پیام‌ها و دستخط‌های بیت ‌العدل اعظم

مجموعه‌ها

نکاتی مربوط به مطالعۀ دیانت بهائی

 

 

نکاتی مربوط به مطالعۀ دیانت بهائی

منتخباتی از نامه‌های صادره از طرف بیت العدل اعظم

 

 

 

 

 

 

(برگردان از متن انگلیسی به فارسی:  هیئت بین‌المللی ترجمه به زبان فارسی)

این مجموعه بار اوّل به صورت ضمیمۀ مجلّۀ "بهائی کانادا" در مه سال ۱۹۹۸ انتشار یافت

 

 

 

 

 

 

 

نکاتی مربوط به مطالعۀ دیانت بهائی

منتخباتی از نامه‌های صادره از طرف بیت العدل اعظم

 

 

فهرست مندرجات

 

 

 

 

۱

ترجمه‌ای از

قسمت‌هایی از نامۀ دارالانشاء بیت ‌العدل اعظم 

خطاب به یکی از احبّا

(هیئت بین‌المللی ترجمه به زبان فارسی)

 

 

۱۰ دسامبر  ۱۹۹۲

 

بیت العدل اعظم آگاهند که برخی پژوهشگران بهائی از جمله خود شما، با سیاست‌گذاریِ بازنگری تألیفات مشکلاتی دارند.  امّا معهد اعلی علّت این مشکلات را مواردی متفاوت از آنچه شما ذکر نموده‌اید تشخیص داده نکات زیر را ریشه‌های اصلی این مشکل می‌دانند:

 

  1. درک کم و بسیار محدود بعضی از پژوهشگران بهائی از امر مبارک و تعالیم آن.  یک گرایش چنین بوده است که تخصّص در زمینه‌های محدودِ مخصوصی اخذ شود و فهم وسیع‌تر آثار نادیده گرفته شود در حالی که درک تعالیم نه تنها روح آنان را غنی خواهد ساخت بلکه موجب تنویر بينش‌شان در رشته‌های خاصّ مورد مطالعه‌شان نیز خواهد شد.
  2. داشتن نگرشی نسبت به امر مبارک و نظم اداری که قویّاً متأثّر از این پیش‌فرض است که آیین حضرت بهاءالله همانند سایر ادیان و سازمان‌ها می‌باشد، مبتلا به گرایش‌هایی است که در اغلب موارد از خصوصیّات آن ادیان و سازمان‌ها است، و انگیزه‌هایش ملاحظات غیر اخلاقی را در بر دارد.  مؤسّسات امری با همان بدگمانی نگریسته می‌شوند که به "سازمان‌های" سنّتی نگریسته می‌شود.  چنین طرز فکری موجب عدم توانایی درک، تا چه رسد به قبول، نکاتی می‌گردد که بیت العدل اعظم سعی در ارائۀ آن دارند.
  3. پیش‌فرضی مبتنی بر اینکه فقط یک فردِ مجهّز به تعلیمات متداول دانشگاهی قادر است نگرشی بی‌طرفانه و درک درستی از نکات مورد نظر داشته باشد، پیش‌فرضی که به ناچیز شمردن سؤالات مطرح شده توسّط افرادِ "فاقد شرایط لازم" می‌انجامد.
  4. قصور در استفاده از فرایند‌های استیناف در آیین بهائی از طرف پژوهشگرانی که معتقدند زیر سؤال بردن نوشتجات‌شان توسّط هیئت‌های بازنگریِ تألیفات بهائی کاری غير صحيح و ناموجّه می‌باشد.  طبیعی است که در مرحلۀ کنونیِ توسعۀ امر الله، اعضای اين هیئت‌ها گه‌گاه دچار اشتباهاتی در نظرات خود می‌شوند و یا به حدّ نامعقولی از درک مطالب باز ‌می‌مانند.  چنین اشتباهات و نقطه‌‌نظر‌ها‌یی لازم است از طریق گفتگو بین مؤلّف و اعضای هیئت‌ بازنگری برطرف گردد.  اگر نتیجۀ این گفتگو‌ها رضایت‌بخش نباشد مؤلّف می‌تواند به محفل روحانی ملّی استیناف دهد و اگر آن هم مشکل را حلّ نکند می‌تواند استیناف خود را به بیت العدل اعظم تقدیم نماید.
  5. گرايش‌های فوق به نوبۀ خود سبب می‌شود که پژوهشگران نتوانند فرایند بازنگری را برای همکاران غیر بهائی خود به نحوی توجیه نمايند که در یک محیط دانشگاهی قابل قبول باشد.

پیشنهاد شما مبنی بر اینکه یک روش "اجازۀ چاپ" به مانند آنچه در کلیسای کاتولیک اِعمال می‌شود ارجح از سیستم فعلی بازنگری خواهد بود، به لحاظ بیت العدل اعظم رسید.  مقرّر فرمودند مشکلاتی که این روش به همراه خواهد داشت را برای شما توضیح دهیم.

 

اوّل از همه این تصوّر نادرست را در خواننده ایجاد خواهد کرد که گرایش بهائی همانند گرایش کلیسای کاتولیک است و موجب تداعی این تخیّل خواهد شد که در دیانت بهائی هم یک "فهرست" نوشتجات ممنوعه و کلّیّۀ مسائل وابستۀ دیگر که شما بدون شک می‌توانید تصوّر کنید وجود دارد.

 

دوم اینکه این مفهوم نادرست را تقویت خواهد کرد که دو نوع مطبوعات بهائی وجود دارد:  کتاب‌هایی که حاوی نظرات "رسمی" است و تألیفاتی که بیانگر عقاید آزاد شخصی افراد بهائی می‌باشد و بدین ترتیب موجب پنهان شدن تفاوت اساسی‌ای می‌شود که از دیدگاه آیین بهائی بین آثار مختلف وجود دارد:  آثار حضرت اعلی، حضرت بهاءالله، حضرت عبدالبهاء، توقیعات حضرت ولیّ‌امرالله و تصمیمات بیت العدل اعظم، همگی با مرجعیّت، از یک طرف و سایر تألیفات بهائی از طرف دیگر که اگرچه به نوبۀ خود معقولند ولی به هیچ‌ وجه مرجعیّتی ندارند.  عبور کتابی از مرحلۀ بازنگری دلیل صحیح بودن مندرجات آن نیست بلکه تنها ضمانتی است برای محفل ملّی مربوطه که آن کتاب به نظر آن محفل، دیانت بهائی و یا احکامش را به نحو جدّی مخدوش نمی‌نماید.

 

سوّم آنکه این حقیقت مهم را پنهان خواهد ساخت که فرایند بازنگری در آیین بهائی یک امر موقّتی و منحصر به مرحلۀ کنونی توسعۀ امر الله است، مرحله‌‌ای که اگر کتب منتشره توسّط بهائیان نیز پیام الهی را به طور جدّی مخدوش نمایند می‌تواند سبب گمراهی شدید مردم ‌گردد.

 

پیشنهاد نموده‌اید که یک محفل روحانی ملّی بعد از ملاحظۀ اشتباهات عمده‌ در مقالۀ منتشر شده توسّط فردی بهائی در یک نشریّۀ علمی می‌تواند از دارالتّحقیق بخواهد که "برای نشریّۀ مورد نظر نامه‌ای نگاشته آن نادرستی‌ها را با ذکر شواهد لازم از نصوص در پاورقی بیان کند، و اینکه ویراستاران آن نشریّه تمایل زیادی به دريافت چنین نامه‌هایی خواهند داشت و پژوهشگران بهائی از داشتن چنین موقعیّتی برای بحث آزاد در این گونه موارد استقبال خواهند نمود." ۱  این پیشنهاد آغازگر نوع جدیدی تبعیض و دخالت می‌باشد.  مؤسّسات بهائی به ندرت با نشریّات مختلف برای تصحیح نوشته‌های آنها در بارۀ امر الهی مکاتبه می‌کنند زیرا نه تنها مایل نیستند به ترویج مباحثۀ علنی با نویسندگانی بپردازند که در مورد امر مبارک مطالبی می‌نویسند بلکه تصحیح چنین اشتباهاتی به ندرت به صرف وقت و کوشش آن می‌ارزد.  طیّ سال‌های آینده تعداد زيادی از غیر بهائیان، از دشمنان سرسخت گرفته تا طرفداران پرشور امر الله، مقالاتی در مورد آیین بهائی منتشر خواهند نمود.  راهی برای مؤسّسات بهائی به هیچ وجه موجود نیست که بتوانند اشتباهاتِ بی‌شمارِ منتشر شده را کتباً تصحیح نمایند.  پس چگونه می‌توان تصحیح کَتبی اشتباهات فقط نویسندگان بهائی را توجیه نمود؟

 

بیت العدل اعظم توصیه می‌نمایند که شما گام‌های زیر را به عنوان راهی مورد بررسی قرار دهید که از طریق آن پژوهشگران بهائی می‌توانند مشکلاتی را رفع نمایند که برخی از افراد علّت آن را بازنگری تألیفات‌شان تصوّر می‌کنند:

 

