهدافی والا توسّط مردمانی شریف بنا گردیده است.

(ترجمه‌ای از پیام مورّخ ١ سپتامبر ٢٠١٧ خطاب به احبّای مجتمع در باتامبانگ-کامبوج به مناسبت افتتاح مشرق‌الاذکار)[٧٠]

 

 

از نامه‌های صادره از طرف بیت العدل اعظم

 

در خصوص ملحقات مشرق‌الاذکار، اشارات متعدّدی در الواح و خطابات حضرت عبدالبهاء به این ”متفرّعات مهمّه“ شده است.  برای مثال آنچه در لیست هیکل مبارک آمده مکتب اطفال ایتام است و بیمارستان فقرا و اجزاخانه و محلّ عجزه و مدرسهٴ علوم عالیه.  و در مقام دیگر بعد از ذکر مؤسّساتِ نام‌برده می‌فرمایند که بناهای عامّ المنفعۀ دیگری نیز تأسیس خواهد شد.…  همچنین بیت العدل اعظم متذکّر شده‌اند که نصّی مبنی بر اینکه تعداد ملحقات باید نُه عدد باشد ملاحظه نشده است.

(ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ١٨ مارس ١٩٧۴ خطاب به یکی از احبّا)[٧١]

 

 

نمادی از این فرایند [مشارکت جامعۀ بهائی در پروژه‌های توسعه] را می‌توان در مشرق‌الاذکار و ملحقات آن دید.  اوّلین قسمتی که ساخته خواهد شد بنای مرکزی است که قلب روحانی جامعه می‌باشد.  سپس به تدریج ملحقات مختلف تأسیس و آغاز به فعّالیّت خواهند نمود:  ”مؤسّسات خدمات اجتماعی مانند آنهایی که برای تسکین مصیبت‌زدگان، اعانت به فقرا، پناه مسافران، تسلّی محرومان و تعلیم عوام“ می‌کوشند.  این فرایند به صورت جنینی و مدّت‌ها قبل از اینکه یک جامعۀ بهائی به مرحله‌ا‌ی برسد که مشرق‌الاذکار خود را بنا کند آغاز می‌شود زیرا حتّی اوّلین مرکز محلّی که یک جامعۀ بهائی تأسیس می‌کند نه تنها به عنوان مرکز روحانی و اداری و محلّ گردهمایی جامعه به کار می‌رود بلکه می‌تواند به عنوان مکانی برای یک مدرسۀ تقویتی و مرکز فعّالیّت‌های دیگر جامعه نیز مورد استفاده قرار گیرد.  امّا در هر حال اصل اساسی همانا تقدّم جوانب روحانی بر مادّی است.  ابتدا تنویر قلوب و اذهان از طریق امر حضرت بهاءالله است و پس از آن ایجاد تحرّک و تهییج مؤمنین در سطح تودۀ مردم است که مایلند این تعالیم را در زندگی روزانۀ جوامع خود معمول دارند.

(ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ٨ مه ١٩٨۴ خطاب به محفل روحانی ملّی برزیل)[٧٢]

 

 

اصطلاح مشرق‌ الاذکار در آثار الهی در توصیف موارد مختلفی به کار رفته است:  گردهمایی دوستان برای تلاوت دعا و مناجات در اسحار، ساختمان محلّ این فعّالیّت، مجموعۀ کاملی از مؤسّسۀ مشرق ‌الاذکار با ملحقاتش، بنای مرکزی این مؤسّسۀ که اغلب ”مشرق‌الاذکار“ یا ”معبد“ نامیده می‌شود.  این تنوّعات همه می‌تواند نشانه‌های مراحل یا جوانب معرّفی تدریجی مفهومی محسوب شود که حضرت بهاءالله آن را در کتاب مستطاب اقدس مقرّر فرموده‌اند.  خطوط عمل متعدّدی برای توسعۀ مشرق‌الاذکار در حال اجرا است و به این خطوط عمل است که احبّا می‌بایست توجّه و مساعی خود را معطوف دارند.

