پیام‌ها و دستخط‌های بیت ‌العدل اعظم

مجموعه‌ها

مجموعه‌ای در مورد دانش‌پژوهی

 

 

 

EXTRACTS FROM THE WRITINGS OF BAHÁ’U’LLÁH
AND ‘ABDU’L-BAHÁ AND FROM THE LETTERS OF SHOGHI EFFENDI
AND THE UNIVERSAL HOUSE OF JUSTICE

 

ON

 

SCHOLARSHIP

 

Prepared by the Research Department of the 

Universal House of Justice

February 1995

 

 

مجموعه‌ای از منتخبات نصوص مبارکۀ حضرت بهاءالله و حضرت عبدالبهاء

و توقیعات حضرت ولیّ‌امرالله و دستخط‌های بیت العدل اعظم

 

دانش‌پژوهی

 

 تهیّه شده توسّط دایرۀ مطالعۀ نصوص و الواح

 

فوریه ١٩٩۵

 

ترجمۀ دستخط‌های صادره به زبان انگلیسی

توسّط هیئت بین‌المللی ترجمه به زبان فارسی انجام شده است

 

 

 

صفحه

١.       جایگاه دانش‌پژوهی

  ١.١         اهمّیّت علم و دانش

٣

  ٢.١         خصوصیّات یک ”عالِم حقیقی“

۵

  ٣.١         ابعاد ”دانش‌پژوهی بهائی“

٧

  ١.۴         اهمّیّت دانش‌پژوهی

٩

 

٢.      نقش دانش‌پژوهی بهائی

  ١.٢         ترویج رفاه بشری

١١

  ٢.٢         دفاع از امر الله

١٣

  ٣.٢         ترویج و تحکیم جامعۀ بهائی

١۴

  ٢.۴         کمک به توسعۀ دانش‌پژوهی

١۶

 

٣.      اصول و هدایات کلّی

  ١.٣         اساس روحانی

٢٠

  ٢.٣         علوم ”مفید“

٢۴

  ٣.٣         نگرش یک دانش‌پژوه

٢٧

  ٣.۴         مسائل روش‌شناختی

٣٠

  ٣.۵         عهد و میثاق

٣۴

 

 

 

 

 

١.   جایگاه دانش‌پژوهی

 

١.١ اهمّیّت علم و دانش

 

از آثار حضرت بهاءالله

 

دانائی از نعمتهای بزرگ الهی است تحصیل آن بر کلّ لازم این صنائع مشهوده و اسباب موجوده از نتائج علم و حکمت اوست که از قلم اعلی در زبر و الواح نازل شده قلم اعلی آن قلمی است که لآلی حکمت و بیان و صنائع امکان از خزانۀ او ظاهر و هویدا.

(مجموعه‌ای از الواح جمال اقدس ابهی)[۱]

 

علم بمنزلۀ جناحست از برای وجود و مرقاتست از برای صعود تحصیلش بر کل لازم ولکن علومی که اهل ارض از آن منتفع شوند نه علومی که بحرف ابتدا شود و بحرف منتهی گردد صاحبان علوم و صنایع را حقّ عظیم است بر اهل عالم … فی‌الحقیقة کنز حقیقی از برای انسان علم اوست و اوست علّت عزّت و نعمت و فرح و نشاط و بهجت و انبساط کذلک نطق لسان العظمة فی هذا السّجن العظیم.

(مجموعه‌ای از الواح جمال اقدس ابهی)[۲]

 

 

از آثار و بیانات حضرت عبدالبهاء

 

در ترقّیات عصریّه بکوشید و در مدنیّت مقدّسه جهد بلیغ و سعی شدید نمائید.…

 

همچنین در ترویج صنائع و اکتشاف بدایع و توسیع دائرۀٴ تجارت و صناعت و ترتیب آداب مدنیّت و تزیین مملکت و اطاعت و انقیاد تام بحکومت و اجتناب از هر رائحۀٴ مفسدت بکوشید.

(از الواح حضرت عبدالبهاء)[۳]

 

… حال نیز در نهایت تأکید رجا از احبّای الهی مینمایم که بقدر امکان بکوشند و در توسیع دائرۀ تعلیم آنچه بیشتر کوشند خوشتر و شیرین‌تر گردد حتّی احبّای الهی چه صغیر و چه کبیر و چه ذکور و چه اناث هر یک بقدر امکان در تحصیل علوم و معارف و فنون متعارف چه روحانی چه امکانی بکوشند.

(از الواح حضرت عبدالبهاء)[۴]

 

جمیع مواهب منشأ الهی دارد ولی هیچ یک با این قوّۀ تحقیق و تدقیق که عطیّه‌ای جاودانی و موجد سرور دائمی است قابل قیاس نیست.  نوع بشر همواره از این اثمار بهره‌مند است.  سایر مواهب همه موقّتی است ولی این موهبت سرمایه‌ای ابدی است.  حتّی سلطنت محدودیّت‌های خود‌ و معزولیّت به هم‌راه دارد، لکن این سلطنت مقامی است که هیچ کس نمی‌تواند آنرا غصب یا منهدم کند.  باری، این فضلی است سرمدی و موهبتی است رحمانی و اعظم عطیّۀ الهی به عالم انسانی.  لذا شما باید در تحصیل علوم و فنون سعی بلیغ نمایید.  هر چه توفیق شما بیشتر باشد سهم شما در کمک به تحقّق مقصد الهی بیشتر خواهد بود.  صاحب علم مُدرک و بصیر است ولی شخصِ جاهل و غافل کور و نابینا.  ذهن محقّق هشیار و زنده است ؛ فکر متحجّر و بی‌تفاوت ناشنوا و مرده.  صاحب علم نمودار شاخصی از نوع بشر است زیرا با استنتاجات عقلی و تحقیقی از جمیع آنچه مربوط به عالم انسانی است آگاه می‌شود و از اوضاع و احوال و شرایط و وقایع مطّلع می‌گردد.  سیاست هیئت بشری را مطالعه می‌کند و مشکلات و مسائل اجتماعی را درک می‌نماید و تار و پود تمدّن را به ‌هم می‌بافد.  فی‌الحقیقه علم را می‌توان به مرآتی تشبیه کرد که تصاویر و اشکال لانهایۀ موجودات در آن مشهود و منعکس است.  علم اسّ اساس جمیع ترقّیات فردی و ملّیّتی است.  بدون این اساسِ تحقیق، توسعه و ترقّی محال است.  پس با جان و دل در کسب دانش و حصول به جمیع قوای مندمج در این موهبت عظمی جهد نمایید.

(ترجمه‌ای از خطابات حضرت عبدالبهاء که اصل آن به فارسی موجود نیست)[۵]

 

 

از نامه‌ای صادره از جانب حضرت شوقی افندی

 

… حضرت بهاءالله آموزش و پرورش را یکی از اساسی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ترین عوامل مدنیّت حقیقی دانسته‌اند.  امّا برای اینکه این آموزش و پرورش کافی و مثمر ثمر واقع شود، باید از نظر ماهیّت جامع بوده نه تنها جنبۀ جسمانی و فکری انسان بلکه جوانب روحانی و اخلاقی او را نیز در بر گیرد.

(ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ٩ ژوئیه ١٩٣١ خطاب به یکی از احبّا)[۶]

 

 

٢.١ خصوصیّات یک ”عالِم حقیقی“

 

از آثار حضرت بهاءالله

 

طوبی لکم یا معشر العلمآء فی البهآء تاللّه انتم امواج البحر الأعظم و انجم سمآء الفضل و الویة النّصر بین السّموات و الأرضین انتم مطالع الاستقامة بین البریّة و مشارق البیان لمن فی الامکان.

(کتاب اقدس، بند ١٧٣)[۷]

 

حضرت موجود میفرماید حکیم دانا و عالم بینا دو بصرند از برای هیکل عالم انشآءاللّه ارض از این دو عطیّۀ کبری محروم نماند و ممنوع نشود.

(مجموعه‌ای از الواح جمال اقدس ابهی)[۸]

 

فاعلم انّ العالم من اعترف بظهوری و شرب من بحر علمی و طار فی هوآء حبّی و نبذ ما سوائی و اخذ ما نزّل من ملکوت بیانی البدیع انّه بمنزلة البصر للبشر و روح الحیوان لجسد الامکان تعالی الرّحمن الّذی عرّفه و اقامه علی خدمة امره العزیز العظیم یصلّینّ علیه الملأ الأعلی و اهل سرادق الکبریآء و الّذین شربوا رحیقی المختوم باسمی القویّ القدیر.

(مجموعه‌ای از الواح جمال اقدس ابهی)[۹]

 

حال ملاحظه فرمائید اگر کسی در یوم ظهور حقّ ادراک فیض لقا و معرفت مظاهر حقّ را ننماید آیا صدق عالم بر او میشود اگرچه هزار سنه تحصیل کرده باشد و جمیع علوم محدودۀ ظاهریّه را اخذ نموده باشد و این بالبدیهه معلومست که تصدیق علم در حقّ او نمیشود ولیکن اگر نفسی حرفی از علم ندیده باشد و باین شرافت کبری فائز شود البتّه او از علمای ربّانی محسوبست زیرا بغایت قصوای علم و نهایت و منتهای آن فائز گشته.

(کتاب ایقان)[۱۰]

 

 

از آثار حضرت عبدالبهاء

 

… مشاهیر علمای نحاریر که بفضایل علمیّه و خصایل حمیده موصوف و بعروة الوثقای تقی متشبّث و بذیل هدی متوسّل و متمسّک و مرآت تخیّلاتشان بصور معانی کلّیّه مرتسم و زجاجۀ تصوّراتشان از شمس معارف عمومیّه مقتبس و در ایّام و لیالی بتدقیق و تحقیق علوم نافعه مشغول و بتربیت و تعلیم انفس مستعدّۀ متعلّمه ماٴلوف البتّه در مذاق عرفانشان گنج بادآورد خسروان بقطره‌ئی از زلال معارف و بیان برابری نکند و قناطیر مقنطرۀ ذهب و فضّه با حلّ مسئله‌ئی از مسائل غامضه مقابلی ننماید لذایذ امور خارجه را چون ملاعب صبیان انگارند و کلفت زخارف زایده را لایق دونان و جاهلان شمرند چون طیور شکور بحبوب چندی قناعت نموده نغمات حکمت و معارفشان حیرت‌بخش مدارک و شعور اجلّۀ فضلای امم آفاق گردد.…

 

… عزّت و سعادت و بزرگواری و منقبت و تلذّذ و راحت انسان در ثروت ذاتیّۀ خود نبوده بلکه در علوّ فطرت و سموّ همّت و وسعت معلومات و حلّ مشکلاتست.…

 

ولکن پروردگار عالمیان از برای هر شیء علائم و آثاری خلق فرموده و محک و امتحانی مقرّر داشته عالم ربّانی را کمالات معنویّه و ظاهریّه لازم و حسن اخلاق و نورانیّت فطرت و صدق نیّت و فطانت و ذکا و فراست و نهی و عقل و حجی و زهد و تقوای حقیقی و خشیة الله قلبی واجب والّا شمع بی‌نور هرچند بلند و قطور باشد حکم اعجاز نخل خاویه و خشب مسنّده داشته.…

 

در روایت صحیحه وارد و امّا من کان من العلمآء١ صائناً لنفسه و حافظاً لدینه و مخالفاً لهواه و مطیعاً لأمر مولاه فللعوام ان یقلّدوه.

(رسالۀ مدنیّه)[۱۱]

 

 

نامه‌های صادره از جانب حضرت شوقی افندی

 

در رابطه با سؤالی که آیا بهائیان باید با رشته‌های مختلف علوم و معارف آشنایی داشته باشند، حضرت ولیّ‌امرالله مایلند به اطّلاع شما برسانم که هم حضرت بهاءالله و هم حضرت عبدالبهاء ارج و مقام بلندی برای صاحبان دانش و فرهنگ قائل شده‌اند و حضرت بهاءالله در یکی از الواح مبارکه احترام این نفوس را بر اهل بهاء واجب دانسته‌اند.  به علاوه شکّی نیست که آشنایی با رشته‌های مختلف معارف موجب وسعت نظر می‌شود، و در نتیجه ما می‌توانیم اهمّیّت نهضت بهائی و اصول آن را به مراتب بهتر تشخیص داده درک کنیم.

(ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ١۴ دسامبر ١٩٢۴ خطاب به یکی از احبّا)[۱۲]

 

… امر مبارک به محقّقان بهائی بیشتری نیازمند است، نفوسی که نه تنها مؤمن و مخلص و مشتاق ابلاغ کلمة الله به دیگرانند، بلکه درکی عمیق از تعالیم الهی و اهمّیّت آن داشته، قادرند اصول امر الله را در ارتباط با افکار رایج و مشکلات عمومی مردم دنیا ارائه دهند.

(ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ٢١ اکتبر ١٩۴٣ خطاب به یکی از احبّا)[۱۳]

 

 

٣.١ ابعاد ”دانش‌پژوهی بهائی“

 

از نامه‌ای صادره از طرف بیت‌ العدل اعظم

 

در این مرحلۀ اوّلیّۀ توسعۀ امر الله، ارائۀ تعریفی بسیار محدودکننده‌‌ برای واژۀ ”دانش‌پژوهی بهائی“ سودمند نخواهد بود.  در نامه‌ای که اخیراً از طرف بیت العدل اعظم خطاب به یک انجمن مطالعات بهائی نوشته شده چنین بیان شده است:

 

بیت العدل اعظم به شما توصیه می‌نمایند که شکلی را که دانش‌پژوهی بهائی باید به خود بگیرد یا رویکردی را که دانش‌پژوهان باید داشته باشند به طور بسیار محدودی توصیف نکنید بلکه باید بکوشید تا در انجمن خود محیطی از احترام نسبت به دامنۀ وسیعی از رویکردها و فعّالیّت‌ها ایجاد نمایید.  بدون شک بهائیانی خواهند بود که مایلند به تنهایی کار کنند در حالی که بعضی دیگر مایل به مشورت و همکاری با افرادی هستند که علایق مشابهی دارند.  هدف شما باید این باشد که محیطی از احترام متقابل و بردباری ترویج دهید که هم دانش‌پژوهانی را که علاقۀ اصلی‌شان به مسائل مربوط به الهیّات است در ‌بر‌ گیرد و هم آن دانش‌پژوهانی را شامل شود که علاقۀ آنان مرتبط ساختن بصیرت‌های حاصله از تعالیم بهائی با افکار معاصر در مورد علوم و هنر می‌باشد.

 

تنوّع مشابهی باید مشخّصۀ مجهوداتی باشد که دانش‌پژوهان بهائی دنبال می‌کنند که در عین حال هم علاقه‌ها و مهارت‌های شخصی و هم احتیاجات امر مبارک را در برگیرد.  مسیر اتّفاقات جهانی، توسعۀ گرایش‌های جدید فکری و گسترش کار تبلیغ همگی زمینه‌های جالب و مفیدی را مشخّص می‌سازند که دانش‌پژوهان بهائی البتّه می‌توانند توجّه‌شان را به آنها معطوف دارند.  به همین ترتیب گسترش فعّالیّت‌های جامعۀ جهانی بهائی در ارتباطش با نهادهای سازمان ملل متّحد و سایر مؤسّسات بین‌المللی فرصت‌های قابل توجّهی به وجود می‌آورند که دانش‌پژوهان می‌توانند از آن طریق کمک‌های مستقیم و بی‌نهایت ارزنده‌ای جهت افزایش اعتبار امر الله و اشاعۀ آن در بین طبقات متنفّذ و مستعدّ اجتماع ارائه دهند.  با خروج مستمرّ از مجهولیّت، جامعۀ بهائی هم از داخل و هم از خارج مورد حملات دشمنانی قرار خواهد گرفت که هدف‌شان بدنام کردن و غلط نشان دادن تعالیم آن می‌باشد به امید اینکه طرفداران آن را مأیوس و ایمان پیروانش را متزلزل سازند؛ دانش‌پژوهان بهائی می‌توانند در دفاع از امر الله از طریق کمک‌های‌شان به اقدامات پیش‌گیرانه و در جواب اتّهامات افتراآمیز منتشر شده، نقشی حیاتی بازی کنند.

 

به این ترتیب دامنۀ دانش‌پژوهی بهائی نه تنها باید عرصه‌ای برای کسانی فراهم سازد که به الهیّات و ریشه‌های تاریخی امر الله علاقمندند بلکه برای افرادی که مایلند تعالیم بهائی را با مواضیع رشتۀ دانشگاهی یا حرفه‌ای خود مرتبط سازند و همچنین برای احبّایی که ممکن است مدارک رسمی دانشگاهی نداشته باشند امّا از طریق مطالعۀ هوشمندانۀ تعالیم امری بصیرت‌هایی کسب کرده‌اند که مورد علاقۀ دیگران می‌باشد.…

 

بیت العدل اعظم مایلند از استفاده از واژه‌های ”دانش‌پژوهی بهائی“ و ”دانش‌پژوهان بهائی“ با معنایی انحصاری که در عمل باعث ایجاد مرزی بین افرادی می‌گردد که برای ورود به این طبقه پذیرفته می‌شوند و آنانی که اجازۀ ورود نمی‌یابند اجتناب نمایند.  واضح است که این واژه‌ها نسبی هستند و چه بسا آنچه در سنجش با فعّالیّت‌های اطرافیان ممکن است یک تلاش دانش‌پژوهانۀ پرارزش بهائی یک فرد به حساب آید، در مقایسه با دست‌آوردهای فضلای برجستۀ امر احیاناً بسیار ناچیز و بی‌اهمّیّت ‌جلوه کند.  بیت العدل اعظم خواهان ایجاد یک جامعۀ بهائی هستند که در آن اعضا یکدیگر را تشویق می‌کنند، جامعه‌ای که در آن موفّقیّت محترم شمرده می‌شود و همگی واقفند که هر فرد به طریق خود می‌کوشد تا درک عمیق‌تری از امر مبارک حضرت بهاءالله بدست آورد و به پیشبرد آیین بهائی کمک کند.

(ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ١٩ اکتبر ١٩٩٣ خطاب به یکی از احبّا)[۱۴]

 

 

١.۴ اهمّیّت دانش‌پژوهی

 

از آثار حضرت بهاءالله

 

ثمّ احترموا العلمآء بینکم الّذین یفعلون ما علموا و یتّبعون حدود اللّه و یحکمون بما حکم اللّه فی الکتاب فاعلموا بأنّهم سرج الهدایة بین السّموات و الأرضین انّ الّذین لن تجدوا للعلمآء بینهم من شأن و لا من قدر اولئک غیّروا نعمة اللّه علی انفسهم.

(منتخباتی از آثار حضرت بهاءالله، شمارۀ ۶۶)[۱۵]

 

یا حزب اللّه علمای راشدین که بهدایت عباد مشغولند و از وساوس نفس امّاره مصون و محفوظ ایشان از انجم سماء عرفان نزد مقصود عالمیان محسوب احترام ایشان لازم ایشانند عیون جاریه و انجم مضیئه و اثمار سدرۀ مبارکه و آثار قدرت الهیّه و بحور حکمت صمدانیّه طوبی لمن تمسّک بهم انّه من الفائزین فی کتاب اللّه ربّ العرش العظیم.

(مجموعه‌ای از الواح جمال اقدس ابهی)[۱۶]

 

ایّاکم یا احبّائی ان تنکروا فضل عبادی الحکمآء الّذین جعلهم اللّه مطالع اسمه الصّانع بین العالمین افرغوا جهدکم لیظهر منکم الصّنائع و الأمور الّتی بها ینتفع کلّ صغیر و کبیر انّا نتبرّأ عن کلّ جاهل ظنّ بأنّ الحکمة هو التّکلّم بالهوی و الاعراض عن اللّه مولی الوری کما تسمع الیوم من بعض الغافلین.

(مجموعه‌ای از الواح جمال اقدس ابهی)[۱۷]

 

 

از آثار و بیانات حضرت عبدالبهاء

 

… دین اللّه مروّج حقیقت و مؤسّس علم و معرفت و مشوّق بر دانائی و ممدّن نوع انسانی و کاشف اسرار کائنات و منوّر آفاق است با وجود این چگونه معارضه بعلم نماید استغفر اللّه بلکه در نزد خدا علم افضل منقبت انسان و اشرف کمالات بشر است.  معارضۀ بعلم جهل است و کاره علوم و فنون انسان نیست بلکه حیوان بی‌شعور زیرا علم نور است حیاتست سعادت است کمال است جمال است و سبب قربیّت درگاه احدیّت است شرف و منقبت عالم انسانی است و اعظم موهبت الهی.  علم عین هدایت است و جهل حقیقت ضلالت.

(مفاوضات)[۱۸]

 

اساس متین دین اللّه را ارکان مبین مقرّر و مسلّم است رکن اعظم علم و دانائی است و عقل و هوشیاری و اطّلاع بر حقائق کونیّه و اسرار الهی.

 

لهذا ترویج علم و عرفان فرض و واجب بر هر یک از یاران است پس باید آن انجمن رحمانی و آن محفل روحانی بتمام قوّت در تربیت اطفال کوشند تا بآداب الهی و روش و سلوک بهائی از خوردسالی تربیت شوند و مانند نهال بماء سلسال وصایا و نصایح جمال مبارک نشو و نما کنند.

(منتخباتی از مكاتيب حضرت عبدالبهاء، ج ١، شمارۀ ٩٧) [۱۹]

 

 

از توقیع مبارک حضرت شوقی افندی

 

وظائف محافل روحانیّه که در بلدان شرق بتبشیر دین اللّه مشغولند در الواح مقدّسه مصرّح و مثبوت … تأکید در امانت و دیانت است و صدق نیّت و طیب طینت و نجات از قیود عالم طبیعت … تفنّن و تدقیق در علوم و فنون عصریّه است و حصر نظر در ترویج مصالح جمهور تمعّن و تفرّس در الواح سماویّه است و تطبیق نصوص الهیّه بحالات و اوضاع و شئون حالیّۀ هیئت اجتماعیّه عدم مداخله در امور مشوّشۀ احزاب است و عدم اعتنا و تعرّض بمخاصمات سیاسیّه و منازعات مذهبیّه و مبادی سقیمۀ اجتماعیّۀ حالیّه است صداقت و اطاعت قلباً و لساناً باحکام مشروعۀ دولت و حکومت است و احتراز از مسلک و افکار و آراء واهیۀ مقلّدین و متجدّدین احترام و توقیر و تمجید و پیروی ارباب هنر و صنعت است و تکریم و تعزیز صاحبان علوم و معارف حرّیّت وجدانست و عدم تنقید و تعرّض بعقائد و رسوم و عادات افراد و اقوام و ملل.

(توقیع مورّخ ٣٠ ژانویه ١٩٢۶ خطاب به محفل روحانی ملّی ایران)[٢٠]

 

٢. نقش دانش‌پژوهی بهائی

 

١.٢ ترویج رفاه بشری

 

از آثار حضرت بهاءالله

 

حضرت موجود میفرماید علمای عصر باید ناس را در تحصیل علوم نافعه امر نمایند تا خود و اهل عالم از آن منتفع گردند علومی که از لفظ ابتدا و بلفظ منتهی گردد مفید نبوده و نخواهد بود اکثری از حکمای ایران عمرها بدرس حکمت مشغولند و عاقبت حاصل آن جز الفاظی نبوده و نیست.

(مجموعه‌ای از الواح جمال اقدس ابهی)[۲۱]

 

مقصود از علم علمی است که منفعت آن عاید خلق شود نه علمیکه سبب کبر و غرور و نهب و ظلم و ستم و غارت گردد.

(از الواح حضرت بهاءالله)[۲۲]

 

 

از آثار حضرت عبدالبهاء

 

الزم امور و اقدم تشبّثات لازمه توسیع دایرۀ معارف است و از هیچ ملّتی نجاح و فلاح بدون ترقّی این امر اهمّ اقوم متصوّر نه چنانچه باعث اعظم تنزّل و تزلزل ملل جهل و نادانی است و الآن اکثر اهالی از امور عادیّه اطّلاع ندارند تا چه رسد بوقوف حقایق امور کلّیّه و دقایق لوازم عصریّه.