  • پذیرش بدون قید و شرط اینکه برقرار کردن یک سیستم موقّت بازنگری توسّط حضرت عبدالبهاء اقدامی صحیح بوده است و تصمیمات حضرت ولیّ‌امرالله و بیت العدل اعظم مبنی بر اینکه این سیستم را هنوز ملغی ننموده‌اند مطابق با ارادۀ الهی می‌باشد.
  • تشخیص و قبول تفاوتی اساسی میان اشتباهات پخش شده توسّط بهائیان و اشتباهات سرچشمه گرفته از منابع غیر بهائی.  سیستم بازنگری برای جلوگیری از اشتباهات و یا حملات علیه آیین بهائی نیست بلکه کوششی است برای ممانعت از انتشار این اشتباهات توسّط بهائیان در نوشتجات خود.
  • سعی و کوشش در راه درک حکمت و ماهیّت واقعی این سیاست‌گذاری و تلاش در راه ارائۀ آن با مفهوم صحیحش به همکاران دانشگاهی خود.
  • شایسته است که پژوهشگران بهائی به دوستان بهائی خود به دیدۀ اعتماد و محبّت بنگرند نه با تحقیر نسبت به مدارک تحصیلی و نه با بد‌گمانی نسبت به انگیزه‌های‌شان.  شایسته است که پژوهشگران بهائی هم‌کیشان خود را بهائیان صادقی ببینند که سعی در انجام خدمتی دارند که سیاست‌گذاری‌های آیین بهائی از ایشان خواسته است و با مسئولین بازنگری در بارۀ نکاتی که مطرح می‌کنند بدون درنگ و آزادانه گفتگو نمایند.  اگر به نظر می‌رسد که محفل ملّی اجازۀ چنین مباحثات آزادی را نمی‌دهد برای روشن ‌نمودن موضوع به بیت العدل اعظم استیناف نمایند.  معهد اعلی کاملاً آگاه هستند که در برخی موارد فرایند بازنگری مشکلاتی داشته و کارآیی لازم را ندارد.  این گونه نواقص وقتی برطرف خواهد شد که پژوهشگران با این فرایند همکاری کنند و به جای ترویج جوّی از خصومت و بدگمانی متقابل، آزادانه کارآیی آن را مورد سؤال قرار دهند.
  • اگر مسئلۀ بازنگری از طرف محقّقین غیر بهائی مطرح شود، از دانشگاهیان بهائی انتظار می‌رود که توضیح دهند که در این مرحلۀ آغازین توسعۀ دیانت بهائی، بازنگری بهائی وجه مشابهی از بازنگری همتایان است و محقّقین بهائی از آن استقبال می‌کنند زیرا که در این مقطع از زمان تنها در میان بهائیان می‌توان افرادی را با درکی به حدّ کافی گسترده و عمیق از دیانت بهائی و تعالیم آن یافت تا بتوانند نظرات مهمّی را که می‌خواهند قبل از انتشار تألیفات خود در نظر گیرند ارائه دهند.  برای بیان صادقانۀ این مطالب البتّه پژوهشگران باید قادر به پذیرش دیگر گام‌های فوق‌الذّکر بوده باشند.

موقعیّت احبّا در دیگر زمینه‌های تخصّصی مانند پزشکان بهائی را ذکر کرده‌اید که به گفتۀ شما "می‌توانند شغل خود را به عنوان یک بهائی و بدون دخالت مؤسّسات بهائی دنبال کنند."۲   موضوع چنین نیست.  کلّیّۀ بهائیان موظّف به رعایت قوانین و موازین بهائی هستند.  طرفداری از سقط جنین به عنوان روشی برای تنظیم خانواده و تأسیس کلینیک به این منظور توسّط یک پزشک بهائی واضحاً قابل قبول نخواهد بود و یا یک روان‌پزشک بهائی نمی‌تواند علناً مدافع روابط جنسی قبل از ازدواج باشد.

 

حضرت بهاءالله کل را مخاطب قرار داده می‌فرمایند، "لو یجد احد حلاوة البیان الّذی ظهر من فم مشیّة الرّحمن لینفق ما عنده ولو یکون خزائن الأرض کلّها لیثبت امراً من اوامره المشرقة من افق العنایة والألطاف" و نیز می‌فرمایند، "انّ الّذی وجد عرف الرّحمن وعرف مطلع هذا البیان انّه یستقبل بعینیه السّهام لاثبات الأحکام بین الأنام."

 

در خاتمه، بیت العدل اعظم مقرّر فرمودند متذکّر شويم که معهد اعلی با این گفتۀ شما کاملاً موافقند که جلب متفکّرین، و براستی جلب همۀ افراد باکفایت در هر زمینه‌ای، به دیانت بهائی حائز اهمّیّت بسیار است.  بهائیانی که خود از متفکّرین هستند می‌توانند تأثیرگذار بارزی در این فرایند باشند امّا نه از طریق نادیده‌‌ گرفتن موازین اساسیِ ایمان و سلوک که بر همۀ احبّا فرض گردیده و نه از طریق جلوه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گر ساختن نظم اداری به عنوان مقرّراتی که مانع آزادی اندیشه و بیان است.

 

 

 

۲

ترجمه‌ای از

قسمت‌هایی از نامۀ دارالانشاء بیت ‌العدل اعظم 

خطاب به یکی از احبّا

(هیئت بین‌المللی ترجمه به زبان فارسی)

 

 

۵ اکتبر  ۱۹۹۳

 

در خصوص سیاست‌گذاری رایج برای بازبینیِ تأليفات قبل از انتشار، همۀ بهائیان از هر شغل و حرفه‌اى این وظیفۀ خطیر را بر عهده دارند که در مقتضیات تلاش همگانى‌مان با هدف نيل به مقصد حضرت بهاءالله براى عالم انسانی تأمّل نمایند، از جمله مساعی برای استفاده از منابع عقلانی خود جهت نیل به درک عميق‌تر اين ظهور و تلاش برای به كار بردن اصول آن.  جامعۀ بهائی برای پی‌گیری این مسيری كه مؤسّس ظهور الهی بدین منظور صریحاً و مؤکّداً مقرّر فرموده از طریق مؤسّساتی عمل می‌نمايد كه آن حضرت تأسیس فرموده‌اند.

 

مجهودات پژوهشى یک فعّاليّت جدا از اين فرايندِ ارگانيک نیست و معیارهای جداگانه و اختیارِ عملِ خارج از آن را ندارد.  بیت العدل اعظم معتقدند كه بخشی از مشکلاتی كه برخی از پژوهشگران بهائی در بارۀ مسئلۀ بازبینی قبل از انتشار دارند می‌تواند از اين نکته سرچشمه گیرد كه این قبیل دوستان خود را در فعّالیّت‌های پژوهشگرانه‌شان مشارکت‌کنندۀ تمام عیار در این فرایند نمی‌بینند که بتوانند آزادانه و با همان استقلال روحانی كه در ساير امور زندگی دارند عمل نمایند.  آنچه جامعۀ بهائی به آن اشتغال دارد همانا ارائۀ خلقی جدید در عالم شهود است و به این منظور امر مبارک نيازى شدید به مساعدت بى قيد و شرط و یاری صمیمانۀ دانش‌پژوهان خود دارد.  بیت العدل اعظم سعی در یادآوری این نکته نموده‌اند که به مانند همۀ زمینه‌های دیگرِ مجهودات بهائی، انجام این مساعدت تحت شرایط خاصّی صورت پذیرد، شرایطی که در ماهیّت این فرایند نهفته است و در آثار الهی تصریح گردیده است.

 

این گونه الزامات البتّه در معیارهای رایج مؤسّسات دانشگاهی غرب منعکس نمی‌شود بلکه از مؤسّسات بهائی و دانش‌پژوهان بهائی هر دو دعوت می‌شود که با تمام قلب، خرد، و ارادۀ خویش حدّ اکثر کوشش را مبذول دارند تا الگو‌های جدیدی برای فعّالیّت و راهنمایی برای دانش‌پژوهی که مقتضای امر حضرت بهاءالله است ایجاد نمايند.  بیت العدل اعظم معتقدند که اگر شما افکار خود را به این هدف معطوف نمایید به بهترین وجه به منافع امر الله خدمت خواهید نمود.  فقط تأکید بر روش‌ها و الزامات سیستم‌های موجود چه علمی، سیاسی، اجتماعی و یا اقتصادی که به وضوح تا کنون هیچ‌ گونه پاسخ قانع‌کننده‌ای برای نابسامانی‌های جامعۀ انسانی ارائه نداده و یا آمادۀ قبول پیامدهای ناشی از ناکارآمدی خود نیست، عملاً کمکی مفید در این راستا نمی‌باشد.

 

وقتی ما به سادگی تسلیم آن مقرّرات دانشگاهی‌ای ‌شویم که برای اثبات ادّعای عينيّت‌گرایی خود، به فرضیّاتی متوسّل شده است که به طور فزاینده‌ای توسّط متفکّرین برجسته زیر سؤال برده می‌‌شود، هم به خود و هم به دیانت بهائی صدمه‌ای شدید وارد می‌آوریم.  در حالی که دانشگاهیان غیر بهائی ممکن است مؤسّساتی را که حضرت بهاءالله تأسیس فرموده‌اند با بی‌توجّهی و تنها به عنوان يكی دیگر از "مؤسّسات مذهبی" پنداشته، از تحقيقى جدّی در مورد حقایق این ظهور الهی سر باز زنند ولی برای فرد بهائی طبعاً غیر ممکن است که به دنبال آنان در این مسیر تهی قدم نهد.