(ترجمه‌ای از نامۀ ٢٠ آوریل ۱۹٩٧ خطاب به یکی از احبّا)[٧٣]

 

 

اصطلاح ”مشرق‌الاذکار“ وقتی در اشاره به عبادت‌گاه به کار می‌رود دلالت بر یک ساختمان یا مرکزی دارد که نفوس در آن جمع می‌شوند تا کلام الهی را بشنوند و خداوند را عبادت کنند.  در حول این مشرق‌الاذکار مرکزی، ملحقات آن قرار دارد که بیانگر عبادت به شکل خدمت به نوع بشر می‌باشد.

(ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ٢۴ فوریه ۱۹٩٨ خطاب به یکی از احبّا)[٧۴]

 

 

در این بررسی باید در نظر داشت که استفاده از منتخباتی از آثار مبارکه به عنوان متن یک سرود همراه با موسیقی و تکرار آیات و کلمات مجاز است.  یک آهنگ‌ساز آزاد است که با توجّه به وظیفۀ روحانی خویش در رعایت حفظ شأن و احترام مقام و حرمت آثار مقدّسه، سبک موسیقی را تعیین کند.…

 

به علاوه، تکرار آیاتی از ادعیه یا منتخباتی از آثار مبارکه در سرودها به منظور هماهنگی با ضرورت‌های موسیقی بلامانع است.

 

همانطور که در بالا اشاره شد، تغییرات جزئی در متن و همچنین تکرار جملات در آوازهای گروهی یا عبارات کوتاهی مانند ”الهی الهی“ به اقتضای هماهنگی با ضرورت‌های موسیقی مجاز است.  تعیین سبک موسیقی یک قطعۀ هنری به عهدۀ آهنگ‌ساز است مشروط بر اینکه به وظیفۀ روحانی خویش در رعایت حفظ شأن و احترام مقام و حرمت آثار مقدّسه توجّه داشته باشد.

(ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ١۴ فوریه ٢٠٠١ خطاب به محفل روحانی ملّی استرالیا)[٧۵]

 

 

خبر افزایش چشمگیر میزان فعّالیّت‌ها در مشرق‌الاذکار از جمله ازدیاد فزایندۀ فعّالیّت‌های اساسی نقشه با مشارکت نفوسی از اجتماع موجب مسرّت بیت ‌العدل اعظم گردید.…  بر اساس این موفّقیّت، مسئله‌ای که از اهمّیّت محوری برای محفل ملّی شما برخوردار ‌است همانا توجّه مجدّانه به ترویج وحدت نظر و هدف در بین احبّا است تا بتوانند انسجام بیشتری بین فعّالیّت‌های مشرق‌الاذکار و اقدامات مربوط به ترویج و تحکیم در محدودۀ جغرافیایی اوپولو (Upolu) برقرار سازند.

 

در کانون این مجهودات، فعّالیّت‌های تبلیغی و فرایندهای جامعه‌سازی در مشرق‌الاذکار خواهد بود.  علی‌الخصوص مساعی برای ارائه تعالیم بنیادین دیانت بهائی به بازدید‌کنندگان و ساکنین اطراف مشرق‌الاذکار و دعوت آنان به مشارکت در حلقه‌های مطالعه، جلسات دعا، کلاس‌های کودکان و گروه‌های نوجوانان که در فضای اطراف بنای مشرق‌الاذکار و دیگر بخش‌های محدودۀ جغرافیایی برگزار می‌گردد، باید سیستماتیک بوده، از حمایت منابع انسانی و مالی لازم برخوردار گردد.  همچنین طرح‌ برنامه‌ای مخصوص به منظور ارائۀ دیدگاهی از مشرق‌الاذکار به عنوان مرکز روحانی جامعه و تأثیراتی که می‌تواند بر زندگی مردمان مجاور داشته باشد باید مورد مطالعه قرار گیرد — دیدگاهی از یک مشرق‌الاذکار برای مردم ساموا (Samoa).

 

امید وطید بیت ‌العدل اعظم آن است که احبّا و نهادهایی که در محدودۀ جغرافیایی اوپولو (Upolu) به خدمت قائمند، آنچنان توان‌مند شوند که بتوانند از وجود مشرق‌الاذکار در محلّ‌شان حدّ‌ اکثر استفاده را برای پیشبرد فرایند رشد بنمایند و همچنین وسایل جلب بازدیدکنندگان و بهتر شدن تجربیّات‌شان از مشرق‌الاذکار به مرور زمان تلطیف یابد.  موفّقیّت در این مجهودات مانند سایر جنبه‌های حیات جامعۀ بهائی عمدتاً بسته به نحوۀ عملکرد دوستان با روحیّۀ یادگیری خواهد بود تا اطمینان حاصل شود که روش‌ها و فعّالیّت‌ها مستمرّاً مورد تأمّل قرار گرفته بهبود می‌یابد.

(ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ٢٧ دسامبر ٢٠١١ خطاب به محفل روحانی ملّی ساموا)[٧۶]

 

 

بیت العدل اعظم بسیار مسرور شدند که مذاکرات بین احبّا در خصوص اهمّیّت مشرق‌الاذکار موجب پیوندی محکم با این مشروع شده و در مسیر مشارکت گسترده‌تر بهائیان و دوستان‌شان در این مجهود جمعی به پیش می‌رود.  افزایش آگاهی احبّای کلمبیا (Colombia) در مورد اهمّیّت مشرق‌الاذکار موجب مشارکت آنان در تقدیم تبرّعات مادّی نیز گردیده که خود نشان دیگری از تعهّد روحانی آنان است.  امید چنان است که این پاسخ اوّلیّه تا پایان این پروژه استمرار یابد و الگویی برای تقدیم تبرّعات منظّم به صندوق امر ارائه دهد.

(ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ۱۰ دسامبر ٢٠١٣ خطاب به محفل روحانی ملّی کلمبیا)[٧٧]

 

 

یک مشرق‌الاذکار البتّه جزء لاینفکّی از فرایند جامعه‌سازی است و ساخت آن نمادی مهمّ از توسعه و پیشرفت یک جامعه می‌باشد.  بیت العدل اعظم امیدوارند که احبّا در … با شور و شوق و عزم جزمی که در انجام فعّالیّت‌های ضروری نقشۀ پنج‌ساله دارند، تسریع فرارسیدن زمان مناسب برای بنای مشرق‌الاذکار در کشور شما را موجب گردند.

(ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ١٢ دسامبر ٢٠١٣ خطاب به یکی از احبّا)[٧٨]

 

 

علاوه بر این، چون انتظار می‌رود که طرح مشرق‌الاذکار ”به طور طبیعی با فرهنگ محلّی و حیات روزانۀ کسانی که برای دعا و مناجات در آن گرد هم خواهند آمد هماهنگی“ خواهد داشت، می‌توان احبّا را تشویق نمود که نظریّات اوّلیّه‌ای در بارۀ شکل ظاهری آن بنا ارائه دهند.  امید است که طرح مشرق‌الاذکار مآلاً از عناصر و نمادهایی الهام گیرد که معرّف فرهنگ مردم کنیا (Kenya) باشد.  این نظریّات بعد از ارسال به دفتر طرّاحی و ساختمان که به زودی تأسیس خواهد شد، می‌تواند جزئی از شرح مختصّات معماری پروژه باشد.

(ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ٢۴ سپتامبر ٢٠١۴ خطاب به محفل روحانی ملّی کنیا)[٧٩]

 

 

در خصوص سؤالات شما در مورد تفاوت بین مشارق ‌اذکار قارّه‌ای، ملّی و محلّی:  تأسیس مشرق‌الاذکار با ساختن مشرق‌الاذکار در مناطق مختلف عالم آغاز گشت.  هم‌زمان با تأسیس این بناها، نقش مشرق‌الاذکار در اشاره به حضور و وعود امر الهی اغلب در بیاناتی تلویحی تأکید می‌شد.  حضرت ولیّ‌امرالله مرقوم فرموده‌اند که مشرق‌الاذکار ”نماد و مبشّر نظم جهانی حضرت بهاءالله“ است و به کرّات اوّلین مشرق‌الاذکار هر قارّه یا ناحیه‌ای را ”امّ‌المعابد“ تسمیه فرمودند.  بیت العدل اعظم در اشاره به آغاز پروژه‌های ساختن مشارق اذکار ملّی، در ابتدای عهد پنجم عصر تکوین و به دنبالۀ شروع بنای آخرین مشرق‌الاذکار قارّه‌ای در کشور شیلی (Chile)، می‌فرمایند که این پیشرفت ”نشانۀ رضایت‌بخش دیگری از نفوذ و رسوخ امر الهی در تار و پود اجتماعات بشری است.“