 

لهذا لازم است که رسایل و کتب مفیده تصنیف شود و آنچه الیوم ما یحتاج الیه ملّت و موقوف علیه سعادت و ترقّی بشریّه است در آن ببراهین قاطعه بیان شود و آن رسایل و کتب را طبع نموده در اطراف مملکت انتشار شود تا اقلّاً خواصّ افراد ملّت قدری چشم و گوششان باز شده در آنچه سبب عزّت مقدّسۀ ایشان است بکوشند نشر افکار عالیه قوّۀ محرّکۀ در شریان امکان بلکه جان جهانست افکار چون بحر بی‌پایان و آثار و اطوار وجود چون تعیّنات و حدود امواج تا بحر بحرکت و جوش نیاید امواج برنخیزد و لآلی حکمت بر شاطی وجود نیفشاند.…

 

باید افکار عمومیّه را متوجّه آنچه الیوم لایق و سزاوار است نمود و این ممکن نه الّا ببیان کافی و اقامۀ دلیل واضح مبرهن وافی چه که بیچارگان اهالی از عالم و خود بی‌خبرند و شبهه‌ئی نیست که سعادت خود را طالب و آمل ولکن حجبات جهل حائل و حاجز گشته.…

 

و هم‌چنین لازم است که … مکتبهای متعدّد گشوده … حتّی عنداللّزوم اجبار گردند تا عروق و اعصاب ملّت بحرکت نیاید کلّ تشبّثات بی‌فایده است چه که ملّت بمثابۀ جسم و غیرت و همّت مانند جان جسم بی‌جان حرکت نکند.

(رسالۀ مدنیّه)[۲۳]

 

 

از نامه‌ای صادره از جانب حضرت شوقی افندی

 

خبر هم‌کاری دختران و پسران جوان بهائی در مونتریال، تأسیس گروهی توسّط این دوستان جوان برای مطالعه و تبادل افکار، بیان روش‌های متین و خردمندانۀ آنان به نحوی که در برنامۀ‌ ضمیمه ابراز کرده بودید، و نگرش مدبّرانه و مشتاقانۀ آن عزیزان در مورد آینده، تماماً موجب امیدواری و رضایت قلبی عمیق حضرت ولیّ‌امرالله گردید.  البتّه آن حضرت با خوشنودی فراوان از هم‌کاری فعّال دوستان جوان خویش در مونتریال استقبال می‌نمایند و اطمینان کامل دارند که با مطالعۀ لازم و کافیِ تعالیم و اهمّیّت روحانی آنها توأم با شناخت جامع از مشکلات و معضلاتی که عالم را احاطه نموده، شما قادر خواهید بود خدمات شایانی به امر الهی و نهایتاً به عالم انسانی بنمایید.

(ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ٢٠ مارس ١٩٢٩ خطاب به یکی از احبّا)[۲۴]

 

 

از پیام بیت العدل اعظم

 

خروج فزایندۀ امر الله از مرحلۀ مجهولیّت به نحو بارزی مشهود است.  در مجامع تحقیقی، در مراجع علمی، و در رسانه‌ها، آیین بهائی به نحوی فزاینده به عنوان یکی از ادیان ”اصلی“ یا ”عمدۀ“ جهانی یاد می‌شود….  آشنا شدن بخش‌های تأثیرگذار اجتماع با عقاید دیانت بهائی در زمینه‌هایی مانند صلح، محیط زیست، مقام زنان، تعلیم و تربیت و سوادآموزی موجب دعوت روزافزون از بهائیان برای مشارکت با دیگران در انواع پروژه‌های سازمان‌های دولتی و غیر دولتی گردیده است.

 

مضافاً، چنین آشنایی در اذهان عمومی این آگاهی را به وجود می‌آورد که امر بهائی برای مشکلات رایج راه حلّ‌هایی دارد و لذا این انتظار را نیز به وجود می‌آورد که جامعۀ بهائی باید نقش فعّال‌تری در امور اجتماع بر عهده گیرد.…

 

… پروژه‌های بهائی در زمینۀ توسعۀ اجتماعی و اقتصادی چندین برابر افزایش یافته و اعتبار فراوانی برای جامعه از طریق نمونه‌هایی از متعدّد قوّۀ ابتکار عمل جمعی و اقدامات مشورتیِ داوطلبانه در مناطق متعدّد، کسب کرده است.…  بعضی پروژه‌ها چنان موفّقیّت‌های درخشانی داشته که با دریافت جوایز و تقدیرنامه‌ها از دول و سازمان‌های غیر دولتی بین‌المللی مورد توجّه عمومی قرار گرفته است.

(ترجمه‌ای از پیام رضوان ١٩٩٢ خطاب به بهائیان جهان)[۲۵]

 

 

٢.٢ دفاع از امر الله

 

از آثار حضرت بهاءالله

 

اگر نفسی در ردّ من ردّ علی اللّه کلمه‌ئی مرقوم دارد مقامی باو عنایت شود که جمیع اهل ملأ اعلی حسرت آن مقام برند و جمیع اقلام ممکنات از ذکر آن مقام عاجز و السن کائنات از وصفش قاصر چه که هر نفسی الیوم بر این امر اقدس ارفع امنع مستقیم شود مقابل است با کلّ من فی السّموات و الأرض و کان اللّه علی ذلک لشهید و علیم.

(منتخباتی از آثار حضرت بهاءالله، شمارۀ ١۵۴)[۲۶]

 

 

از آثار حضرت عبدالبهاء

 

و ثانی کلمۀ این شرایط مقدّسۀ علمیّه حافظاً لدینه است و این معلوم است که مقصد از این کلمۀ مبارکه منحصر در استنباط احکام و مراعات عبادات و اجتناب از کبایر و صغایر و اجراء احکام شرعیّه و باین وسایط محافظۀ دین الله نمودن نبوده بلکه هیئت ملّت را از کلّ جهات محافظه نمودن و در اعلاء کلمة الله و تکثیر جمعیّت دینیّه و ترویج دین الهی و غلبه و استعلایش بر سایر ادیان از اتّخاذ جمیع وسایل و وسایط سعی بلیغ را مبذول داشتن است.

(رسالۀ مدنیّه)[۲۷]

 

 

از نامه‌‌های صادره از جانب حضرت شوقی افندی

 

حضرت شوقی افندی از خبر مذاکرات شما با عالی‌مقام (sir) … بسیار مسرور شدند.  هیکل مبارک آرزومندند که چنین محقّقانی روح و تعالیم امر الهی را به درستی درک نمایند و برای رفع شبهاتی که اذهان محقّقان دنیای غرب را به تعصّب واداشته قیام نمایند.  امر الله شدیداً نیازمند چنین افراد متبحّر با افکار روحانی می‌باشد تا با مطالعۀ کامل نهضت بهائی ثمرۀ کوشش‌های خود را با عالمیان در میان گذارند.

(ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ١١ مارس ١٩٢٩ خطاب به یکی از احبّا)[۲۸]

 

برای هر مطلبی جوابی در تعالیم الهی موجود است، اکثریّت بهائیان متأسّفانه هر قدر هم عمیقاً مؤمن و مخلص باشند اغلب از تحقیق و حکمت لازم برخوردار نیستند تا قادر به جوابگویی و ردّ اتهامات و اعتراضات نفوسی باشند که از تحصیلات و موقعیّت خاصّی برخوردارند.

(ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ٢۵ سپتامبر ١٩۴٢ خطاب به یکی از احبّا)[۲٩]

 

 

٣.٢ ترویج و تحکیم جامعۀ بهائی

 

از آثار حضرت عبدالبهاء

 

نفوس پاک چون جناب میرزا ابوالفضل علیه بهاء اللّه الابهی شب و روز در اثبات امر مبارک بدلائل قاطعه و حجج ساطعه و بیان واقع و کشف قناع و ترویج دین اللّه و نشر نفحات مشغول.

(از الواح حضرت عبدالبهاء)[۳۰]

 

از نامه‌های صادره از جانب حضرت شوقی افندی

 

از طرق مختلف شنیده‌ایم که فرزندان شما به نحو قابل تحسینی برای صحبت در مجامع عمومی در بارۀ امر الهی پرورش یافته‌اند.  حضرت شوقی افندی امیدوارند که هر سه نفر آنها ناطقینی مؤمن و زبردست در بارۀ امر الهی و موضوع‌های مربوطۀ آن گردند.  برای انجام صحیح این کار، آنان محتاج پایۀ مستحکمی از تعلیم علمی و ادبی خواهند بود که خوشبختانه به کسب آن مشغول‌اند.  برای جوانان بهائی چه دختر و چه پسر به همان اندازه مهمّ است که در دانشکده‌های معتبر تعلیم مناسب بینند که پیشرفت روحانی داشته باشند.  هم قوای فکری و هم قوای روحانی جوانان باید پرورش یابد تا بتوانند به نحو مؤثّری به امر الهی خدمت نمایند.

(ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ٢٨ نوامبر ١٩٢۶ خطاب به یکی از احبّا)[٣١]

 

تحصیلات دانشگاهی که شما اکنون به کسب آن مشغول‌اید کمک بزرگی به مساعی شما در عرضه کردن پیام حضرت بهاءالله در مجامع روشن‌فکران خواهد بود.  در این ایّام که مردم این چنین نسبت به دین مشکوک‌اند و با تحقیر و تنفّر به سازمان‌ها و نهضت‌های دینی می‌نگرند، به نظر می‌رسد بیش از پیش لازم است که جوانان بهائی ما از نظر فکری مجهّز باشند تا بتوانند پیام الهی را به‌ نحوی شایسته و به‌ روشی عرضه نمایند که هر ناظر بی‌طرفی را نسبت به مؤثّر بودن و قدرت تعالیم امر الهی متقاعد کند.

(ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ۵ مه ١٩٣۴ خطاب به یکی از احبّا)[٣٢]

 

پسران و دختران جوان بهائی باید محقّقان عمیق و متفکّر تعالیم امر الهی باشند تا بتوانند به نحوی تبلیغ نمایند که مردم را متقاعد کند که تمام مشکلاتی که با آن مواجه‌اند راه حلّی دارد.  آنان باید آنچنان درک صحیحی از نظم اداری داشته باشند تا بتوانند با حکمت و به نحوی مؤثّر امور دائم الاتساع امر الله را اداره کنند، و همچنین نمونۀ حیات بهائی باشند.  انجام تمامی این امور کار آسانی نیست ولی مشاهدۀ روحیّۀ نبّاضی که محرّک جوانانی مانند شما است باعث دل‌گرمی حضرت ولیّ‌امرالله است.  آن حضرت امید فراوان به موفّقیّت‌های نسل شما دارند.

(ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ١٢ مه ١٩۴۴ خطاب به یکی از احبّا)[٣٣]

 

اگر بهائیان می‌خواهند در تبلیغ امر الله واقعاً مؤثّر باشند باید به مراتب بیشتر مطّلع‌ باشند و بتوانند هوشمندانه و خردمندانه شرایط کنونی دنیا و مشکلاتش را مورد بحث قرار دهند.  ما به محقّقان بهائی نیاز داریم، نه تنها نفوسی که از حقایق معارف و تعالیم مبارکه عمیقاً آگاهند بلکه همچنین افرادی با مطالعات فراوان و تحصیل ‌کرده که بتوانند تعالیم مبارکه را با افکار رایج رهبران اجتماع مرتبط سازند.

 

به ‌عبارت دیگر ما بهائیان باید ذهن خود را با دانش مجهّز سازیم تا بتوانیم حقایق نهفته در دیانت بهائی را به خصوص به طبقات تحصیل‌ کرده بهتر عرضه نماییم.

(ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ۵ ژوئیه ١٩۴٩ خطاب به یکی از احبّا)[٣۴]

 

 

از نامه‌ای صادره از طرف بیت‌ العدل اعظم

 

بیت العدل اعظم … دانش‌پژوهی بهائی را حائز اهمّیّت بالقوّۀ فراوان برای توسعه و استحکام جامعۀ بهائی که در حال خروج از مرحله مجهولیّت است می‌دانند.

(ترجمه‌ای از نامۀ ٣ ژانویه ١٩٧٩ خطاب به شرکت‌کنندگان در یک سمینار آکادمیک)[٣۵]

 

 

٢.۴ کمک به توسعۀ دانش‌پژوهی

 

از نامه‌های صادره از جانب حضرت شوقی افندی

 

[حضرت ولیّ‌امرالله] از شنیدن اینکه با چه توجّه و علاقۀ فراوانی تعالیم حضرت بهاءالله را مطالعه می‌کنید بسیار مسرور شدند.  به راستی می‌توان گفت که هر چه این تعالیم را بیشتر مطالعه کنیم مطالب بیشتری در آنها می‌یابیم.  تعالیم مبارک همان جوهری است که متفکّرین و دانشمندان و بشردوستان آینده برای کار خود از آنها الهام و هدایت خواهند گرفت.

(ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ١٠ دسامبر ١٩۴٢ خطاب به یکی از مدارس تابستانۀ بهائی)[٣۶]

 

در مورد تقاضای شما برای توصیه مبارک که با توجّه به مسئلۀ‌ تبلیغ در آینده، شما چه رشته تخصّصی را دنبال کنید:  هیکل مبارک رشته‌های تاریخ، اقتصاد، و یا جامعه‌شناسی را توصیه می‌فرمایند زیرا اینها نه تنها زمینه‌هایی است که مورد توجّه فراوان بهائیان می‌باشد بلکه موضوع‌هایی را در بر می‌گیرد که تعالیم بهائی پرتوی کاملاً جدید بر آن می‌افکند.  دانش شما در تبلیغ امر الله در آینده مفید واقع خواهد شد و نیز شاید بتوانید به‌ عنوان یک مربّی نظریّات بهائی را در سخنرانی‌های خود ارائه دهید.

(ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ١٣ مارس ١٩۴۴ خطاب به یکی از احبّا)[۳٧]

 

 

از دستخط‌ها و نامه‌های صادره از طرف بیت‌ العدل اعظم

 

شما متخصّصی واجد شرایط در رشتۀ خود هستید و توصیه‌‌های شما بدون شک مبتنی بر آنچه از مطالعه و تجربه فراگرفته‌اید می‌باشد — یعنی ساختاری کلّی از مفاهیم مربوط به عقل انسانی، رشد، پرورش و کارکرد صحیح آن که شما بدون مراجعه به تعالیم بهائی آن را آموخته و شکل داده‌اید.  حال به عنوان یک فرد بهائی شما می‌دانید که آنچه حضرت بهاءالله در مورد هدف حیات انسان، طبیعت بشر و راه و رسم صحیح زندگی می‌فرمایند کلام منزلۀ الهی و در نتیجه حقیقت است.  ولی ناگزیر با گذشت زمان لازم خواهد بود تا شما نه تنها تعالیم بهائی را مطالعه نمایید و درک روشنی از آنها داشته باشید بلکه دریابید که مفاهیم حرفه‌ای شما را چگونه تعدیل می‌کند.  چنین وضعیّتی برای یک دانشمند البتّه معضلی غیر عادی نیست.  چه بسیار مواردی که ضمن تحقیق عاملی کشف می‌شود که مستلزم یک انقلاب در طرز تفکّر در بارۀ طیف وسیعی از مجهودات بشری می‌گردد.  در هر موردی هادی شما باید معلومات حرفه‌ای شما و قضاوت شخصی‌ شما در پرتو شناخت روز افزون‌تان از تعالیم بهائی باشد.  بدون شک پی خواهید برد که درک شما از مشکلات بشری که در حرفۀ خود با آنها سر و کار دارید تغییر خواهد کرد و توسعه خواهد یافت و شیوه‌های جدید و بهتری برای کمک به مراجعین خود خواهید یافت.  روان‌شناسی هنوز علمی بسیار جدید و غیر دقیق است و با گذر زمان روان‌شناسان بهائی که از طریق تعالیم حضرت بهاءالله با الگوی صحیح حیات انسانی آشنا هستند، قادر خواهند بود گام‌های بزرگی در راه پیشرفت این علم بردارند و در تخفیف و تسکین آلام بشر کمک‌های مؤثّری ارائه نمایند.

(ترجمه‌ای از دستخطّ مورّخ ۶ فوریه ١٩٧٣)[۳٨]

 

جامعۀ بهائی هم‌زمان با رشد خود متخصّصینی در رشته‌های مختلف خواهد داشت — اعمّ از بهائیانی که متخصّص می‌شوند و متخصّصینی که بهائی می‌شوند.  مادامی که این متخصّصین، دانش و مهارت خود را در راه خدمت به جامعه به ‌کار برند و حتّی مهمّ‌تر از آن، وقتی رشته‌های مختلف تخصّصی خود را تحت تأثیر تعالیم الهی تقلیب نموده به انوار تعالیم الهی منوّر سازند مشکلاتی که اکنون اجتماع را بر هم می‌زند یکی پس از دیگری برطرف خواهد شد.…

 

به موازات این فرایند، حیات مؤسّسات بهائی نیز توسعه خواهد یافت و در پرتو آن، محافل روحانی به طور روزافزونی از مهارت و دانش علمی متخصّصین، اعمّ از بهائی یا غیر بهائی برای کمک به حلّ مشکلات جوامع‌شان استفاده خواهند نمود.

با گذشت زمان، مؤسّسات برجستۀ بهائی برای یادگیری و پروژه‌های بزرگ ملّی و بین‌المللی به منظور بهبود حیات نوع بشر تأسیس شده، گسترش خواهند یافت.

(ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ٢١ اوت ١٩٧٧ صادره از طرف بیت العدل اعظم خطاب به یکی از احبّا)[۳٩]

 

به راستی شایسته چنان است که آنان [جوانان بهائی] با اطمینان و توکّل از چالش‌هایی که در پیش دارند استقبال نمایند.  آراسته به این صفت متعالی و متّصف به خضوع و خشوع، جوانان این دوران باید با پی‌گیری و استقامت و سرشار از روحیّۀ خدمتِ عاشقانه، در صف مقدّم امور شغلی و تجاری، صنایع، هنرها و فنون لازم برای پیشرفت و ترقّی نوع بشر حرکت نمایند تا مطمئن شوند که روح امر الهی بر جمیع مجهودات مهمّ بشری پرتو خواهد افکند.  به علاوه، در عین حال که در مفاهیم وحدت‌آفرین و پیشبرد سریع علوم و تکنولوژی این عصرِ ارتباطات تبحّر می‌یابند، می‌توانند، بل به راستی موظّفند، که مهارت‌ها و فنونی را که حافظ دست‌آوردهای حیرت‌بخش و حیاتیِ گذشته‌ است قطعیّاً به آیندگان انتقال دهند.  تحوّل و تقلیبی که باید در طرز عمل اجتماع صورت پذیرد، تا حدّ زیادی منوط به کارآیی تمهیداتی است که جوانان برای دنیایی که وارث آن خواهند بود فراهم خواهند نمود.

(ترجمه‌ای از پیام مورّخ ٨ مه ١٩٨۵ بیت العدل اعظم خطاب به جوانان در سراسر جهان)[۴٠]

 

بیت العدل اعظم واقف‌اند که سؤالات شما در بارۀ آمادگی مقبلین جدید اهل علم و حرفه برای ارائه نظریّات‌شان به جامعۀ بهائی، از اهمّیّتی حیاتی و به موقع برخوردار است به ویژه که با خروج امر الهی از مجهولیّت، تعداد روزافزونی از این قبیل نفوس از طبقات مختلف به تعالیم الهی علاقه‌مند می‌شوند.  فرایند تلفیق این متخصّصین در جامعۀ بهائی به عنوان مؤمنانی ثابت‌قدم و بهره‌مندی از استعدادهایشان در مقام حامیان و مروّجین بالقوّۀ امر الهی مستلزم صبر و هدایات مشفقانۀ مؤسّسات بهائی خواهد بود.  یک چالش عمده اجتناب از اختلال بی‌مورد این فرایند تلفیق است، یعنی رها نکردن چنین افراد را در مقابل نگرش‌های بی‌ملاحظه‌ای که هنوز در جوامعی که متنوّع نیستند و یا هم‌زیستی با همۀ اقشار اجتماع را تجربه نکرده‌اند موجود است.

 

رسم معمول در میان دانش‌پژوهان و صاحبان علم و حرفه این است که در جریان تحقیقات خود با حقایق جدیدی مواجه می‌شوند که می‌باید فرضیّات قبلی در بارۀ جنبه‌های مختلف رشتۀ تخصّصی خویش را اصلاح کنند.  در خصوص تعمّق در تعالیم الهی، طبیعتاً زمان می‌برد تا آنها بسیاری از مفاهیم جدید را مطالعه و درک کنند.  باید به آنان کمک نمود تا در اسرع وقت بتوانند دانش عمیقی از تعالیم الهی کسب نمایند، دانشی که به تدریج بر نظریّات سابق‌شان پرتوی جدید خواهد افکند.  جوامع بهائی نیز باید هم‌زمان در مواجهه با افکار و عقایدی که با درک و شناخت فعلی آنها هم‌خوانی ندارد بردباری بیشتری نشان دهند و آمادۀ شنیدن نظرات تازه باشند.…

 

صاحبان علم و حرفۀ تازه‌تسجیل و سایر متخصّصین، منابع ذی‌قیمتی برای توسعۀ دانش‌پژوهی بهائی به شمار می‌روند.  امید است که آنان با کسب درک عمیق‌تری از تعالیم و اهمّیّت آن، بتوانند جوامع بهائی را در ربط دادن عقاید آیین بهائی با افکار رایج و مسائل جاری جهان یاری دهند.  در برخی موارد، بهائیان متخصّص در یک رشتۀ معیّن در کنفرانس‌های خاصّی گرد هم آمده یا انجمن‌هایی به این منظور تأسیس نموده‌اند.  این اقدام همچنین آنان را قادر ساخته است که با کمک یکدیگر از موقعیّت علمی و حرفه‌ای خود برای پیشبرد مصالح امر الله بهره برند.  انجمن حقوق‌دانان بهائی و انجمن پزشکان بهائی، نمونه‌هایی از اینگونه انجمن‌ها است و هر دو در ایالات متّحدۀ امریکا می‌باشد.  بنا بر این احبّایی را که حائز قابلیّت‌های خاصّی هستند باید به ‌طور ویژه تشویق نمود تا توانایی‌های مخصوص خود را از طریق کمک‌های منحصر به ‌فردشان به این حیطه از مجهودات بهائی که به سرعت در حال توسعه است در راه خدمت امر الله به ‌کار گیرند.

(ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ١٨ آوریل ١٩٨٩ صادره از طرف بیت العدل اعظم خطاب به یکی از محافل روحانی ملّی)[۴١]

 

٣. اصول و هدایات کلّی

 

١.٣ اساس روحانی

 

از آثار حضرت بهاءالله

 

اینست که میفرماید العلم نور یقذفه اللّه فی قلب من یشآء و این نحو از علم است که ممدوح بوده و هست نه علوم محدوده که از افکار محجوبۀ کدره احداث شده و آن را گاهی از هم سرقت مینمایند و بر دیگران افتخار میکنند.

(کتاب ایقان)[۴٢]

 

یا قوم انّا قدّرنا العلوم لعرفان المعلوم و انتم احتجبتم بها عن مشرقها الّذی به ظهر کلّ امر مکنون.

(کتاب اقدس، بند ١٠٢)[۴٣]

 

 

از آثار و خطابات حضرت عبدالبهاء

 

هرچند تحصیل فنون و علوم اعظم منقبت عالم انسانیست ولی بشرط آنکه این نهر متّصل ببحر اعظم شود و از فیض قدم استفاضه کند چون چنین شود هر استاذ بحر بی‌پایان گردد و تلمیذ ینبوع علم و عرفان شود پس اگر علوم دلیل بر جمال معلوم شود فنعم المأمول والّا شاید این قطره سبب گردد و از فیض موفور محروم شود زیرا تکبّر و غرور آرد و قصور و فتور بخشد.

 

علوم حاضره قنطرۀ حقیقت است پس اگر حقیقت میسّر نگردد از مجاز چه ثمر و اثر تاللّه الحقّ ان لم یکن العلوم سبباً للوصول الی المعلوم فهی خسران مبین.

(منتخباتی از مكاتيب حضرت عبدالبهاء، ج ١، شمارۀ ٧٢)[۴۴]

 

و جمیع علوم با محبّت الهیّه مقبول و محبوب و بدون آن بی‌ثمر بلکه مورث جنون هر علمی مانند شجر است و چون ثمر محبّت اللّه باشد آن شجرۀ مبارکه است والّا حطب است و عاقبت طعمۀ آتش گردد.

(منتخباتی از مكاتيب حضرت عبدالبهاء، ج ١، شمارۀ ١۵۴)[۴۵]

 

علم اعظم منقبت عالم انسانی است زیرا علم کشف حقایق است ولی علم بر دو قسم است علوم مادّیّه و علوم الهیّه علوم مادّیّه کشف اسرار طبیعت کند علوم الهیّه کشف اسرار حقیقت نماید عالم انسانی باید تحصیل هر دو علم کند و اکتفای بیک علم ننماید زیرا هیچ پرنده‌ئی بجناح واحد پرواز نتواند باید بدو بال پرواز نماید یک بال علوم مادّیّه و یک بال علوم الهیّه این علم از عالم طبیعت و آن علم از ما ورآء الطّبیعة این علم ناسوتی و آن علم لاهوتی مقصود از علم لاهوتی کشف اسرار الهی است ادراک حقایق معنوی است فهم حکمت بالغۀٴ الهیّه است کشف حقیقت ادیان الهی است و ادراک شریعة اللّه است.