 

بیت العدل اعظم آگاهند که استمرار سیاست‌گذاری بازبینی تألیفات می‌تواند در نظر برخی دانشگاهیان غیر بهائی خدشه‌ای بر نام نیک دیانت بهائی وارد آورد.  در شرایطی که نشر تألیفات از اهمّیّت خاصّی برای پیشرفت و شناسایی امر مبارک برخوردار است، هر نوع الزاماتی که مانع این فعّالیّت شود و يا آن را به تأخیر اندازد باید موجب بسی نگرانى باشد نه تنها برای شخص دانش‌پژوه بلکه برای مؤسّسات جامعه‌ای که مشتاق پیشرفت او و چشم براه مساعدت‌هاى مؤثّر او است.  امّا آیا این دقیقاً همان تنگنای روحانی‌ای نیست که بسیاری از احبّا در کوشش برای خدمت به اهداف امر حضرت بهاءالله با آن مواجه‌اند؟  در بسیاری از مواقع، به خصوص در اقالیم در حال توسعه، احبّای باقابلیّت باید از فرصت‌ مشاغل مهمّ سیاسی چشم می‌پوشیدند زیرا چنین گزینه‌‌ای با تعالیم و مقصد حضرت بهاءالله هماهنگ نبود، مشاغلی که ارزش آن را به استناد خدمت به عموم می‌توانستند به آسانی موجّه پندارند.  همچنین بسیارند مؤمنینی که هم حيات حرفه‌اى و هم علایق موجّه خانوادگی خود را كنار گذاشتند تا بتوانند به مناطق نامساعد جهان مهاجرت کنند.

 

بحران تمدّن کنونی در بسیاری از نقاط دنیا واضحاً متفکّرین را به جستجوی روش‌های پژوهشی جدیدی واداشته است، روش‌هایی که بتواند با پدیده‌های روحانی، اخلاقی، فرهنگی و اجتماعی که تا به حال با آن رو به رو نشده بودند سازگاری نشان دهد.  هیچ بخشی از جامعۀ بشری همانند جامعۀ بهائی برای پيشروی در اين کوشش‌ها مجهّز نيست.  در مقام اجتماع کسانی که به کمک امر حضرت بهاءالله مستمرّاً در حال رهایى یافتن از به اصطلاح "قوّۀ جاذبۀ" فرهنگ‌هایی هستند که در آن عادات فکری‌شان شکل گرفته، جامعۀ بهائی رویکردی یکتا برای کشف واقعیّت دارد.  اين رویکرد به عنوان وسیله‌اى بیش از پیش مؤثّر برای تقلیب اجتماعی باید به دقّت و شدّت تمام پرورش یابد.  فراهم نمودن یک الگوی جدید دانش‌پژوهی‌ که این‌ موقعیّت خواهان آن است فرصت گرانبهایی را برای خدمت و موفّقیّت به آن دسته از بهائیانی اعطا می‌نمايد که بهره‌مند از مواهب دوگانه‌ای هستند، هم نعمت‌ ایمان روحانی و هم استعداد عقلانی تعلیم‌دیده در بهترین دست‌آورد‌هایی که اجتماع معاصر می‌تواند عرضه نماید.

 

بیت العدل اعظم تنها می‌توانند از پژوهشگران بهائی دعوت ‌نمایند، همانطور که از ديگر احبّا نیز دعوت می‌کنند تا به این وظیفۀ خطیر تاریخی به هر طریق و به هر اندازه که هر یک شخصاً آن را ممکن می‌دانند، پاسخ دهند.  معهد اعلی مطمئن هستند که همانند همۀ دیگر میادین خدمات بهائی، در زمینۀ دانش‌پژوهی بهائی نیز منابع ضروری به تدریج آماده خواهد شد و الگوهای مورد نیازِ تحقیق و مطالعه در اثر فرایند مشورت بهبود خواهد يافت.  معهد اعلی معتقدند که چنين موفّقيّتى در دراز‌مدت آوازۀ امر مبارک را در مقابل هر نوع سوء تفاهمات و انتقادات احتمالی فعلی به خوبی محافظه خواهد نمود.  عکس‌العمل مثبتی که تا به‌ حال دانش‌پژوهان بهائی در بسیاری از حوزه‌ها ارائه داده‌اند براستی باعث دل‌گرمی عمیق بیت العدل اعظم می‌باشد.

 

 

 

۳

ترجمه‌ای از

قسمت‌هایی از نامۀ دارالانشاء بیت ‌العدل اعظم

خطاب به یکی از احبّا

(هیئت بین‌المللی ترجمه به زبان فارسی)

 

 

۵ اکتبر  ۱۹۹۳

 

مطمئن باشید که بیت العدل اعظم نیاز پژوهشگران بهائی برای دسترسی روزافزون به منابع مهمّ موجود در آرشیو مانند متون اصلی اسناد تاریخی چون "مطالع الانوار" را مورد نظر دارند.  فی‌الحقیقه تصوّر آن مشکل است که چطور این خادمان امر الله که در اشاعۀ امر الهی و دفاع از مصالح آن نقشی حیاتی به عهده دارند بدون چنین منابعی ‌بتوانند به اجرای وظایف خود نائل گردند.  اهمّیّت جوّی عموماً آزاد در بارۀ آثار مقدّسۀ بهائی و منابع تاریخی‌اش برای پیشبرد مصالح امری برای معهد اعلی روشن و تأکید بر آن لزومی ندارد.

 

برای پاسخ مقتضی به این نیاز، مرکز جهانی بهائی در حال حاضر با کمبود منابع انسانی و مکان و تسهیلاتِ تحقیقی لازم رو به رو است.  همۀ ما مشتاقانه در انتظار روزی هستیم که بنای دایرۀ مطالعۀ نصوص و الواح که جزو ابنیۀ قوس طرح‌ریزی شده و در دست ساختمان است بتواند تسهیلات آرشیوی و تحقیقی که مورد نیاز فوری امر مبارک است را فراهم آورد.  اگر شما از این منظر به پرسش‌های واصله راجع به دسترسی به منابع اصلی بهائی بنگرید، خواهید توانست شبهات توصیف‌ شده‌ای را که با آن مواجه‌اید تا حدّ زیادی رفع نمایید.

 

پیشنهاد مطرح شده از سوی برخی دوستان مبنی بر اینکه بهترین راه در شرایط فعلی گشودن آرشیو مرکز جهانی بر روی پژوهشگران بهائیِ واجد شرایط می‌باشد واقع‌بینانه نیست.  اگر توان و توجّه ادارۀ آرشیو، کتابخانه و دایرۀ مطالعۀ نصوص و الواح به استقبال از محقّقین متعدّدی که استفاده از این تسهیلات را حقّ خود می‌دانند معطوف گردد، به کارهای ضروری این دوایر که حمایت از وظایف حیاتی بیت العدل اعظم از جمله حفاظت، رده‌بندی، ترجمه، تعلیق و انتشار آثار است به درجه‌ای لطمه خواهد خورد که در این مرحله از توسعۀ امر الله غیر قابل قبول است.  همان‌گونه که غالباً در بسیاری از زمینه‌های‌ تحقیق معمول است، پژوهشگرانی که علاقمند به تحقیق در مورد دیانت بهائی‌ می‌باشند باید تا حدّی صبر و حوصله از خود نشان دهند.

 

 

 

۴

ترجمه‌ای از

قسمت‌هایی از نامۀ دارالانشاء بیت ‌العدل اعظم

خطاب به یکی از احبّا

(هیئت بین‌المللی ترجمه به زبان فارسی)

 

 

۱۹ اکتبر  ۱۹۹۳

 

بیت العدل اعظم توصیه می‌فرمایند که بهترین راه برای بررسی مسائل مذکور در نامۀ شما ممکن است با توجّه به نصوص مبارکۀ بهائی در بارۀ ارتباط بین ظهور حضرت بهاءالله و دانش حاصله از مجهودات دانش‌پژوهانه باشد.  حضرت بهاءالله می‌فرمایند:

 

این … مظلوم در جمیع ایّام من غیر ستر و حجاب امام وجوه اهل عالم نطق فرمود آنچه را که مفتاح است از برای ابواب علوم و فنون و دانش و آسایش و ثروت و غنا.

 

بدیهی است که آثار بهائی تمامی عرصه‌های مجهودات بشری و مطالعات علمی را منوّر می‌سازد.  کسانی که به موهبت شناسایی مقام حضرت بهاءالله فائز شده‌اند سعادت دسترسی به آثار و تعالیمی را دارند که بر همۀ جوانب فکری و پژوهشی پرتو می‌افکند و موظّفند درکی را که در اثر غور در آثار مقدّسه کسب می‌کنند برای پیشبرد منافع امر الله به کار برند.

 

احبّایی که قابلیّت و امکانات مبادرت به این اقدام را دارند مکرّراً به پی‌گیری تحصیلات دانشگاهی تشویق شده‌اند، تحصیلاتی که به وسیلۀ آن نه تنها برای اشتغال به خدمات مورد نیاز امر الهی مجهّز می‌شوند بلکه به ابزاری برای بینشی شگرف از معانی و مفاهیم مندرج در تعالیم بهائی دست می‌یابند.  به علاوه، به این نکته نیز واقف می‌شوند که بینش و خرد حاصله از درک عمیقی‌‌ از امر حضرت بهاءالله موضوعات تحقیق دانشگاهی‌شان را روشن می‌نماید.

 

مراجعه به تعدادی از بیانات حضرت ولیّ‌امرالله در این مورد سودمند است.  در نامه‌ای به زبان انگلیسی از طرف هیکل مبارک خطاب به یکی از احبّا که تحصیلات عالیۀ دانشگاهی را در موضوعی مربوط به تعالیم امر به پایان رسانده بود چنین نگاشته شده است:

 

امید چنان است که کلّیّۀ دانشجویان بهائی از مَثَل والای شما پیروی کنند و به سوی تحقیق و تحلیل مبادی امر مبارک رفته آن را با جنبه‌های مدرن فلسفه و علم مرتبط سازند.  هر جوان هوشمند و فکور بهائی باید همیشه به این نحو به امر مبارک ناظر باشد زیرا جوهر واقعی اصل تحرّی حقیقت در آن نهفته است.