 

ورای این اهمّیّت نمادین، مشرق‌الاذکار مؤسّسه‌ای با امکانات عملی بسیار زیاد است.  چنین انتظار می‌رود که هر کجا محفلی، اعمّ از محلّی یا ملّی، تشکیل گردد، مؤسّسات مشرق‌الاذکار و حظیرةالقدس نیز در زمان مناسب برپا خواهد گشت.  به فرموده حضرت  ولیّ ‌امرالله:  ”از مشرق‌الاذکار که حضرت بهاءالله آن را در کتاب مستطاب اقدس محلّی برای عبادت مقرّر فرموده‌اند، نمایندگان جوامع بهائی هم محلّی و هم ملّی همراه با اعضای لجنات مربوطه وقتی که هر روز در سحرگاهان در آن مکان جمع می‌شوند‌، الهامات لازمی دریافت خواهند کرد که آنان را قادر خواهد ساخت تا طیّ تلاش‌های روزانه‌شان در حظیرة‌القدس که عرصۀ فعّالیّت اداری‌شان است به ايفای وظايف و مسئولیّت‌های خويش، آنچنان که شایستۀ حارسان منتخب امر اقومش است بپردازند.“

 

مضافاً، مشرق‌الاذکار مقرّر است مرکز روحانی هر جامعه باشد و توأم با ملحقاتش که ایجاد خواهد شد، نقشی مهمّ در ارائۀ الگویی شکوفا از حیات جمعی ایفا می‌نماید.  در حال حاضر، اوّلین مشرق‌الاذکار هر قارّه، نقش مشرق‌الاذکار ملّی را در کشوری که در آن قرار دارد و همچنین در جوامع مجاورش ایفا می‌کند و تأثیر بسزایی در فعّالیّت‌های محلّی دارد.  با گسترده شدن فرایند رشد، مشارق اذکار بیشتری در سطوح ملّی و محلّی بنا شده و یادگیری بسیاری در مورد ماهیّت این معابد و نقش آنها در فرایند جامعه‌سازی کسب خواهد شد.  و بدین ترتیب ابعاد گوناگون عملکرد این مؤسّسه به تدریج نمایان خواهد شد.  به فرموده حضرت ولیّ‌امرالله:  ”هیچ‌ یک جز مؤسّسۀ مشرق ‌الاذکار نمی‌تواند به نحو اکمل و اتم ضروریّات عبادت و خدمت بهائی را که هر دو برای تجدید حیات عالم لازم و واجب است تأمین نماید.“

(ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ٢۶ ژانویه ٢٠١۵ خطاب به یکی از احبّا)[٨٠]

 

 

متن سرودها برای استفاده در مشرق‌الاذکار نباید حتماً محدود به آثار مبارکه باشد بلکه آنچه لازم است اینکه بر اساس آثار بهائی بوده یا متون مقدّسۀ دیگری که مضامین بهائی را دارا است.  باید به خاطر داشت که معیارها برای متون سرودها با معیارهایی که در خواندن یا تلاوت آثار و ادعیۀ مبارکه در برنامه‌های مشارق اذکار استفاده می‌شود فرق دارد.  بنا بر این استفاده از سرودهایی که بر اساس آثار و خطابات حضرت عبدالبهاء است بلامانع می‌باشد.

(ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ٢ نوامبر ٢٠١۵ خطاب به محفل روحانی ملّی استرالیا)[٨١]

 

 

برگزیده‌ای از ادعیه‌ها برای تلاوت در مشرق‌الاذکار از آثار حضرت عبدالبهاء

 

ربّ ربّ ایّدهم علی خدمتک و اشدد ازورهم فی حمل الأحجار لبنآء مشرق‌الأذکار ربّ ربّ نوّر وجوه هؤلآء الأبرار بسطوع الأنوار من مطلع الأسرار انّک انت العزیز المختار و انّک انت الرّحمن الرّحیم.