(از خطابات حضرت عبدالبهاء)[۴۶]

 

 

از نامه‌ای صادره از جانب حضرت ولیّ‌امرالله

 

تفاوت عظیمی بین حقیقت نازله از جانب خداوند توسّط انبیای الهی و درک مبهم آن از سوی فلاسفه و متفکّرین که اغلب با استنباط غلط و سوء تعبیر هم‌راه است وجود دارد.  تحت هیچ شرایطی نباید ابداً این دو را با هم اشتباه کنیم.

 

حضرت بهاءالله فرموده‌اند که کسب دانش می‌تواند حجابی بین روح انسان و حقیقت ابدی باشد، به ‌عبارت دیگر بین انسان و معرفت یزدان.  ما ملاحظه کرده‌ایم که نفوس بسیاری که در مطالعۀ علوم مادّی مدرن پیشرفت فراوان نموده‌اند خدا و پیامبران الهی را انکار می‌کنند.  این بدان معنا نیست که خداوند و پیامبران وجود نداشته و ندارند بلکه صرفاً به معنای آنست که دانش حجابی بین قلوب آنان و نور پروردگار گشته است.

(ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ٢٢ آوریل ١٩۵۴ خطاب به یکی از احبّا)[۴٧]

 

 

از نامه‌های صادره از طرف بیت‌ العدل اعظم

 

همانطور که بین آیات منزلۀ الهیّه و درک مؤمنین از آن تفاوتی بنیادین وجود دارد، بین واقعیّت‌ علمی و منطق از یک سو و تئوری‌ها و نتیجه‌گیری‌های دانشمندان از دیگر سو نیز فرقی اساسی در میان است.  بین دین حقیقی و علم حقیقی هیچگونه تضادّی وجود ندارد و نمی‌تواند داشته باشد:  دین حقیقی از جانب خداوند نازل می‌شود و از طریق علم حقیقی است که عقل انسان ”اکتشاف حقائق اشیا نماید و بر خواصّ و تأثیر ممکنات و کیفیّت و خصائص موجودات ناسوتیّه اطّلاع یابد“ و ”عقل بواسطۀ محسوسات ادراک معقولات کند“.  معهذا هر ادّعا و توجیهی که از دیدگاه درک بشری ارائه می‌گردد محدود است زیرا درک بشر محدود است و هر محدودی ممکن الخطاست و خطا خود موجب ناسازگاری و اختلاف است.  به عنوان نمونه، در حال حاضر بسیاری بر این باورند که اعتقاد به خداوند امری غیر علمی است ولی با افزایش بصیرت و آگاهی بشر دانشمندان و فلاسفۀ آینده دیگر از آن دسته از مردمانی نخواهند بود که به فرموده حضرت عبدالبهاء ”آنها از خدا از انبیا از احساسات روحانی از فیض روح القدس از ما وراء الطّبیعه خبر ندارند“.

(ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ٢۶ دسامبر ١٩٧۵ خطاب به یکی از احبّا)[۴٨]

 

وفاداری مطلق به مظهر امر الهی و تعالیمش توأم با تحقیق و مطالعۀ هوشمندانۀ تعالیم و تاریخ امر الله که در پیروی از همان تعالیم انجام می‌گیرد از جمله امتیازات این دور است.  در ادوار گذشته مؤمنین به دو گروه مخالف یکدیگر تقسیم می‌شدند:  کسانی که کورکورانه به الفاظ و ظواهر آیات متمسّک بودند و کسانی که همه چیز را مورد شک قرار داده زیر سؤال می‌بردند.  مانند همۀ گرایش‌های افراطی، هر دو راه می‌تواند به خطا منتهی گردد.  حضرت ولیّ محبوب امر الله می‌فرمایند ”دیانت بهائی … آیین پیروان خود را به وظیفۀ اوّلیّۀ تحرّی حقیقت موظّف می‌دارد.“  بهائیان موظّف‌اند که با هوش‌مندی و درایت از امر الهی پیروی نمایند.  در تلاش برای رسیدن به این درجه از بلوغ، احبّا به طور قطع مرتکب اشتباهاتی خواهند شد و لازمۀ این کار خضوع و خشوع و اغماض از جانب همۀ افراد ذی‌ربط است تا چنین مسائلی موجب اختلاف و مجادله در بین احبّا نگردد.

(ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ٧ اکتبر ١٩٨٠ خطاب به یکی از احبّا)[۴٩]

 

بیت العدل اعظم توصیه می‌فرمایند که بهترین راه برای بررسی مسائل مذکور در نامۀ شما ممکن است با توجّه به نصوص مبارکۀ بهائی در بارۀ ارتباط بین ظهور حضرت بهاءالله و دانش حاصله از مجهودات دانش‌پژوهانه باشد.  حضرت بهاءالله می‌فرمایند:

 

این … مظلوم در جمیع ایّام من غیر ستر و حجاب امام وجوه اهل عالم نطق فرمود آنچه را که مفتاح است از برای ابواب علوم و فنون و دانش و آسایش و ثروت و غنا.

 

بدیهی است که آثار بهائی تمامی عرصه‌های مجهودات بشری و مطالعات علمی را منوّر می‌سازد.  کسانی که به موهبت شناسایی مقام حضرت بهاءالله فائز شده‌اند سعادت دسترسی به آثار و تعالیمی را دارند که بر همۀ جوانب فکری و پژوهشی پرتو می‌افکند و موظّفند درکی را که در اثر غور در آثار مقدّسه کسب می‌کنند برای پیشبرد منافع امر الله به کار برند.

 

احبّایی که قابلیّت و امکانات مبادرت به این اقدام را دارند مکرّراً به پی‌گیری تحصیلات دانشگاهی تشویق شده‌اند، تحصیلاتی که به وسیلۀ آن نه تنها برای اشتغال به خدمات مورد نیاز امر الهی مجهّز می‌شوند بلکه به ابزاری برای بینشی شگرف از معانی و مفاهیم مندرج در تعالیم بهائی دست می‌یابند.  به علاوه، به این نکته نیز واقف می‌شوند که بینش و خرد حاصله از درک عمیقی‌‌ از امر حضرت بهاءالله موضوعات تحقیق دانشگاهی‌شان را روشن می‌نماید.

 

مراجعه به تعدادی از بیانات حضرت ولیّ‌امرالله در این مورد سودمند است.  در نامه‌ای به زبان انگلیسی از طرف هیکل مبارک خطاب به یکی از احبّا که تحصیلات عالیۀ دانشگاهی را در موضوعی مربوط به تعالیم امر به پایان رسانده بود چنین نگاشته شده است:

 

امید چنان است که کلّیّۀ دانشجویان بهائی از مَثَل والای شما پیروی کنند و به سوی تحقیق و تحلیل مبادی امر مبارک رفته آن را با جنبه‌های مدرن فلسفه و علم مرتبط سازند.  هر جوان هوشمند و فکور بهائی باید همیشه به این نحو به امر مبارک ناظر باشد زیرا جوهر واقعی اصل تحرّی حقیقت در آن نهفته است.

 

وقتی که خبر تسجیل یک دانشمند علوم به اطّلاع هیکل مبارک رسید در پاسخی به زبان انگلیسی که از طرف ایشان تقریر یافته بود چنین بیان شده است:

 

ما نیاز مبرم به آن عنصر تفکّر سلیم و معقولی داریم که یک ذهن علمیِ پرورش یافته می‌تواند ارائه نماید.  هنگامی که چنین قوای عقلانی با ایمان عمیق توأم گردد امکانات عظیمی در امر تبلیغ ایجاد خواهد شد.

 

منشی هیکل مبارک در موقعیّت دیگری چنین نوشته است:

 

حضرت شوقی افندی طیّ سالیان متوالی، چه به احبّایی که از هیکل مبارک کسب راهنمایی می‌کردند و چه به طور عمومی، توصیه فرموده‌اند که احبّا در رشته‌های تاریخ، اقتصاد، جامعه‌شناسی و غیره تحصیل کنند تا از جنبش‌ها و افکار مترقّی عرضه شدۀ امروز مطّلع باشند و بتوانند آنها را با تعالیم بهائی ارتباط دهند.  آنچه که هیکل مبارک از احبّا می‌خواهند این است که بیشتر تحصیل کنند نه کمتر.  هر قدر معلومات عمومی آنها چه‌ علمی و چه در سایر زمینه‌ها بیشتر باشد بهتر است.  همچنین هیکل مبارک مرتّباً توصیه می‌فرمایند که احبّا تعالیم بهائی را با تعمّق بیشتری مطالعه نمایند.

 

در مجهودات هم‌زمان خود برای ادامۀ تحصیلات و مطالعۀ عمیق تعالیم بهائی احبّا موظّفند که دقیقاً در نظر داشته باشند که ظهور حضرت بهاءالله معیار حقیقتی است که همۀ نظرات و نتیجه‌گیری‌های دیگر باید با آن سنجیده شود.  به آنان توصیه می‌شود که در مورد موفّقیّت‌هایشان متواضع باشند و همیشه این فرمودۀ جمال مبارک را مدّ نظر داشته باشند:

 

پس بايد صدر را از جميع آنچه شنيده شده پاک نمود و قلب را از همۀ تعلّقات مقدّس فرمود تا محلّ ادراک الهامات غيبی شود و خزينۀ اسرار علوم ربّانی گردد.

(ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ١٩ اکتبر ١٩٩٣ خطاب به یکی از احبّا)[۵٠]

 

 

٢.٣ علوم ”مفید“

 

از آثار حضرت بهاءالله

 

تحصیل علوم و فنون از هر قبیل جایز ولکن علومی که نافع است و سبب و علّت ترقّی عباد است کذلک قضی الأمر من لدن آمر حکیم.

(مجموعه‌ای از الواح جمال اقدس ابهی)[۵١]

 

 

از آثار حضرت عبدالبهاء

 

انسان باید در هر فنّی قبل از تحصیل ملاحظه نماید که فواید این فنّ چه چیز است و چه ثمره و نتایجی از او حاصل اگر از علوم مفیده یعنی جمعیّت بشریّه را فواید کلّی از او حاصل البتّه بجان در تحصیلش بکوشد والّا اگر عبارت از مباحث بی‌فایدۀ صرفه و تصوّرات متتابعۀ متوالیه بوده و جز آنکه سبب نزاع و جدال شود ثمره‌ئی از او حاصل نه بچه جهت انسان حیات خود را در منازعات و مجادلات بی‌فایدۀ آن صرف نماید.

(رسالۀ مدنیّه)[۵٢]

 

 

نامه‌های صادره از جانب حضرت ولیّ‌امرالله

 

انتخابی که شما برای مسیر تحصیلات خود نموده‌اید مطمئنّاً بسیار جالب است و کمک گران‌بهایی به خدمات امری شما خواهد بود.  اگرچه برای یک فرد بهائی که مایل است بداند چگونه روح امر الله و روح عصر جدید افکار را بیدار می‌سازد، هر رشتۀ تحصیلی بعضی نکات جالب خواهد داشت امّا مطالعه‌ای از شرایط اجتماع، احتیاجات عالم و در نتیجه نقش تعالیم مبارکه در پاسخگوئی به آنها را بهتر به ما نشان خواهد داد.

(ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ۵ ژانویه ١٩٣٠ خطاب به یکی از احبّا)[۵٣]

 

علم فلسفه که آن را تحصیل و سپس تدریس خواهید نمود، مسلّماً یکی از علومی نیست که با حرف آغاز و به حرف منتهی می‌گردد، منظور تجزیه و تحلیل بی‌ثمر در جهت موشکافی متافیزیکی است، نه رشتۀ معقولی مانند فلسفه.…

 

در خصوص تحصیلات شما، توصیۀ مبارک آنست که وقت خود را بیش از حدّ صرف جنبۀ انتزاعیِ فلسفه ننمایید بلکه بیشتر از زاویۀ تاریخی آن را بررسی کنید.  در مورد مرتبط ساختن فلسفه با تعالیم بهائی، این کارِ بسیار عظیمی است که محقّقان در آینده می‌توانند به عهده بگیرند.  باید به خاطر داشته باشیم که نه تنها هنوز تمام آثار مبارکه به زبان انگلیسی ترجمه نشده، بلکه حتّی هنوز تماماً جمع‌آوری نیز نگردیده است.  الواح مهمّ فراوانی که در حال حاضر در تملّک شخصی افراد می‌باشد ممکن است در آینده به ‌دست آید.

(ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ١۵ فوریه ١٩۴٧ خطاب به یکی از احبّا)[۵۴]

 

 

نامه‌ای صادره از طرف بیت‌ العدل اعظم

 

در پاسخ نامۀ شما … که در مورد مسئلۀ انتخاب حرفه با توجّه به بیان مبارک حضرت بهاءالله در بارۀ علومی که از حرف آغاز می‌گردد و به حرف منتهی می‌شود و ادامۀ تحصیل در ریاضیات محض (pure mathematics) و مطالعات کلاسیک طلب هدایت کرده بودید، بیت العدل اعظم مقرّر فرمودند که نظر شما را به قسمتی از نامه‌ای که از طرف حضرت ولیّ محبوب امر الله خطاب به یکی از مؤمنین در سال ١٩۴٧ نوشته شده جلب نماییم ”علم فلسفه که آن را تحصیل و سپس تدریس خواهید نمود، مسلّماً یکی از علومی نیست که با حرف آغاز و به حرف منتهی می‌گردد، منظور تجزیه و تحلیل بی‌ثمر در جهت موشکافی متافیزیکی است، نه رشتۀ معقولی مانند فلسفه.“

 

حضرت ولیّ‌امرالله در این عبارت اصول کلّی را بیان می‌فرمایند.  امّا در مورد بشارت یازدهم از لوح بشارات که می‌فرمایند ”تحصیل علوم و فنون از هر قبیل جایز ولکن علومی که نافع است و سبب و علّت ترقّی عباد است“٢ جایگاه علم ریاضیاتِ محض (pure mathematics) باید با توجّه به منظور مظهر ظهور از ”علوم“ تعیین شود.  بیان حضرت بهاءالله در بارۀ علومی که با حرف آغاز و به حرف منتهی می‌گردد به مطالعۀ سیستماتیک پدیده‌های طبیعی به منظور کشف قوانین نظم جهان مادّی که علم ریاضی در مقام کشف آن است اطلاق نمی‌شود.  ریاضیات محض غالباً در موارد عملی مثلاً از جمله در ”نظریّۀ گروه‌ها“ (group theory) و ”مطالعۀ ذرّات بنیادی“ (study of fundamental particles) کاربرد دارد.

 

امّا در مورد رشتۀ مطالعات کلاسیک، بیان ذیل را از نامۀ مورخ ٣٠ نوامبر ١٩٣٢ نقل می‌نماییم که از طرف حضرت شوقی افندی خطاب به فردی نوشته شده که در مورد مهارت داستان‌نویسی سؤال کرده بود و اینکه آیا چنین حرفه‌ای جزو علومی است که ”از لفظ ابتدا و به لفظ منتهی گردد“.

 

منظور حضرت بهاءالله از ”علومی که از لفظ ابتدا و به لفظ منتهی گردد“ در وهلۀ اوّل آن ‌دسته از رسالات و تفاسیر در بارۀ الهیّات است که به جای آ‌نکه برای درک حقیقت به ذهن انسان کمک کند آن را محدود و مقیّد می‌سازد.  محصّلین عمر خود را صرف این مطالعه می‌کنند ولی نهایتاً به جایی نمی‌رسند.  مطمئنّاً حضرت بهاءالله داستان‌نویسی را جزو این طبقه منظور ننموده‌اند.  تندنویسی و ماشین‌نویسی هر دو از مهارت‌های بی‌نهایت مفیدی است که در زندگی اجتماعی و اقتصادی کنونی ما بسیار لازم می‌باشد.

 

آنچه شما می‌توانید و باید انجام دهید این است که داستان‌‌های خود را طوری مورد استفاده قرار دهید که منبعی از الهام و هدایت برای خوانندگان گردد.  بدین طریق می‌توانید روح و تعالیم امر الله را منتشر سازید و سیّئات اجتماع و راه علاج آن را نشان دهید.  اگر استعداد نویسندگی دارید باید آن را موهبتی الهی شمرید و سعی و کوشش نمایید تا از آن برای بهبود اجتماع استفاده کنید.

 

بیت العدل اعظم امیدوارند که شما بتوانید دوستان خود را در این موارد ترغیب کنید و آنان را تشویق نمایید که برای خدمات امری آماده شوند و بتوانند به رفاه بشریّت کمک کنند.

(ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ٢۴ مه ١٩٨٨ خطاب به یکی از احبّا)[۵۵]

 

٣.٣ نگرش یک دانش‌پژوه

 

از آثار حضرت بهاءالله

 

من النّاس من غرّته العلوم و بها منع عن اسمی القیّوم و اذا سمع صوت النّعال عن خلفه یری نفسه اکبر من نمرود قل این هو یا ایّها المردود تاللّه انّه لفی اسفل الجحیم قل یا معشر العلمآء اما تسمعون صریر قلمی الأعلی و اما ترون هذه الشّمس المشرقة من الأفق الأبهی الی م اعتکفتم علی اصنام اهوائکم دعوا الأوهام و توجّهوا الی اللّه مولاکم القدیم.

(کتاب اقدس، بند ۴١)[۵۶]

 

باید کل با یکدیگر برفق و مدارا و محبّت سلوک نمایند و اگر نفسی از ادراک بعضی مراتب عاجز باشد یا نرسیده باشد باید بکمال لطف و شفقت با او تکلّم نمایند و او را متذکّر کنند من‌دون آنکه در خود فضلی و علوّی مشاهده نمایند.

(منتخباتی از آثار حضرت بهاءالله، شمارۀ ۵)[۵٧]

 

ایّاکم ان لا تحاربوا مع نفس بل ذکّروها بالبیان الحسنة و الموعظة البالغة ان کانت متذکّرة فلها والّا فأعرضوا عنها ثمّ اقبلوا الی شطر القدس مقرّ قدس منیر.

 

و لا تجادلوا للدّنیا و ما قدّر فیها بأحد لأنّ اللّه ترکها لأهلها.

(منتخباتی از آثار حضرت بهاءالله، شمارۀ ١٢٨)[۵٨]

 

باری ای سلمان بر احبّای حقّ القا کن که در کلمات احدی بدیدۀ اعتراض ملاحظه منمائید بلکه بدیدۀ شفقت و مرحمت مشاهده کنید مگر آن نفوسی که الیوم در ردّ اللّه الواح ناریّه نوشته بر جمیع نفوس حتم است که بر ردّ من ردّ علی اللّه آنچه قادر باشند بنویسند کذلک قدّر من لدن مقتدر قدیر.

(منتخباتی از آثار حضرت بهاءالله، شمارۀ ١۵۴)[۵٩]

 

 

از آثار حضرت عبدالبهاء

 

ادب و نورانیّت اخلاق مرجّح است اگر اخلاق تربیت نشود علوم سبب مضرّت گردد علم و دانش ممدوح اگر مقارن حسن آداب و اخلاق گردد والّا سمّ قاتلست و آفت هائل طبیب بدخو و خائن سبب هلاک گردد و علّت انواع امراض.

(از الواح حضرت عبدالبهاء)[۶٠]

 

 

دستخط‌های صادره توسّط و یا از طرف بیت العدل اعظم

 

… احبّا باید اهمّیّت صداقت فکری و تواضع را دریابند.  در ظهورات قبل بسیاری از اشتباهات نتيجۀ آن بود که مؤمنین به شریعت الهیّه بیش از حدّ شائق بودند که پیام الهی را در چارچوب درک محدود خود کاملاً حلّاجی کنند، اصول آن را توصیف نمایند در حالی که توصیف خارج از حیطۀ قدرت‌شان بود، رموزی را تشریح کنند که تنها در پرتو حکمت و تجربیّات حاصله در اعصار بعد آن را قابل درک خواهد ساخت، و با بحث و گفتگو تأکید نمایند که مسئله‌ای صحیح است چون مطلوب و لازم به نظر می‌رسد.  ما اهل بهاء باید از چنین نتیجه‌گیری‌های‌ مصلحت‌آمیز راجع به حقایق اساسی و از این قبیل غرور فکری قطعاً اجتناب نماییم.

(ترجمه‌ای از دستخطّ مورّخ ٢٧ مه ١٩۶۶)[۶١]

 

جوانان بهائی هنگام تحصیل در مدرسه یا دانشگاه اغلب خود را در شرایطی غیر عادی و تا حدّی دشوار می‌یابند زیرا در موضوعی بینشی عمیق‌تر از مربّیان خود دارند.  جنبه‌های حیات و دانش بشری که تعالیم دیانت بهائی آن را روشن می‌سازد آنچنان  متعدّد است که فرد بهائی زودتر از اکثر مردم باید بیاموزد که اطّلاعاتی را که به او داده می‌شود مورد سنجش و بررسی قرار دهد نه آنکه کورکورانه آنها را بپذیرد.  یک فرد بهائی از امتیاز دسترسی به آیات منزلۀ الهیّه برای این عصر برخوردار است که مانند پرتوی نورانی بسیاری از مسائلی را که متفکّرین دنیای امروز را حیران ساخته روشن می‌سازد؛ بنا بر این او باید توانایی آن را بیابد که همه چیز را از اطرافیان خود بیاموزد، در مقابل معلّمین خود تواضع و فروتنی شایسته داشته باشد، ولی همیشه آنچه را می‌شنود با تعالیم بهائی تطبیق دهد، زیرا این تعالیم او را قادر خواهد ‌ساخت تا زر خالص را از ناخالصی انحرافات بشری تمیز دهد.

(ترجمه‌ای از پیام مورّخ ١٠ ژوئن١٩۶۶ خطاب به جوانان بهائی در سراسر عالم)[۶٢]

 

بیت العدل اعظم موافق‌اند که برای احبّا و به خصوص کسانی که مسئولیّت‌هایی در نظم اداری دارند بسیار مهمّ است که نسبت به نظرات متفاوت با نظرات خود با آرامی و بردباری و ذهنی پرسش‌گر عکس‌العمل نشان دهند و به خاطر داشته باشند که همۀ بهائیان در اصل شاگردی در مکتب امر الهی هستند و همیشه در تلاش‌اند تا تعالیم را با وضوح بیشتر درک نموده با خلوص نیّت بیشتر آنها را به کار بندند و هیچ‌ کس نمی‌تواند ادّعا کند که درک کاملی از این ظهور دارد.  در عین حال همۀ مؤمنین، و به خصوص دانش‌پژوهان باید انذارات عدیده در آثار مبارکه در نهی از برانگیختن نزاع و اختلاف بین احبّا را به خاطر داشته باشند.  وظیفۀ مؤسّسات بهائی حفظ جامعه از چنین خطراتی است … چه که نمی‌توان انکار کرد که بعضی از اظهاراتی که اخیراً به نام دانش‌پژوهی بهائی از طرف افراد بخصوصی عنوان شده است نشان‌دهندۀ زیاده‌روی و عدم توجّه به بسیاری از تعالیم اساسی امر الله بوده است که البتّه بردبارترین مؤمنین را نگران می‌نماید.

(ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ١٨ ژوئیه ١٩٧٩ صادره از طرف بیت العدل اعظم خطاب به یکی از احبّا)[۶٣]

 

بیت العدل اعظم معتقدند که دانش‌پژوهان بهائی باید از وسوسۀ کِبر و غرور فکری برحذر باشند.  حضرت عبدالبهاء به احبّای غرب هشدار دادند که آنان در معرض امتحانات فکری قرار خواهند گرفت، و حضرت ولیّ‌امرالله این هشدار را به آنان یادآور شدند.  بسیاری از جوانب طرز تفکّر غربی را می‌توان یافت که در افکار عمومی به اصلی غیر قابل انکار ارتقا داده شده است، جوانبی که مرور زمان ممکن است به خوبی نشان دهد که خطا و یا فقط جزئی از آن درست بوده است.  هر فرد بهائی که در مجامع دانشگاهی به مقامی برجسته‌ ارتقا یابد در معرض تأثیر شدید چنین افکاری خواهد بود.  یکی از مشکلات عصر حاضر میزان تخصّصی شدن رشته‌های مختلف علوم و تفکیک آنها از یکدیگر است.  متفکّرین اکنون با این چالش رو به رو هستند که به ترکیب، یا لااقلّ ارتباطی منسجم، مابین دانش وسیع کسب شده در طیّ قرن گذشته نائل آیند.  بهائیان باید به این موضوع و به اصل اعتدال و ماهیّت محیطۀ این ظهور اعظم توجّه کامل داشته باشند.…

 

در اجرای احکام اجتماعی آیین بهائی می‌توان دید که اکثر مشکلات تنها ناشی از عدم اطاعت آشکار نیست بلکه از اقدامات نفوسی نیز هست که در حالی که در اجرای جزئیّات احکام مواظب و کوشا هستند ولی تا سر حدّ ممکن از روح مودعه در احکام الهی دور می‌شوند.  چنین گرایشی در برخی از دانش‌پژوهان بهائی نیز ملاحظه می‌گردد.  پیشرفت‌های عمده در دانش و درک در میدان مهمّ دانش‌پژوهی بهائی توسّط نفوسی انجام خواهد شد که ضمن آنکه در مسائل تخصّصی خود تبحّر داشته و از اصول تحقیق تبعیّت می‌نمایند همچنین آکنده از عشق امر الهی و از عزمی جزم برای ادراکی عمیق‌تر از تعالیمش می‌باشند.

(ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ٢٣ مارس ١٩٨٣ صادره از طرف بیت العدل اعظم خطاب به یکی از احبّا)[۶۴]

 

 

٣.۴ مسائل روش‌شناختی

 

از آثار حضرت بهاءالله

 

لا تزنوا کتاب اللّه بما عندکم من القواعد و العلوم انّه لقسطاس الحقّ بین الخلق قد یوزن ما عند الأمم بهذا القسطاس الأعظم و انّه بنفسه لو انتم تعلمون.

(کتاب اقدس، بند ٩٩)[۶۵]

 

و لمّا ملئت عیون اهل الشّرق من صنائع اهل الغرب لذا هاموا فی الأسباب و غفلوا عن مسبّبها و ممدّها مع انّ الّذین کانوا مطالع الحکمة و معادنها ما انکروا علّتها و مبدعها و مبدأها انّ ربّک یعلم و النّاس اکثرهم لا یعلمون.

(مجموعه‌ای از الواح جمال اقدس ابهی)[۶۶]

 

 

از خطابات حضرت عبدالبهاء

 

میزان ادراک آنچه مسلّم است منحصر در چهار موازین است یعنی حقائق اشیا باین چهار چیز ادراک میشود.

 

اوّل میزان حسّ است یعنی آنچه بچشم و گوش و ذائقه و شامّه و لامسه احساس میشود این را محسوس میگویند.  امروز نزد جمیع فلاسفۀ اروپا این میزان تامّ است.  میگویند اعظم موازین حسّ است و این میزان را مقدّس میشمارند و حال آنکه میزان حسّ ناقص است زیرا خطا دارد.  مثلاً اعظم قوای حسّیّه بصر است.…  زمین را ساکن گمان کند آفتاب را متحرّک بیند و امثال ذلک در بسیار امور خطا کند لهذا نمی‌شود بر آن اعتماد کرد.

 

میزان ثانی میزان عقل است و این میزان در نزد فلاسفۀ اولی اساطین حکمت میزان ادراک بود.  بعقل استدلال میکردند و بدلائل عقلیّه تشبّث مینمودند زیرا استدلالات ایشان جمیعش عقلیست.  با وجود این بسیار اختلاف کردند و آرائشان مختلف بود.  حتّی تبدیل فکر میکردند یعنی یک مسئله‌ئی را بیست سال بدلائل عقلیّه استدلال بر وجودش میکردند بعد از بیست سال بدلائل عقلیّه نفی آن را مینمودند.  حتّی افلاطون در بدایت بادلّۀ عقلیّه اثبات سکون ارض و حرکت شمس را مینمود و بعد بدلائل عقلیّه اثبات نمود که شمس مرکز است و زمین متحرّک.…  پس معلوم شد که میزان عقلی تامّ نیست چه که اختلاف فلاسفۀ اولی و عدم ثبات و تبدیل فکر دلیل بر اینست که میزان عقل تامّ نیست چه اگر میزان عقل تامّ بود باید جمیع متّفق الفکر و متّحد الرّأی باشند.

 

میزان ثالث میزان نقل است و آن نصوص کتب مقدّسه است که گفته میشود خدا در تورات چنان فرموده است و در انجیل چنین فرموده است.  این میزان هم تامّ نیست بجهت آنکه نقل را عقل ادراک کند.  بعد از اینکه نفس عقل محتمل الخطاست چگونه توان گفت که در ادراک و استنباط معانی اقوال منقوله خطا ننموده بلکه عین صواب است زیرا ممکن است که خطا کند و یقین حاصل نمی‌شود.  این میزان رئیسهای ادیانست.  آنچه آنها از نصوص کتاب ادراک کنند این ادراکات عقلیّۀ آنهاست که از آن نصوص ادراک کنند نه حقیقت واقع زیرا عقل مثل میزانست و معانی مدرکۀ از نصوص مثل شئ موزون.  میزان که مختلّ باشد موزون چه نوع معلوم میشود.

 

پس بدان آنچه در دست ناس است و معتقد ناس محتمل الخطاست زیرا در اثبات و نفی شئ اگر دلیل حسّی آرد واضح شد که آن میزان تامّ نیست و اگر دلیل عقلی گوید آن نیز تامّ نیست یا اگر دلیل نقلی گوید آن نیز تامّ نیست.  پس واضح شد که در دست خلق میزانی نیست که اعتماد نمائی.

 

بلکه فیض روح القدس میزان صحیح است که در آن ابداً شک و شبهه‌ئی نیست و آن تأییدات روح القدس است که بانسان میرسد و در آن مقام یقین حاصل میشود.

(مفاوضات)[۶٧]

 

 

از نامه‌های صادره از طرف بیت‌ العدل اعظم

 

اظهار نگرانی شده بود که بسیاری از احبّا با این گمان که فقط یک نظر ”درست“ در مورد تاریخ و تعالیم امر الله وجود دارد از نظریّات غیر مأنوس انتقاد می‌نمایند.  این مطلب از قبل در بیانیّه‌هایی از بیت العدل اعظم الهی، مثلاً در صفحات ٨٨ و ٨٩ ”Wellspring of Guidance“ ذکر گردیده است.  همانگونه که در نامۀ خود اشاره نموده‌اید آیات منزلۀ الهیّه مصون از خطا است و از علم کامل و احاطۀ تام بر حقیقت سرچشمه می‌گیرد، ولی وقتی افراد احبّا سعی می‌نمایند آثار مقدّسه را در مورد مشکلات و موارد مخصوصی به کار برند آن را با فکر و ادراک محدود خود انجام می‌دهند.  لذا همانگونه که افراد در استفاده از استدلال خود و نتیجه‌گیری از شواهد و دلایل موجود با یکدیگر می‌توانند متفاوت باشند به همان نحو در درک و فهم و استفاده از عبارتی از آیات منزلۀ الهیّه نیز می‌توانند با یکدیگر متفاوت باشند.  همانطور که بیان نموده‌اید تعلیم توافق علم و دین در آیین بهائی مستلزم آن است که در صورت تفاوت ظاهری بین آثار مقدّسه و شواهد موجود، دانش‌پژوه بهائی برای وصول به راه حلّ در مورد مسئله‌ای خاصّ از هوش و فراست خود استفاده نماید و نیز این حقیقت را قبول کند که برخی از مشکلات ممکن است با درک و فهم وی در تضاد باشد.…

 

منظور بیت ‌العدل اعظم از ارائۀ توضیح دایرۀ مطالعۀ نصوص و الواح در مورد سمینار٣ … این نبوده که تنها یک روش و سبک صحیح برای مورّخین بهائی وجود دارد، بلکه منظور صرفاً آگاه ساختن دانش‌پژوهان بهائی از خطرات موجود در راه‌هایی است که برخی از آنان در حال حاضر پیش گرفته‌اند.  تحقیق تاریخی عمدتاً ارزیابی شواهد نتیجه‌گیری از احتمالات است.  به علاوه شواهد تاریخی همیشه ناقص و پراکنده است و نیز امکان دارد تصادفاً اشتباه و یا حتّی عمداً جعلی باشد.  بیت العدل اعظم واقف‌اند که شما از این موضوع کاملا آگاهید ولی بر این نکته تأکید دارند زیرا نمی‌بینند که چگونه یک مورّخ بهائی می‌تواند از یک طرف با درستی کامل مدّعی این باشد که مؤمنی وفادار است و از طرف دیگر در نوشته‌های خود صداقت و اعتبار هیاکل مقدّسۀ این امر اعظم و یا ولیّ امر آن را به چالش بکشد.

 

این حقیقت که آیین بهائی، به فرمودۀ حضرت ولیّ‌امرالله ”پیروان خود را به وظیفۀ اوّلیّۀ تحرّی حقیقت موظّف می‌دارد“ باید هر مورّخ مشتاق بهائی را اطمینان بخشد که به هیچ وجه مسئله‌ای در مورد تحریف تاریخ به خاطر به اصطلاح ”مصلحت“ امر الله نمی‌تواند مطرح باشد.  برعکس، ترکیب ایمان راسخ و آزادی فکر یکی از قوای مهمّ دیانت بهائی است، قوایی که مسئولیّت عظیمی را بر عهدۀ مورّخین بهائی می‌گذارد تا نظریّات و استنتاجات خود را با اعتدال و خضوعِ لازم ارائه نمایند.  در ارتباط با این موضوع، حضرت بهاءالله در یکی از الواح مبارکه می‌فرمایند:

 

و اینکه مرقوم داشته بودید یکی از دوستان رساله‌ئی نوشته تلقاء وجه عرض شد هذا ما نزّل فی الجواب الیوم آنچه نوشته میشود باید بکمال دقّت ملاحظه نمود تا سبب اختلاف واقع نشود و محلّ ایراد قوم نگردد آنچه الیوم دوستان حقّ بآن متکلّمند بر مسمع اهل ارضست در لوح حکمت اینکلمه نازل انّ آذان المعرضین ممدودة الینا لیستمعوا ما یعترضون به علی اللّه المهیمن القیّوم اینفقره خالی از اهمّیّت نیست باید آنچه نوشته میشود از حکمت خارج نشود و در کلمات طبیعت شیر مستور باشد تا اطفال روزگار بآن تربیت شوند و بمقام بلوغ فائز گردند از قبل ذکر نمودیم که یک کلمه بمثابۀ ربیع است عالم قلوب از او تازه و خرّم شود و کلمۀ دیگر بمثابۀ سموم ازهار و اوراد را بسوزاند انشآءاللّه مؤلّفین از دوستان حقّ باید بنویسند آنچه را که نفوس منصفه بپذیرند و نزد قوم محلّ ایراد واقع نشود.

(ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ١٨ ژوئیه ١٩٧٩ خطاب به یکی از احبّا)[۶٨]

 

بیت العدل اعظم امیدوار بودند که انتشار این بیانیّه موجب برانگیختن بحث و مذاکره بین دانش‌پژوهان بهائی شود و آنان را تشویق نماید تا به تفحّص عمیق‌تری در تمام جوانب کار خود و تأثیر آن بر مخاطبین بهائی و غیر بهائی پردازند.  هدف همانا ارائۀ دستورالعمل به دانش‌پژوهان برای کنار گذاشتن روش یا طریق خاصّی نبود بلکه مقصد برحذر داشتن آنان از خطرات موجود در مسلّم شمردن فرضیّات دانش‌پژوهان غیر بهائی امروزی بود و اینکه اجازه ندهند افکار و درک‌شان از امر الهی مقیّد و محدود به معیارها و موازینی گردد که خود به عنوان فرد بهائی می‌دانند اشتباه است.  همچنین امید معهد اعلی آن بود که دانش‌پژوهان بهائی به اهمّیّت نحوۀ ارائۀ مطالب خود واقف گردند و از لحن مغرورانه و تحقیرآمیز پرهیز کنند، لحنی که برخی در مورد هم‌کیشان خود که هدف و مقصدی به جز خدمت خالصانه به امر الهی نداشته‌اند علناً به کار برده‌اند.

(ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ٨ اکتبر ١٩٨٠ خطاب به یکی از احبّا)[۶٩]

 

بیت العدل اعظم از مرقومۀ شما چنین استنباط می‌نمایند که مایلید راه‌هایی برای ارائۀ حقایق روحانی به روش‌های منطقی و نشان‌ دادن اهمّیّت و اعتبار آنها با دلایل علمی بیابید.  یک چنین نگرش بلامانع است.  حضرت عبدالبهاء خود از چنین روشی استفاده ‌فرمودند.  خطری که دانش‌پژوهان بهائی باید از آن برحذر باشند تحریف حقایق دینی، تا حدّی مصرّانه، به منظور تطابق آنها با نظریّات و تصوّرات متداول جهان علم است که دانش‌پژوهان بهائی واقعی باید خود را از آن محافظت کنند.  بیت العدل اعظم در نامۀ مورّخ ٢١ ژوئیه ١٩۶٨ خطاب به یکی از محافل روحانی ملّی مرقوم داشته‌اند:

 

هرچند اغلب رعایت جوانبی از حکمت چنین اقتضا می‌کند که شیوۀ برخورد با افراد یا جمع مخاطبین از دیدگاه دانش امروزی باشد ولی هیچگاه نباید نادیده گرفته شود که آثار نازله از مظهر امر الهی معیار سنجشِ جمیع علوم است، و نظریّه‌ها و بیانیّه‌های علمی هرچند هم که به اصول ابدی صادره از پیامبر خدا نزدیک باشد طبیعتاً گذرا و محدود است.  همچنین، کوشش برای مناسب و مطابق ساختن امر بهائی با اجتماع امروزی این خطر مهمّ را در بر دارد که در حین سعی برای تطبیق آن با نظریّات و رسوم موجود، حقایق اساسی امر مقدّس خویش را مورد مصالحه قرار دهیم.

(ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ٧ ژوئن ١٩٨٣ خطاب به یکی از احبّا)[٧٠]

 

نگرانی عمدۀ بیت العدل اعظم ناشی از نوعی جهت‌گیری در روش و لحنی ناسازگار است که به نظر می‌رسد کار برخی از نویسندگان را تحت تأثیر قرار داده باشد.  تصوّر حاصله این است که در حین سعی در راه وصول به آنچه آن را واقع‌بینی یا عینیّت‌گرایی علمی می‌پندارند، این نویسندگان سهواً امر الله را در قالبی ریخته‌اند که با ماهیّت آن مغایرت اساسی دارد و قوای روحانیّۀ آن را که از نظر اهل بهاء اسّ اساس امر است نادیده شمرده‌اند.  این روش احتمالاً چنین توجیه می‌گردد که توجّه اکثر دانش‌پژوهان در مطالعات تطبیقیِ ادیان اصولاً به پدیده‌های مشخّص و وقایع قابل مشاهده و امور عملی است و اینگونه موضوعات را معمولاً از نقطه نظر افکار غربی، و یا شاید افکار مسیحی بررسی می‌نمایند.  هرچند این روش قابل درک است ولی برای فرد بهائی غیر ممکن است زیرا این حقیقت را نادیده می‌شمارد که جهان‌بینی ما بهائیان، شامل بعدی روحانی که لازمۀ انسجام و استحکام است می‌باشد و شایسته نیست که فردی بهائی در مقاله‌ای برای یک دانش‌نامه در بارۀ دیانت خود به نحوی بنویسد که به نظر آید او آیین بهائی را با موازین بشری یا مادّی‌گرایی می‌سنجد.

 

به عبارت دیگر، اینگونه مقالات دیدگاه بهائیانی را به ما عرضه می‌کند که سعی دارند به نحوی بنویسند که گویا بهائی نیستند.  این کار باعث می‌شود که این نویسندگان نتیجه‌گیری‌ها و استنباطاتی نمایند که با تعالیم بهائی و حقیقت امر الهی مغایرت دارد.  یک مؤلّف خوب بهائی برای نوشتن مقاله‌ای برای چنین نشریّه‌ای باید کاملاً قادر باشد لحنی آرام و بی‌طرفانه اختیار نماید بدون آنکه در دام تحریفاتی گرفتار آید که در اصل محدود و مادّی است.

(ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ۴ اکتبر ١٩٩۴ خطاب به یکی از محافل روحانی ملّی)[٧١]

 

 

٣.۵ عهد و میثاق

 

از توقیعات حضرت ولیّ‌امرالله یا نامه‌های صادره از جانب آن حضرت

 

درمورد انتخاب رشتۀ تحصیلی که شما ممکن است دنبال کنید:  .…  ماهیّت امر مبارک چنان است که با داشتن هر حرفه و شغلی می‌توانیم به آن خدمت کنیم.  تنها شرط لازم آنست که افکارمان روحانی باشد نه اینکه تحت تأثیر ملاحظات صرفاً مادّی باشد، همچنین نباید اجازه دهیم که تحصیلات‌مان ما را از تزیید معلومات امری باز دارد.

(ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ٩ نوامبر ١٩٣١ صادره از جانب حضرت شوقی افندی خطاب به یکی از احبّا)[٧٢]

 

در تلاش برای حصول به این منظور باید شخصاً، وجداناً، و با جدّ و جهد آثار آیین خود را مطالعه کنند، در تعالیمش تعمّق نمایند، احکام و اصول آن را به مرحلۀ عمل درآورند، در نصایح و انذارات، و عقاید و اهداف آن تفکّر و تأمّل کنند، بعضی از بیانات و ادعیۀ آن را به حافظه بسپارند، در اصول نظامات اداری آن تبحّر یابند، و از امور جاری و آخرین تحوّلات آن کاملاً مطّلع باشند.  باید بکوشند تا از منابع موثّق و بی‌غرض، عرفان صحیحی از تاریخ و عقاید اسلام که سرچشمه و سابقۀ آیین‌شان است حاصل نمایند و با نهایت احترام و با ذهنی عاری از تعصّب و پیش‌داوری قرآن را که به غیر از آثار مقدّسۀ ادیان بابی و بهائی، تنها کتاب مقدّسی است که می‌توان آن را گنجینۀ موثّقی از کلام الهی دانست، مورد مطالعه قرار دهند.  باید برای تحقیق در مورد مؤسّسات و شرایطی که رابطۀ مستقیم با مبدأ و پیدایش آیین‌شان و با مقام مبشّر این آیین و با احکام منزله از قلم شارع آن دارد، توجّهی خاصّ مبذول دارند.

(توقیع مورّخ ٢۵ دسامبر ١٩٣٨ حضرت شوقی افندی خطاب به احبّای غرب)[٧٣]

 

از نظر حضرت ولیّ‌امرالله داشتن معلومات صحیحی از تاریخ، از جمله تاریخ ادیان، و نیز علوم اجتماعی و اقتصادی، کمک بسیار بزرگی در تبلیغ متفکّرین است.  امّا در خصوص اینکه بر چه موضوعاتی در امر الهی بیشتر تمرکز نمایید، به نظر آن حضرت جوانان بهائی باید در آثاری مانند ”منتخباتی از آثار حضرت بهاءالله“، ”مطالع الانوار“، ”قرن بدیع (God Passes By)“، ”کتاب ایقان“، ”مفاوضات“ و الواح مهمّۀ دیگر تسلّط و تبحّر کامل داشته باشند.  جمیع جوانب امر مبارک باید عمیقاً مورد مطالعه قرار گیرد و … کسب معلومات بیشتری در بارۀ نظم اداری مورد نیاز است.

(ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ۴ مه ١٩۴۶ صادره از جانب حضرت شوقی افندی خطاب به یکی از احبّا)[٧۴]

 

چنین به نظر می‌آید که آنچه حال به آن نیازمندیم مطالعات و تحقیقات عمیق و منظّم بهائی است که بتواند نفوسی مانند کسانی را که شما با آنها در تماس هستید جلب نماید.  عالم انسانی — حدّ اقلّ متفکّرین آن — تا کنون با تعالیم مهمّ و جهانی حضرت بهاءالله که بیش از هفتاد سال پیش اعلام فرمودند آشنا شده‌اند و برایشان البتّه آنچنان تازگی ندارد.  ولی البتّه آگاهیم که تعالیم عمیق‌تر امر مبارک و قابلیّت نظم جهانی مورد نظر آن حضرت برای بازآفرینی اجتماع بشری، نوین و دینامیک است.  باید بیاموزیم تا این نوع حقایق را با درایت و هوشیاری و به نحوی جذّاب به این چنین نفوسی عرضه نماییم.

(ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ٣ ژوئیه ١٩۴٩ صادره از جانب حضرت شوقی افندی خطاب به یکی از احبّا)[٧۵]

 

حضرت ولیّ‌امرالله از شنیدن اینکه شما سخنرانی‌های فراوانی برای معرّفی امر الله ایراد می‌کنید بسیار مسرور شدند.  این میدانِ خدمتِ بسیار مهمّی است که شما باید حدّ اکثر وقت ممکن را وقف آن نمایید.  امر مبارک باید به سمع عموم برسد و طرق و وسایل جدیدی برای جلب توجّه آنان ابداع گردد.  آن حضرت همچنین تأکید می‌نمایند که شما تعالیم الهیّه را به طور عمیق‌تری مطالعه نمایید.  در حقیقت تحقیقات بهائی بیش از تحقیقات دنیوی مورد نیاز است زیرا یکی روحانی است و دیگری کم و بیش فانی و گذرا.  امر مبارک به راستی نیازمند نفوسی است که اطّلاع کافی از امر مبارک علی‌الخصوص حقایق عمیق‌تر آن داشته باشند و بتوانند نفوس را به ‌نحو شایسته‌ای تبلیغ نموده اساسی پایدار بنا نهند، اساسی که امتحانات و افتتانات قادر به تزلزل آن نباشد.

(ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ٢٧ اوت ١٩۵١ صادره از جانب حضرت شوقی افندی خطاب به یکی از احبّا)[٧۶]

 

 

از مراسلات بیت‌ العدل اعظم

 

به ‌نظر این جمع مهمّ‌ترین مطلب در زمینۀ دانش‌پژوهی بهائی آنست که  نباید با محدودیّت، و انتقادات بیجا پیشرفت و ترقّی دانش‌پژوهان بهائی سرکوب شود.  ما معتقدیم که دارالتّبلیغ بین‌المللی و هیئت‌های مشاورین قارّه‌ای می‌توانند با تشویق دانش‌پژوهان نورس و ترویج محیطی سرشار از بردباری نسبت به نظرات دیگران در جامعۀ بهائی، خدمات ارزنده‌ای در این سبیل انجام دهند.  هم‌زمان باید با ایجاد آگاهی هر چه بیشتر نسبت به حقایق امر الهی و درک اهمّیّت حیاتی عهد و میثاق و عشق و محبّت روزافزون به حضرت بهاءالله، پایه و اساس ایمان مؤمنین تقویت و استحکام یابد.

(ترجمه‌ای از یادداشت مورّخ ١٠ فوریه ١٩٨١ بیت‌ العدل اعظم خطاب به دارالتّبلیغ بین‌المللی)[٧٧]

 

شکّی نیست که خصیصۀ پیشرفت و تقدّم امر الله از این به بعد روابط فزاینده با نهادها، فعّالیّت‌ها، مؤسّسات و افراد برجستۀ غیر بهائی عالم خواهد بود.  ما اعتبار و منزلت مهمّ‌تری در سازمان ملل متّحد کسب خواهیم کرد، در مشاوره با حکومت‌ها بیش از پیش شناخته خواهیم شد، در بین رسانه‌ها چهره‌ای آشنا خواهیم بود، موضوع مورد توجّهی برای دانشگاهیان خواهیم بود، و لزوماً مغبوط نظام‌های ورشکستۀ عالم قرار خواهیم گرفت.  به منظور آمادگی و پاسخ به چنین موقعیّتی باید در تزیید معلومات امری خویش همواره جدّ و جهد نماییم، با اراده‌ای استوار به اصل عدم مداخله در سیاست حزبی متمسّک گردیم، از قید تعصّبات به کلّی آزاد باشیم، و مهمّ‌تر از همه در درک حقایق اساسی امر الله و ارتباط آن با مسائل امروزی عالم جهد بلیغ مبذول داریم.

(ترجمه‌ای از پیام رضوان ١٩٨۴ بیت العدل اعظم خطاب به بهائیان جهان)[٧٨]

 

 

 

 

 

 

١ کلمۀ ”علما“ عربی و جمع عالِم است.  آن را می‌توان ”افراد با علم، دانشمندان، یا مراجع دینی“ ترجمه نمود. 

٢ مجموعه‌ای از الواح جمال اقدس ابهی.

٣ بیانیّۀ ”The Challenge and Promise of Bahá’í Scholarship“ توسّط دایرۀ مطالعات نصوص و الواح در مرکز جهانی بهائی تهیّه شده و در مجموعۀ The Bahá’í World (عالم بهائی)، ج ١٧، صص ١٩۶–١٩۵ به چاپ رسیده است.  این بیانیّه سهواً به بیت العدل اعظم نسبت داده شده بود.