 

وقتی که خبر تسجیل یک دانشمند علوم به اطّلاع هیکل مبارک رسید در پاسخی به زبان انگلیسی که از طرف ایشان تقریر یافته بود چنین بیان شده است:

 

ما نیاز مبرم به آن عنصر تفکّر سلیم و معقولی داریم که یک ذهن علمیِ پرورش یافته می‌تواند ارائه نماید.  هنگامی که چنین قوای عقلانی با ایمان عمیق توأم گردد امکانات عظیمی در امر تبلیغ ایجاد خواهد شد.

 

منشی هیکل مبارک در موقعیّت دیگری چنین نوشته است:

 

حضرت شوقی افندی طیّ سالیان متوالی، چه به احبّایی که از هیکل مبارک کسب راهنمایی می‌کردند و چه به طور عمومی، توصیه فرموده‌اند که احبّا در رشته‌های تاریخ، اقتصاد، جامعه‌شناسی و غیره تحصیل کنند تا از جنبش‌ها و افکار مترقّی عرضه شدۀ امروز مطّلع باشند و بتوانند آنها را با تعالیم بهائی ارتباط دهند.  آنچه که هیکل مبارک از احبّا می‌خواهند این است که بیشتر تحصیل کنند نه کمتر.  هر قدر معلومات عمومی آنها چه‌ علمی و چه در سایر زمینه‌ها بیشتر باشد بهتر است.  همچنین هیکل مبارک مرتّباً توصیه می‌فرمایند که احبّا تعالیم بهائی را با تعمّق بیشتری مطالعه نمایند. (ترجمه)

 

در مجهودات هم‌زمان خود برای ادامۀ تحصیلات و مطالعۀ عمیق تعالیم بهائی احبّا موظّفند که دقیقاً در نظر داشته باشند که ظهور حضرت بهاءالله معیار حقیقتی است که همۀ نظرات و نتیجه‌گیری‌های دیگر باید با آن سنجیده شود.  به آنان توصیه می‌شود که در مورد موفّقیّت‌هایشان متواضع باشند و همیشه این فرمودۀ جمال مبارک را مدّ نظر داشته باشند:

 

پس بايد صدر را از جميع آنچه شنيده شده پاک نمود و قلب را از همۀ تعلّقات مقدّس فرمود تا محلّ ادراک الهامات غيبی شود و خزينۀ اسرار علوم ربّانی گردد.

 

در این مرحلۀ اوّلیّۀ توسعۀ امر الله، ارائۀ تعریفی بسیار محدودکننده‌‌ برای واژۀ "دانش‌پژوهی بهائی" سودمند نخواهد بود.  در نامه‌ای که اخیراً از طرف بیت العدل اعظم خطاب به یک انجمن مطالعات بهائی نوشته شده چنین بیان شده است:

 

بیت العدل اعظم به شما توصیه می‌نمایند که شکلی را که دانش‌پژوهی بهائی باید به خود بگیرد یا رویکردی را که دانش‌پژوهان باید داشته باشند به طور بسیار محدودی توصیف نکنید بلکه باید بکوشید تا در انجمن خود محیطی از احترام نسبت به دامنۀ وسیعی از رویکردها و فعّالیّت‌ها ایجاد نمایید.  بدون شک بهائیانی خواهند بود که مایلند به تنهایی کار کنند در حالی که بعضی دیگر مایل به مشورت و همکاری با افرادی هستند که علایق مشابهی دارند.  هدف شما باید این باشد که محیطی از احترام متقابل و بردباری ترویج دهید که هم دانش‌پژوهانی را که علاقۀ اصلی‌شان به مسائل مربوط به الهیّات است در ‌بر‌ گیرد و هم آن دانش‌پژوهانی را شامل شود که علاقۀ آنان مرتبط ساختن بصیرت‌های حاصله از تعالیم بهائی با افکار معاصر در مورد علوم و هنر می‌باشد.

 

تنوّع مشابهی باید مشخّصۀ مجهوداتی باشد که دانش‌پژوهان بهائی دنبال می‌کنند که در عین حال هم علاقه‌ها و مهارت‌های شخصی و هم احتیاجات امر مبارک را در بر گیرد.  مسیر اتّفاقات جهانی، توسعۀ گرایش‌های جدید فکری و گسترش کار تبلیغ همگی زمینه‌های جالب و مفیدی را مشخّص می‌سازند که دانش‌پژوهان بهائی البتّه می‌توانند توجّه‌شان را به آنها معطوف دارند.  به همین ترتیب گسترش فعّالیّت‌های جامعۀ جهانی بهائی در ارتباطش با نهادهای سازمان ملل متّحد و سایر مؤسّسات بین‌المللی فرصت‌های قابل توجّهی به وجود می‌آورند که دانش‌پژوهان می‌توانند از آن طریق کمک‌های مستقیم و بی‌نهایت ارزنده‌ای جهت افزایش اعتبار امر الله و اشاعۀ آن در بین طبقات متنفّذ و مستعدّ اجتماع ارائه دهند.  با خروج مستمرّ از مجهولیّت، جامعۀ بهائی هم از داخل و هم از خارج مورد حملات دشمنانی قرار خواهد گرفت که هدف‌شان بدنام کردن و غلط نشان دادن تعالیم آن می‌باشد به امید اینکه طرفداران آن را مأیوس و ایمان پیروانش را متزلزل سازند؛ دانش‌پژوهان بهائی می‌توانند در دفاع از امر الله از طریق کمک‌های‌شان به اقدامات پیش‌گیرانه و در جواب اتّهامات افتراآمیز منتشر شده، نقشی حیاتی بازی کنند. 

 

به این ترتیب دامنۀ دانش‌پژوهی بهائی نه تنها باید عرصه‌ای برای کسانی فراهم سازد که به الهیّات و ریشه‌های تاریخی امر الله علاقمندند بلکه برای افرادی که مایلند تعالیم بهائی را با مواضیع رشتۀ دانشگاهی یا حرفه‌ای خود مرتبط سازند و همچنین برای احبّایی که ممکن است مدارک رسمی دانشگاهی نداشته باشند امّا از طریق مطالعۀ هوشمندانۀ تعالیم امری بصیرت‌هایی کسب کرده‌اند که مورد علاقۀ دیگران می‌باشد.

 

چون این سؤال را مطرح کرده‌اید که آیا فیزیک می‌تواند جز از طریق غیر مستقیم ارتباطی با مواضیع بهائی داشته باشد بهتر است به اظهار نظر زیر از یک متفکّر علمی مشهور و غیر بهائی در مورد ارتباط بین تعالیم بهائی و پیشرفت‌های اخیر در علوم فیزیکی توجّه نمایید:

 

در این دوران، ما تنها در صورتی می‌توانیم دوام بیاوریم و تمدّن‌مان فقط در صورتی می‌تواند شکوفا شود که خرد متداول‌مان را از نو جهت دهیم و بینش‌های جدیدی را که دیانت بهائی اعلان نموده و حال به وسیلۀ جدیدترین اکتشافات علوم تجربی نیز تأیید شده‌اند کسب نماییم. (ترجمه)

 

بهائیان می‌گویند که مهم‌ترین شرایطی که می‌تواند موجب استقرار صلح شود وحدت و یگانگی است — وحدت خانواده، وحدت ملل و وحدت جریانات عظیم فکری و پژوهشی که ما آنها را علم و دین می‌نامیم.  بلوغ به نوبه، مستلزمی برای چنین اتّحاد است.  این تکامل فکری است و صحّت آن از طریق تئوری‌های علمی جدید برخاسته از ترمودینامیک غیر متعادل (non-equilibrium thermodynamics)، تئوری مربوط به دستگاه‌های تحرّکی (dynamical systems theory)، سیبرنتیکی (cybernetics) و سایر علوم پیچیدۀ مربوطه نشان داده می‌شود.  این تئوری‌ها بر تجسّسات تجربی در زمینۀ فضاشناسی فیزیکی (physical cosmology)، تئوری تکاملی اوّلیّه در پالیوبیولوژی (paleobiological macroevolutionary) و روندهای جدید در تاریخ‌نگاری متّکی می‌باشند. (ترجمه)

 

بیت العدل اعظم مایلند از استفاده از واژه‌های "دانش‌پژوهی بهائی" و "دانش‌پژوهان بهائی" با معنایی انحصاری که در عمل باعث ایجاد مرزی بین افرادی می‌گردد که برای ورود به این طبقه پذیرفته می‌شوند و آنانی که اجازۀ ورود نمی‌یابند اجتناب نمایند.  واضح است که این واژه‌ها نسبی هستند و چه بسا آنچه در سنجش با فعّالیّت‌های اطرافیان ممکن است یک تلاش دانش‌پژوهانۀ پرارزش بهائی یک فرد به حساب آید، در مقایسه با دست‌آوردهای فضلای برجستۀ امر احیاناً بسیار ناچیز و بی‌اهمّیّت ‌جلوه کند.  بیت العدل اعظم خواهان ایجاد یک جامعۀ بهائی هستند که در آن اعضا یکدیگر را تشویق می‌کنند، جامعه‌ای که در آن موفّقیّت محترم شمرده می‌شود و همگی واقفند که هر فرد به طریق خود می‌کوشد تا درک عمیق‌تری از امر مبارک حضرت بهاءالله بدست آورد و به پیشبرد آیین بهائی کمک کند.