(از الواح حضرت عبدالبهاء)[٨٢]

 

 

الهی الهی انّی اتوجّه الی ملکوت رحمانیّتک و جبروت فردانیّتک متضرّعاً خاضعاً خاشعاً مبتهلاً الی عتبة فردانیّتک ان تؤیّد احبّائک المخلصین علی اعانة بنیان مشرق‌الأذکار فی تلک الأقطار حتّی یشرق منه الأنوار علی سائر الجهات و یرتفع ضجیج التّهلیل و التّکبیر فی البکور و الاصیل الی ملئک الأعلی و افقک الأبهی ربّ ربّ اسمعنی تلک الأصوات و الضّجیج ولو بعدت المسافه بین هذه العدوة القربی و تلک العدوة القصوی٣ حتّی ینشرح روحی و یفرح قلبی و تقرّ عینی و تهتزّ کینونتی و تستبشر ذاتی بهذا الفضل العظیم و النّور المبین ربّ ربّ افتح ابواب البرکات علی کلّ نفس تقوم علی اعانة هذا البنیان الرّفیع و المسجد البدیع و المشرق المنیر انّک انت القویّ العزیز المقتدر الرّؤف الکریم ع ع

(از الواح حضرت عبدالبهاء)[٨٣]

 

 

الهی الهی انّی ابتهل الیک بقلب خافق و دمع ساکب ان تؤیّد کلّ من یسعی فی تشیید هذا البنآء و تأسیس بیت یذکر فیه اسمک فی کلّ صباح و مسآء ربّ انزل البرکة علی کلّ من خدم هذا البنیان و سعی فی ارتفاعه بین الأحزاب و الأدیان و وفّقه علی کلّ خیر لنوع الانسان و افتح علیه ابواب الثّروة و الغنی و اورثه کنز الملکوت الّذی لا یفنی و اجعله آیة العطآء بین الوری و امدده ببحر الجود و الاحسان المتلاطم بأمواج الفضل و الاکرام انّک انت الکریم الرّحیم المنّان ع ع

(از الواح حضرت عبدالبهاء)[٨۴]

 

 

ربّ ربّ نوّر وجوه احبّائک المخلصین و ایّدهم بملائکة نصرک المبین و ثبّتهم علی صراطک المستقیم و افتح علیهم ابواب البرکة بفضلک القدیم لأنّهم ینفقون ما خوّلتهم فی سبیلک و یحافظون علی دینک و یطمئنّون بذکرک و یبذلون ارواحهم فی محبّتک و لا یبخلون بأموالهم حبّاً بجمالک و طلباً لرضائک.

 

ربّ قدّر لهم جزآءً موفورا و نصیباً مفروضا و اجراً محتوما.

 

انّک انت الموفّق المؤیّد الباذل المعطی الکریم.

(منتخباتی از آثار حضرت عبدالبهاء، جلد ١، شمارۀ ٢٣۵)[٨۵]

 

 

عکس مشرق‌الأذکار را که ارسال نموده بودید رسید سبب نهایت سرور گردید که الحمد للّه احبّای الهی در مشرق اذکار رحمانی مانند شمع هر یک رخ برافروخته‌اند و بانوار احساسات روحانیّه آن محفل را روشن نموده‌اند.

 

ربّ محبوبی و مقصودی انّ هؤلآء عبدة عتبة قدسک و سجدة باب احدیّتک قد حضروا فی مشرق اذکارک و محفل انوارک و تبتّلوا الیک و تضرّعوا الی ملکوت احدیّتک و صلّوا مخلصین لوجهک ربّ اقبل اعمالهم و آنسهم فی مناجاتهم و الهمهم بدایع اسرارک حتّی یکونوا مظاهر موهبتک بین خلقک و زمرة صفوتک بین بریّتک انّک انت اللّطیف الکریم العطوف الرّؤف الودود.

(از الواح حضرت عبدالبهاء)[٨۶]

 

 

 

 

 

 

١.

کتاب اقدس، یادداشت‌ها و توضیحات، شمارۀ ۵٣. 

٢.

گزیدۀ ۶٧. 

٣.

گزیدۀ ۶٧. 

۴.

گزیدۀ ۶. 

۵.

گزیدۀ ٢٨. 

۶.

گزیدۀ ٩. 

٧.

گزیدۀ ۶۶. 

٨.