 

 

 

۵

ترجمه‌ای از

قسمت‌هایی از نامۀ دارالانشاء بیت ‌العدل اعظم

خطاب به یکی از احبّا

(هیئت بین‌المللی ترجمه به زبان فارسی)

 

 

۱۹ مه  ۱۹۹۵

 

فرصت فراهم شده توسّط تکنولوژیِ ارتباطات الکترونیکی برای انجام مشورت سریع و مفصّل در میان احبّا حائز اهمّیّت فراوان است.  بدون شک این فرصت نمایانگر جلوه‌ای دیگر از پیشرفتی است که حضرت ولیّ‌امرالله مشتاقانه ظهور آن را پیش‌بینی نموده می‌فرمایند که "یک سیستم مخابرات و ارتباطات جهانی ابداع گردد که با سرعتی حیرت‌انگیز و نظمی کامل به کار افتاده، فارغ از موانع و قیود ملّی جميع کرۀ ارض را در بر گیرد." (ترجمه)

 

میزان تأثیر این تکنولوژی در پیشبرد امر الهی البتّه همانطور که به خوبی مستحضرید به نحوۀ کاربرد آن بستگی دارد.  استفاده از آن به عنوان وسیله‌ای برای تبادل نظر در بین احبّا، آنان را ملزم به رعایت همان موازین ادب، اعتدال، و صداقتی می‌نماید که لازمۀ هر گونه مباحثۀ دیگری است.  همچنین افرادی که از این وسیله استفاده می‌نمایند نیز باید از تحقیر عقاید یکدیگر اجتناب ورزند.  در این رابطه، بیت العدل اعظم متوجّه انزجار منطقی شما از گرایشی آشکار در به کار بردن برچسب‌های گمراه‌کننده و غرض‌آلودی مانند "سنّت‌گرایان" و "آزادی‌خواهان" شده‌اند که موجب شکاف در جامعۀ بهائی می‌گردد.  میزان مداومت احتمالی این عادت فکریِ تفرقه‌انداز در جامعۀ بهائی که واضحاً از اجتماع غیر بهائی انتقال یافته، نمایانگر بینش و درکی نابالغ و نارسا از زندگی است.  اگر بهائیان به این طرز فکر ادامه دهند، همچنان که به وضوح در اجتماعات گذشته اتّفاق افتاده، حتّی پر‌ارزش‌ترین مجهودات عالمانه، هیچ ثمری نخواهد داشت.

 

از همه مهم‌تر، همانند هر نوع مطالعه و تحقیقِ بهائیان در بارۀ اعتقادات و آداب دیانت خود، مباحثات الکترونیکی نیز فقط هنگامی به نفع امر الله و احبّا خواهد بود که در چارچوب تعالیم بهائی و حقایق مندرج در آن انجام شود.  مبادرت به بحث در بارۀ تعالیم ا مر الهی، بدون توجّه به هدایات معتبر مودوعه در آن منطقاً با تناقضی آشکار همراه خواهد بود.  در خصوص نکتۀ اوّل که در نامۀ خود به آن اشاره کرده‌اید، بدیهی است سعی در تحمیل محدودیّت بر جامعیّتِ مرجعیّت مظهر ظهور الهی منجرّ به شکست‌های پژوهشی مهم و عدم هماهنگی در کوشش‌هایی خواهد شد که موفّقیّت آن دقیقاً بستگی به روح وحدت و اعتماد متقابل دارد.  معیار آن است که حضرت بهاءالله به شخصه آن را روشن فرموده‌اند:

 

جوهر توحید آنکه مطلع ظهور حقّ را با غیب منیع لایدرک یک دانی به این معنی که افعال و اعمال و اوامر و نواهی او را از او دانی من غیر فصل و وصل و ذکر و اشارة.

 

در مورد توافق علم و دین، آثار طلعات مقدّسه و تبیینات حضرت ولیّ‌امرالله این نکته را بسیار روشن می‌سازد که وظیفۀ نوع بشر، از جمله جامعۀ بهائی که به منزلۀ خمیرمایه در میان مردم دنیا عمل می‌کند، ایجاد یک تمدّن جهانی است که هم بعد روحانی و هم بعد مادّی عالم وجود را در بر ‌گیرد.  ماهیّت و حیطۀ عمل یک چنین تمدّنی به مراتب فراتر از درک و تصوّر نسل کنونی است.  اجرای این مشروع عظیم متّکی بر تعامل فزاینده بین حقایق و اصول دین و اکتشافات و بینش‌های حاصله از تحقیقات علمی خواهد بود.  این تعامل مستلزم این است که وجود مسائل مبهم را یکی از خصیصه‌های طبیعی و اجتناب‌ناپذیر فرایند کشف حقیقت بدانیم.  همچنین مستلزم آنست که علم را به هیچ مکتب فکری خاصّ و یا رویکردی که در مسیر توسعۀ آن مسلّم فرض شده، محدود ننماییم.  چالشی که اندیشمندان بهائی با آن رو به رو هستند بر عهده گرفتن رهبری مدبّرانه در این مجهودات است زیرا آنان هستند که هم از بینش پرارزش امر الهی و هم از مزایای پژوهش علمی برخوردارند.

 

سهولت و غیر شخصی بودن نسبی رسانه‌های الکترونیکی به نحوی حتّی مستلزم رعایت انضباط بیشتری در مقایسه با مواردی می‌باشد که فرصت ارتباط مستقیم شخصی و معاشرت‌های اجتماعی موجب تقویت روح وحدت و یگانگی می‌شود.  در طلب این روح وحدت، بهائیان بدون شک مایلند با ارائه و گفتگو در بارۀ آثار امری مربوطه به فرایندهای مشورتی کمک نمایند.  نفس این مراجعه به آثار سبب خواهد شد که توجّه مجدّداً به چارچوب اعتقادات بهائی معطوف گردد.

 

 

 

۶

ترجمه‌ای از

قسمت‌هایی از نامۀ دارالانشاء بیت ‌العدل اعظم

خطاب به یکی از احبّا

(هیئت بین‌المللی ترجمه به زبان فارسی)

 

 

۱۴ مارس  ۱۹۹۶

 

از اینکه تلاش‌های مبذوله برای ایجاد تمایز بین "عامّۀ بهائیان" و "دانش‌پژوهان بهائی" در رابطه با مطالعات امری معمولاً سبب ایجاد اختلاف در بین احبّا می‌گردد ابراز ناراحتی کرده‌اید.  نگرانی شما کاملاً بجا است.  چنین طرز فکری در مورد پژوهش در امر مبارک نمایانگر سوء برداشتی بنیادین از الگوی جامعۀ بهائی مندرج در تعالیم الهی می‌باشد.

 

همانطور که مطّلعید، حضرت بهاءالله می‌فرمایند که کسب دانش بر همگان فرض شده است و در توصیف دانش می‌فرمایند که "به منزلۀ جناحست از برای وجود" و "مرقاتست از برای صعود."  افرادی که اکتسابات عالیه‌شان در این زمینه به آنها امکان می‌دهد که سهم مهمّی در پیشبرد تمدّن داشته باشند سزاوار قدرشناسی و سپاس اجتماع می‌باشند.

 

تبحّر یک فرد در علوم طبیعی یا اجتماعی، حقوق، زبان‌شناسی و سایر رشته‌های تخصّصی در مطالعۀ ظهور الهی، اغلب در روشن ساختن مسائل مورد بررسی مؤثّر است و چنین کمک‌هایی باید مورد قدردانی فراوان قرار گیرد.  رشتۀ مطالعات خاورمیانه که در نامۀ شما ذکر شده بود یکی از رشته‌هایی است که می‌تواند در این راستا کمک نماید.  امّا تخصّص ‌در هیچ رشته‌ای از رشته‌های متعدّد پژوهشی نمی‌تواند به افراد شاغل در آن رشته‌ها نقش مرجعیّت در کوشش جمعی در راه بررسی مفاهیم و مقتضیات چنین منبع بی‌کرانی از حقیقت را تفویض کند.

 

حضرت بهاءالله به موازات دعوت به کسب دانش، خصیصه‌ای را به کلّی منسوخ فرموده‌اند که در همۀ ادیان گذشته موجود است و بر اساس آن طبقه‌ای خاصّ از مردم مثل کشیش‌ها در مسیحیّت و علما در اسلام، توانستند صاحب مرجعیّت برای درک مسائل و انجام رسوم مذهبی هم‌کیشان شوند.  حضرت ولیّ‌امرالله در نامه‌ای به زبان فارسی که از طرف آن حضرت به محفل روحانی استانبول نوشته شده، اهمّیّت این انفصال مهم از تاریخ گذشتۀ ادیان را مؤکّداً تصریح می‌فرمایند:

 

ولی الحمد لله قلم اعلی اين استبداد رأی افراد علما و عقلا را از ميان بردند و قول افراد را ولو اعلم علما و افضل فضلا باشد ميزان نفرمودند و امور را به مراكز منصوصه و محافل مخصوصه راجع نمودند.

 

دور بهائی از قلم مؤسّس اعظمش به عنوان "هذا یوم لن یعقّبه ظلمة اللّیل" توصیف شده است.  حضرت بهاءالله از طریق عهد و میثاق خویش یک منبع استوار هدایت الهی را مهیّا فرموده‌اند که در طول این دور استمرار خواهد داشت.  اختیار و مرجعیّت ادارۀ امور جامعه و وظیفۀ حفظ تمامیّت کلام الهی و انتشار پیام امر الله به عهدۀ نظم اداری که زادۀ عهد و میثاق می‌باشد محوّل گردیده است.  تنها از طریق انتخابات آزاد یا انتصابات ناطلبیده است که اعضای مؤسّساتِ این نظم به سِمَت‌های خود برگزیده می‌شوند.  هیچ حرفه‌ای نیست، چه در تبلیغ امر الله و چه در امور اداری امری، که فرد بتواند برای آن تعلیم بیند و یا به نحوی صحیح خواهان آن باشد.  این بیاناتِ هشداردهندۀ جمال مبارک مخصوصاً در این مورد صدق می‌کند:

 

برتری و بهتری که به میان آمد عالم خراب شد و ویران مشاهده گشت.

 

انسان عزیز است چه که در کلّ آیت حقّ موجود ولکن خود را اعلم و ارجح و افضل و اتقی و ارفع دیدن خطائیست کبیر.

 

ترویج هر نوع یادگیری در بین بهائیان فعّالیّتی اساسی برای نیل به اهداف متنوّع جامعه می‌باشد.  بنا بر این تشویق افراد احبّا به کسب دانش، عملیّات مدارس بهائی، دانشگاه‌ها و مؤسّسات آموزشی، تشکیل گروه‌های مطالعه و فعّالیّت‌های تیم‌های اجرایی مخصوص ارتباط اصول بهائی با مشکلات نوع بشر، همگی نمونه‌های فعّالیّت‌هایی است که از یک سو مشاورین و معاونین‌شان و از سوی دیگر محافل ملّی و محلّی باید به آنها بپردازند.  در ایفای این مسئولیّت‌های مبرم مؤسّسات بهائی در همه جا مشاهده می‌کنند که کوشش‌هایشان به نحو قابل ملاحظه‌ای از طریق مساعدت‌های احبّایی تقویت می‌شود که فعّالیّت‌های پژوهش‌مندانه، خصایص اخلاقی و به خصوص تمسّک‌شان به امر مبارک آنان را برای خدمت مهیّا می‌سازد.

 

مسئولیّت خاصّی در این مطلب بر دوش مشاورین قرار دارد زیرا وظیفۀ کمک به شکوفا ساختن استعدادهای افراد احبّا به آنان محوّل شده است.  اعضای این مؤسّسه که برای دوره‌های مشخّصی منصوب می‌شوند موظّفند امور مربوط به صیانت و ترویج امر الله را که در الواح مبارکۀ وصایای حضرت عبدالبهاء به ایادی امر الله محوّل شده است، استمرار دهند.  بدین ترتیب وظیفۀ مشاورین "نشر نفحات الله و تربيت نفوس و تعليم علوم و تحسين اخلاق عموم و تقديس و تنزيه در جميع شئونست.  از اطوار و احوال و كردار و گفتار بايد تقوای الهی ظاهر و آشكار باشد."  همانند ایادی امر الله، مشاورین حقّ تبیین ندارند، حقّی که از طریق عهد و میثاق صرفاً به حضرت عبدالبهاء و حضرت ولیّ‌امرالله تفویض شده است.  اگرچه بعضی از مشاورین مانند بعضی از ایادی امر الله در حیات حرفه‌ای خود دوره‌های مختلف دانشگاهی یا تخصّصی را گذرانده‌‌اند ولی انجام وظایف‌شان متّکی به این گونه مهارت‌ها نمی‌باشد.  آنان همگی در همه جا در وظیفۀ اساسی تشویق احبّا به کسب دانش در تمام ابعادش، کاملاً شریک هستند.  همچنین همگی در مسئولیّت تفویض شده به مؤسّسه‌ای که افتخار عضویّت آن را دارند، یعنی صیانت امر الله در برابر دشمنان خارجی و داخلی سهیم می‌باشند، امری که هم حضرت عبدالبهاء و هم حضرت ولیّ‌امرالله برای آن اهمّیّت خاصّی قائل بودند.

 

 

 

۷

ترجمه‌ای از

قسمت‌هایی از نامۀ دارالانشاء بیت ‌العدل اعظم

خطاب به یکی از احبّا

(هیئت بین‌المللی ترجمه به زبان فارسی)

 

 

۲ ژوئیه  ۱۹۹۶ 

 

منظور از این نامه بررسی مفصّل اظهارات و فعّالیّت‌های احبّایی که به آنان اشاره نموده‌اید و یا شرح و بسط پاسخ‌هایی که آنان طیّ این سالیان از مؤسّسات امری دریافت کرده‌اند نیست.  بلکه بیت العدل اعظم امیدوارند که با بررسی این مسئله در رابطه با جوانبی از معتقدات آیین بهائی، شما بتوانید به پاسخ بعضی از سؤالاتی که ذهن‌تان را به خود مشغول داشته است دست یابید.

 

در کنه اهداف دیانت بهائی، استقرار عدالت و اتّحاد در جهان، برانداختن تعصّب و دشمنی از میان مردم، بیداری حسّ شفقت و تفاهم در قلوب تمامی مردان و زنان، و ارتقای جمیع نفوس به سطح جدیدی از روحانیّت و سلوک به قوّۀ حیات‌بخش ظهور امر الهی جای دارد.  مسیری که حضرت بهاءالله برای نیل به این اهداف مقرّر فرموده‌اند همانا وظیفۀ دوگانه و هم‌زمان تهذیب رفتار نفوس و ساختن جامعه‌ای مطلوب است.  برای این تحوّل دوگانه و متقابل، آن حضرت نه تنها احکام، تعالیم، اصول و حقایقی متناسب با احتیاجات این زمان را نازل فرموده‌اند بلکه هستۀ مرکزی و الگوی مؤسّساتی را تأسیس نموده‌اند که قادر است به ساختارِ یک اجتماع جهانی موعود تکامل یابد.

 

نکتۀ مرکزی استنباط شما از اظهارات احبّایی که نگران‌شان هستید ادّعای آنان بر این است که کاملاً مطیع و منقادِ روح عهد و میثاق و مؤسّسات امری هستند؛ صرفاً عدم موافقت خود را با بعضی از تصمیمات و خطّ مشی‌های این مؤسّسات ابراز می‌دارند؛ اعتراض آنها فقط علیه آنچه که به نظرشان اعمالی غیر عادلانه و نادرست از جانب بعضی از افراد حائز مقام برجستۀ تشکیلاتی است، می‌باشد؛ و برای جلوگیری از آنچه که سوء استفاده‌ از قدرت به نظر می‌رسد تعدیلاتی در مقرّرات بهائی پیشنهاد می‌نمایند.  امّا این گفته‌ها، بعضی از اصول مهمّ دیانت بهائی را که روش‌ها و مجاریِ لازم برای ابراز این گونه شکایات‌ یا اختلاف نظرها را فراهم نموده و برای حلّ مشکلات و در عین حال حفظ وحدت جامعه طرح شده‌اند را نادیده می‌گیرد.

 

طیّ سال‌های متمادی، چند نفر از احبّا در ایالات متّحدۀ امریکا به جای اینکه اعتراضات خود را علیه آنچه سوء استفاده از قدرت از جانب بعضی از تشکیلات امری می‌انگاشتند تنها به مجاری و دفاتر متعدّد تعیین شده برای چنین منظوری ارسال دارند، به طور آشکارا و پنهانی به مؤسّسات امری حمله کرده‌اند و با تهمت‌های خاصّ بی‌عدالتی را به حدّی تعمیم داده‌اند که تمام ساختار اداری را نه فقط در طرز عمل بلکه حتّی در قالب و محتوا به فساد متّهم نموده‌اند.  یک پیامد این سیل مداوم انتقادات منفی، تبدیل تدریجی اتّهامات بی‌اساس به عنوان "حقایقی" پذیرفته شده در اذهان بعضی از شنوندگان‌شان بوده است.

 

از طریق این‌ گونه فعّالیّت‌ها و حمایت متقابل از همدیگر، این دوستان به نحو فزاینده‌ای شکل یک گروه بهائی مخالف را به خود گرفته‌اند که می‌کوشند تا نارضایتی گسترده‌ای در جامعه برانگیزند و بدین وسیله تغییراتی در ساختار و اصول نظم اداری بهائی ایجاد کرده آن را با عقاید شخصی خود بیشتر هماهنگ‌ سازند.  چنین فعّالیّتی مشابهت نزدیکی با پی‌گیری یک برنامۀ‌ حزبی سیاسی دارد، فعّالیّتی که در اکثر جوامع مورد قبول و حتّی مورد تحسین است امّا با روح دیانت بهائی کاملاً در تضادّ می‌باشد.  این عمل، جوّی از مجادله را ترویج می‌دهد حال آنکه حضرت بهاءالله تصریح فرموده‌اند "نزاع و جدال را نهی فرمود نهیاً عظیما فی الکتاب"

 

قوانین، احکام، دستورات و نصایحی که همۀ ما به عنوان بهائی اطاعت از آن را پذیرفته‌ایم  شامل رویکردی مشخّص برای تصمیم‌گیری و اجرای آن می‌باشد.  شما بدون شک با جنبه‌های گوناگون این رویکرد به خوبی آشنا هستید، رویکردی استوار بر اساس این اعتقاد مبرم که تنها راه وصول به مدنیّت مورد نظر حضرت بهاءالله وحدت و اتّحاد می‌باشد.  تأکید بر اتّحاد به حدّی شدید است که مثلاً وقتی یک محفل تصمیمی می‌گیرد، انتظار می‌رود که همه با جان و دل از آن تصمیم حمایت کنند و با نهایت اطمینان به این تضمین حضرت عبدالبهاء متّکی باشند که می‌فرمایند "چون اتّحاد است عاقبت حقیقت منکشف گردد و خطا بدل به صواب شود."  مکمّل این اصلِ وحدت، رهنمودهای مربوطۀ دیگری از قبیل نحوۀ بیان انتقاد، نحوۀ تصحیح اشتباه اعضای جامعه، نحوۀ اجرای اصل عدالت و قبول استیناف، و نحوۀ حفظ شأن افراد، مؤسّسات و امر الله می‌باشد.