گزیدۀ ٢٨. 

٩.

گزیدۀ ۴٣. 

١٠.

گزیدۀ ۶٧. 

١١.

پیام بیت العدل اعظم مورّخ ١۴ اکتبر ٢٠١۶ خطاب به احبّای مجتمع در سانتیاگو، شیلی به مناسبت افتتاح امّ‌المعابد امریکای جنوبی. 

١٢.

گزیدۀ ۶٩. 

١٣.

گزیدۀ ٢٩. 

١۴.

گزیدۀ ١. 

١۵.

گزیدۀ ٣١. 

١۶.

گزیدۀ ٣۵. 

١٧.

گزیدۀ ١۶. 

١٨.

گزیدۀ ٣٠. 

١٩.

گزیدۀ ٢۵. 

٢٠.

گزیدۀ ١۶. 

٢١.

گزیدۀ ١٣. 

٢٢.

گزیدۀ ٣٠. 

٢٣.

گزیدۀ ۵٧. 

٢۴.

گزیدۀ ٢٨. 

٢۵.

گزیدۀ ۶٩. 

٢۶.

گزیدۀ ١٠. 

٢٧.

گزیدۀ ٢١. 

٢٨.

گزیدۀ ٣. 

٢٩.

گزیدۀ ۶٧. 

٣٠.

گزیدۀ ۶٧. 

٣١.

گزیدۀ ۶٧. 

٣٢.

گزیدۀ ۶٨. 

٣٣.

گزیدۀ ۶٢. 

٣۴.

گزیدۀ ۶٨. 

٣۵.

گزیدۀ ٢٨. 

٣۶.

گزیدۀ ٣٨. 

٣٧.

گزیدۀ ۵٨. 

٣٨.

گزیدۀ ۴٩. 

٣٩.

گزیدۀ ۵٣. 

۴٠.

گزیدۀ ۴۵. 

۴١.

گزیدۀ ۵٣. 

۴٢.

گزیدۀ ٨١. 

۴٣.

گزیدۀ ٧۵. 

۴۴.

گزیدۀ ٧۵. 

۴۵.

گزیدۀ ٣٧. 

۴۶.

گزیدۀ ٢۵. 

۴٧.

گزیدۀ ۶٧. 

۴٨.

گزیدۀ ۴١. 

۴٩.

گزیدۀ ۶٠. 

۵٠.

گزیدۀ ۶۶. 

۵١.

گزیدۀ ۶۴. 

۵٢.

گزیدۀ ٣٨. 

۵٣.

گزیدۀ ۶٠. 

۵۴.

گزیدۀ ١٨. 

۵۵.

گزیدۀ ٣٨. 

۵۶.

گزیدۀ ۶۶. 

۵٧.

گزیدۀ ۶٧. 

۵٨.

گزیدۀ ۶٧. 

۵٩.

گزیدۀ ٨. 

۶٠.

گزیدۀ ٣۵. 

۶١.

گزیدۀ ۶١. 

۶٢.

گزیدۀ ۶٣. 

۶٣.

گزیدۀ ۶٣. 

۶۴.

گزیدۀ ۶۴. 

۶۵.

گزیدۀ ۶۴. 

۶۶.

گزیدۀ ٧٨. 

۶٧.

گزیدۀ ۶۴. 

۶٨.

گزیدۀ ۶۵. 

۶٩.

گزیدۀ ۶۴. 

٧٠.

گزیدۀ ٧٠. 

٧١.

گزیدۀ ۶۶. 

٧٢.

گزیدۀ ٢٠. 

٧٣.

گزیدۀ ٢٢. 

٧۴.

گزیدۀ ۵٠. 

٧۵.

گزیدۀ ۴٨. 

٧۶.

گزیدۀ ۶۶. 

٧٧.

گزیدۀ ۶۶. 

 

 

 

١.

طهران 

٢.

حضرت بهاءالله در کتاب مستطاب اقدس، در رسالۀ سؤال و جواب، شمارۀ ١۵ منظور از ”اسحار“ را ”طلوع فجر و بعد از طلوع فجر الی طلوع آفتاب و دو ساعت هم بعد از آن“ تعیین می‌فرمایند.

٣.

قرآن ٨:۴٢.