 

بهائیان در عین پیروی از این تعالیم، واقفند که افراد با قبول امر الهی مظهر کمالات نمی‌شوند.  آنان به زمان نیاز دارند تا رشد روحانی یابند، از نقایص شخصی‌ خود و از پیش‌فرض‌های ساختاری و رفتاریِ اجتماعاتی که در آن پرورش یافته‌اند رها شوند، اجتماعاتی که نگرش‌شان به دنیا را تحت تأثیر قرار می‌دهد.  مؤسّسات امری که احبّا با اطاعت از حکم حضرت بهاءالله، طبق الگوی مقرّرۀ حضرت عبدالبهاء، تبیینات حضرت ولیّ‌امرالله، و تحت هدایات بیت العدل اعظم بنا نموده‌اند هنوز در مرحلۀ جنینی‌ هستند و معدود نیست مواردی که این مؤسّسات به ایده‌آلی که برای رسیدن به آن جهد می‌نماید نمی‌رسند.  همچنین این امکان وجود دارد که بعضی افراد از موقعیّت و مقامی که از طریق انتخاب یا انتصاب در ساختار نظم اداری به آن حائز شده‌اند سوء استفاده نمایند.  حضرت ولیّ‌امرالله به کرّات در توقیعات خویش به احبّا توصیه ‌می‌فرمودند که هم نسبت به یکدیگر و هم نسبت به محافل صبور و بردبار باشند، امّا در موارد اشتباهات جدّی چه از طرف مؤسّسات و چه از جانب افراد، نه حضرت ولیّ‌امرالله و نه بیت العدل اعظم در اتّخاذ اقدامات اصلاحی درنگ ننموده‌اند.  نظم اداری بهائی به منظور رویارویی با این‌چنین نقایص بشری تمهیداتی دارد و به نحوی طرح‌ریزی شده است که احبّا را قادر سازد تا با وجود همۀ نقایص‌شان نظم بدیع جهانی حضرت بهاءالله را بدون اختلاف بنا نهند، زیرا اختلاف است که بنیان را بالکل منهدم خواهد ساخت.

 

علاوه بر تشریع احکام، حلّ مشکلات غامضه، توضیح مسائل مبهمه، حلّ اختلافات، ادارۀ امور جهانی امر الله و هدایت اجرای نقشۀ الهی، یکی از وظایف بیت العدل اعظم حفظ افراد احبّا و هیکل امر الله از تأثیرات مضرّۀ مؤسّسات معیوب و افراد نابخرد یا بدخواه می‌باشد.  اغلب اوقات این نقایص، چه در رفتار افراد و چه در عملکرد مؤسّسات، نسبتاً جزئی بوده و می‌توان آنها را به وسیلۀ محافل محلّی و ملّی یا مشاورین و اعضای هیئت معاونت و مساعدین‌شان حلّ و فصل نمود.  امّا در بعضی موارد موقعیّت بسیار خطیر می‌شود و مرکز جهانی بهائی مجبور به مداخله می‌گردد.

 

شما مستقیماً بیشتر به فکر ایالات متّحده هستید.  نامۀ مورّخ ۱۹ مه ۱۹۹۴، در واقع به بعضی از جوانب طرز کار محفل روحانی ملّی شما می‌پردازد زیرا که در پاسخ به تقاضای محفل ملّی شما برای هدایت نوشته شده بود، اگرچه صرفاً یکی از مسائلی است که جامعۀ بهائی امریکا با آن رو به رو است.  با مطالعۀ دقیق آن نامه متوجّه خواهید شد که نامه خواهان یک سلسله اصلاحات در اعمال افراد و تمامی جامعه می‌باشد.  در واقع این نامه نکاتی را تذکّر می‌دهد که در نامۀ مورّخ ۲۹ دسامبر ۱۹۸۸ به آنها اشاره شده بود و در آن به احبّا توصیۀ شدید شده که نظریّات پذیرفته شده در بارۀ نحوۀ کارکرد جامعه را مورد تفکّر و تعمّق مجدّد قرار دهند.

 

متأسّفانه به نظر می‌رسد که کوشش مؤسّسات و بعضی از احبّا در توضیح این مطالب از طرف دوستان سابق‌‌الذّکر رد شده است.  معدودی از آنان مؤدّبانه وصول مرقومه‌های بیت العدل اعظم را اعلام کردند امّا سپس با بی‌اعتنایی به نکات اساسی ذکر شده، همچنان به راه خود ادامه داده‌اند.  چند نفر علناً با هدایات معهد اعلی مخالفت ورزیده‌اند.  بحث از یک علاقۀ خالصانه به حفظ عدالت و حقوق افراد در جامعه به مراتب گذشته و به برانگیختن اختلاف در مورد بنیادی‌ترین عقاید امر الله و حمله به اساس عهد و میثاق کشیده شده است، میثاقی که تنها ضامنی است که امر الهی خلوص حقیقت اصلی خود را طیّ قرون و اعصار حفظ خواهد نمود.

 

لذا نکتۀ مورد توجّه این است که آیا احبّا باید مجاز باشند که همیشه به تضعیف ایمان هم‌کیشان خود ادامه دهند، در درون جامعه ایجاد تشنّج کنند، و تئوری و طرز عمل نظم اداری حضرت بهاءالله را علناً مورد حمله قرار دهند.

 

حضرت بهاءالله در کتاب مستطاب اقدس در مورد آزادی می‌فرمایند "انّا نصدّقها فی بعض المقامات دون الآخر."  یکی از مواردی که آزادی در جامعۀ بهائی محدود است روش‌ها‌ و مجاری ارائۀ انتقاد می‌باشد.  در این رابطه، مجموعۀ مختصری شامل منتخباتی از توقیعاتی که از طرف حضرت ولیّ‌‌امرالله به افراد احبّا نوشته شده به ضمیمه ارسال می‌گردد.  از این هدایات، اصول ذیل به وضوح استنباط می‌گردد:

 

  • اهمّیّت اتّحاد هم به عنوان هدف و هم به عنوان وسیلۀ استقرار پیام حضرت بهاءالله.  جمال اقدس ابهی "نه تنها اصول خاصّی را توصیه فرموده‌اند بلکه نظامی را نيز برای استقرار و تداوم هدف مورد نظر خود مقرّر نموده‌اند" و تمسّک احبّا به هر دو برای "تحقّق هدف وحدت عالم انسانی" (ترجمه) ضروری است.
  • احبّا "کاملاً مختارند که انتقادات خود را به محافل‌شان ارائه دهند" و توصیه‌هایشان را ابراز دارند.  وقتی که آنان انتقادات، پیشنهادات و توصیه‌هایشان را به ضمیمۀ نظرات‌شان "راجع به خطّ ‌مشی‌ یا اعضای مؤسّسات انتخابی" به محافل ارسال داشتند، باید "از صمیم قلب توصیه‌ یا تصمیم آن محفل را بپذیرند" (ترجمه)
  • تفاوت آشکاری است از یک سو بین نهیِ از غیبت که شامل اظهارات نامطلوب در مورد افراد یا مؤسّسات نزد سایر افراد چه به صورت خصوصی چه در ملأ عام می‌باشد، و از سوی دیگر، تشویق به در میان گذاشتن نگرانی خویش با یک محفل روحانی محلّی یا ملّی (و حالا همچنین با مشاورین و اعضای هیئت‌های معاونت).  به این ترتیب، اگرچه یکی از وظایف اصلی ضیافت نوزده‌روزه فراهم ساختن فرصتی برای "انتقاد صریح و سازنده و مشورت در بارۀ اوضاع امور داخلی جامعۀ محلّی بهائی" (ترجمه) می‌باشد، امّا شکایات در مورد رفتار یکی از اعضای محفل باید مستقیماً و به طور محرمانه با خود محفل در میان گذارده شود نه نزد سایر افراد؛ و حتّی نباید در ضیافت نوزده‌روزه مطرح گردد.
  • در حالی که ارائۀ انتقاد سازنده تشویق می‌شود، انتقاد مخرّب مانند "مخالفت دائم و انتقاد مستمرّ" (ترجمه) از تصمیمات محافل روحانی، مانع گسترش سریع امر الهی گشته و موجب دوری افرادی که هنوز عضو جامعه نیستند می‌گردد.  در حقیقت "از هر نوع انتقاد و بحث‌های منفی که ممکن است موجب تضعیف اختیارات نفس محفل روحانی گردد باید اکیداً خودداری شود، زیرا در غیر این ‌صورت نظم امر الله خود در خطر خواهد افتاد و آشفتگی و اختلاف بر جامعه غلبه خواهد یافت." (ترجمه)  "انتقاد خشن و مغرضانه براستی یک مصیبت است" که از "عدم ایمان به نظام حضرت بهاءالله" و قصور در پیروی از "احکام بهائی در مورد ابدای رأی، شرکت در انتخابات، خدمت و اطاعت از تصمیمات محفل روحانی" (ترجمه) ناشی می‌گردد.

مسئلۀ نحوۀ بیان انتقاد و طرز برخورد با آن در جامعۀ بهائی، و اینکه محافل روحانی چگونه باید عدالت را در مورد افراد اجرا نمایند، البتّه عناصری از مفاهیمی بس عظیم‌تر است و در گفتمان اجتماعی باید طبیعت ثانوی بهائیان گردد.  جامعۀ بهائی اجتماعی است متشکّل از افرادی که با قبول دعوی حضرت بهاءالله به عنوان مظهر ظهور الهی برای این عصر، به میل خود گرد هم آمده‌اند تا الگوهای خاصّی از رفتار شخصی و اجتماعی را برقرار سازند و مؤسّساتی برای ترویج این الگوها بنا نهند.  بسیارند افرادی که در آرمان‌های دیانت بهائی شریکند و از تعالیم آن الهام می‌گیرند، در حالی که با بعضی خصوصیّات آن موافق نیستند؛ امّا کسانی که عملاً وارد جامعۀ بهائی می‌شوند آزادانه به ارادۀ خویش پذیرفته‌اند که از تعالیم امر به طور کامل پیروی نمایند، با علم به اینکه اگر در حین پیاده کردن تعالیم تردید یا عدم توافقی بروز نماید، طبق حکم صریح آثار نازله، داور نهایی بیت العدل اعظم است.

 

دعای قلبی معهد اعلی اینست که احبّایی که در این مجهودات احساس عدم توافق می‌کنند به هدایاتی که معهد اعلی برایشان فراهم می‌نمایند اعتماد خواهند داشت، تعالیم الهی را مجدّداً مطالعه خواهند نمود و به خاطر جمال مبارک علاقۀ خود را نسبت به یکدیگر تقویت خواهند کرد.  همچنان که منشی حضرت ولیّ محبوب امر الله در تاریخ ۲۵ اکتبر ۱۹۴۹ از طرف هیکل مبارک به یکی از احبّا نوشته‌اند "بدون روح محبّت حقیقی به حضرت بهاءالله، به امر آن حضرت و به مؤسّسات آن و نیز محبّت احبّا نسبت به یکدیگر، امر الهی هرگز نمی‌تواند جمّ غفیری را در ظلّ خود وارد سازد.  زیرا دنیا طالب موعظه و مقرّرات نیست بلکه خواهان محبّت و عمل است." (ترجمه)  این مجهودات جهانی‌ که امر الهی آغاز نموده بسی عظیم‌تر، نیاز مردم جهان به پیام حضرت بهاءالله بسی فوری‌تر، خطراتی که نوع بشر را تهدید می‌کند بسی شدید‌تر و پیشرفت حوادث بسی سریع‌تر از آن است که به پیروان اسم اعظم اجازه دهد که وقت و کوشش‌هایشان را در اختلافات بیهوده تلف نمایند.  اکنون، بیش از هر زمان، وقت محبّت بین دوستان، وقت وحدت فکر و کوشش و وقت فداکاری و قیام احبّا به خدمت در هر گوشه‌ای از جهان است.

 

بیت العدل اعظم نگرانی شما را نسبت به عملکرد صحیح جامعۀ بهائی درک می‌کنند و به شما توصیه می‌نمایند که به مسائلی که ذکر کرده‌اید در پرتو نفس تعالیم الهی بنگرید، و آن را با معیارهای سایر فلسفه‌ها یا نظام‌های مدنی، که مفروضات اساسی‌شان از بسیاری جهات با نظم الهی جمال اقدس ابهی متفاوت است، نسنجید.

 

 

 

۸

ترجمه‌ای از

قسمت‌هایی از نامۀ دارالانشاء بیت ‌العدل اعظم

خطاب به یکی از احبّا

(هیئت بین‌المللی ترجمه به زبان فارسی)

 

 

۳  ژوئن  ۱۹۹۷

 

سؤالاتی که مطرح کرده‌اید، سؤالاتی ناشی از یک محاورۀ الکترونیکی بین شما و یکی دیگر از شرکت‌کنندگان گروه بحث، حائز نهایت اهمّیّت است و بیت ‌العدل اعظم صمیمانه از حسن نیّت شما در طرح این پرسش‌ها قدردانی می‌نمایند.

 

مسائل مطرح شده به نظر به دو نکته منتهی می‌شود:  اوّل اینکه آیا بیت العدل اعظم حقّ تبیین دارند يا نه و دوم اینکه آیا هیچ ‌کس حقّ دارد مرجعیّت یا اقدامات بیت العدل اعظم را زیر سؤال برد؟  وقتی این مسائل با درکی از وحدت به عنوان زیربنای همۀ تعالیم بهائی بررسی شود، روشن شدن نکات حاصل می‌شود امّا اگر متحرّی تحت تأثیر روحیّۀ بی‌اعتمادی و مجادله باشد، آن وقت مشکلات بی‌پایان بروز می‌نماید.

 

نکات فوق در سه نامۀ بیت العدل اعظم به تاریخ‌، ۹ مارس ۱۹۶۵، ۲۷ مه ۱۹۶۶ و ۷ دسامبر ۱۹۶۹ منظور گردیده است.  متأسّفانه به نظر می‌رسد که بسیاری از احبّا این نامه‌ها را عمیقاً مطالعه نکرده و به مفاهیم مندرج در آن پی‌نبرده‌اند.  حضرت ولیّ‌امرالله قبلاً در توقیع "دور بهائی" صریحاً مشخّص فرموده‌اند که حقّ تبیین تعالیم بهائی صرفاً و منحصراً به ولیّ ‌امر الله اختصاص دارد.  نه بیت العدل اعظم و نه هیچ مؤسّسه، شخص یا گروه دیگری، می‌تواند این وظیفه را به عهده گیرد.  اینکه بیت العدل اعظم هرگز به حیطۀ عملی که به ولیّ ‌امر الله منحصر شده تعدّی نخواهند کرد، نه فقط در نوشته‌ها و عمل خود بیت العدل اعظم، بلکه در بیان حضرت ولیّ‌امرالله در همان سندِ مذکور نشان داده شده است:  "هیچ یک از این دو مؤسّسه نمی‌تواند به قلمرو مقدّس و مقرّر دیگری تعدّی نماید و هرگز نیز تعدّی نخواهد کرد." (ترجمه)  و اين موضوع با این حقیقت که بیت العدل اعظم و ولیّ ‌امر الله "در تحت حفظ و صیانت جمال ابهی و حراست و عصمت فائض از حضرت اعلی روحی لهما الفداست" تضمین می‌گردد.

 

معهد اعلی در نامۀ مورّخ ۹ مارس ۱۹۶۵ اظهار داشتند "بین تبیینات حضرت ولیّ‌امرالله و توضیحات بیت العدل اعظم که در حین انجام وظایف خود بر اساس نصوص مبارکه باید ’… در آنچه اختلاف واقع يا مسائل مبهمه و يا مسائل غير منصوصه مذاكره نمايند‘ فرقی بسیار مهم موجود است."  با مشاهدۀ نحوۀ کار بیت العدل اعظم و در هنگام ضرورت با مراجعه به آن معهد برای هدایت، احبّا این تفاوت را درک خواهند نمود.

 

همانطور که آگاهید، مرجعیّت بیت العدل اعظم چالش‌ناپذیر است.  این موضوع در موارد متعدّدی در آثار مبارکه تصریح شده است.  در همان قسمت فوق‌الذّکر از الواح مبارکۀ وصایا، حضرت عبدالبهاء در مورد حضرت ولیّ‌امرالله و بیت العدل اعظم اضافه می‌فرمایند که "آنچه قرار دهند من عند الله است من خالفه و خالفهم فقد خالف الله و من عصاهم فقد عصی الله و من عارضه فقد عارض الله و من نازعهم فقد نازع الله و من جادله فقد جادل الله و من جحده فقد جحد الله و من انكره فقد انكر الله و من انحاز و افترق و اعتزل عنه فقد اعتزل و اجتنب و ابتعد عن الله."

 

علاوه بر ‌آن، در انتهای الواح وصایا، ضمن هشدار از خطر نقض عهد و میثاق، حضرت عبدالبهاء می‌فرمایند "اين كلمات را مبادا كسی تأويل نمايد و مانند بعد از صعود هر ناقض ناكثی بهانه‌ئی كند و علم مخالفت برافرازد و خود‌رأیی كند و باب اجتهاد باز نمايد نفسی را حقّ رأیی و اعتقاد مخصوصی نه بايد كل اقتباس از مركز امر و بيت عدل نمايند و ما عداهما كلّ مخالف فی ضلال مبين."

 

طبيعی است که احبّا در بارۀ این قبیل مطالب بین خود گفتگو نمایند، همچنان که شما و طرف مورد مکاتبه در گروه بحث اینترنتی خود به آن پرداخته‌اید، در غیر این صورت چگونه می‌توانند درک عمیقی نسبت به تعالیم مبارکه پیدا کنند؟  امّا احبّا باید متوجّه باشند که راه حلّ اختلاف نظرها در مورد چنین مسائل اساسی ادامۀ بحث نيست بلکه همانطور که شما عمل کرده‌اید، رجوع به بیت العدل اعظم است.  مباحثات طولانی، لاینحلّ و عمومی در مورد این مسائل اساسی نتیجه‌ای جز پریشانی فکر و نفاق ندارد.

 

بعضی افراد نظریّه‌ای را مطرح کرده‌اند که به جای وظیفۀ تبیین که به ولیّ امر الله تفویض گردیده است می‌بایست طریقی برای بازبینی تصمیمات بیت العدل اعظم ایجاد گردد، یا با آرای عمومی تمام بهائیان و یا توسّط هیئتی از عالِمان بهائی، مرجّحاً آنانی که دارای مدارک دانشگاهی می‌باشند.  طرح اوّل در تضادّ کامل با بیان حضرت ولیّ‌امرالله است که می‌فرمایند اعضای بیت العدل اعظم "نه مسئول موکّلین خویشند و نه تابع عواطف و آرای عمومیّه و نه حتّی عقاید جمهور مؤمنین و یا منتخِبینِ خود" بلکه "از حکم و ندای وجدان خویش تبعیّت نمایند و خود را موظّف دانند که با اوضاع و احوال جامعه آشنایی کامل حاصل کنند و قضایای محوّله را بدون شائبۀ غرض غور و بررسی نمایند ولیکن اخذ تصمیم بدون قید و شرط را حقّ مسلّم خود دانند.  بیان مبارک ’انّه یلهمهم ما یشاء‘ وعدۀ قاطع حضرت بهاءالله است."  در مورد طرح دوم، این به منزلۀ غصب مقام ولیّ امر الله می‌باشد.

 

دانش‌پژوهی در امر الهی مقام والایی دارد و بیت العدل اعظم در طیّ امور جاری و مشاورات خود پیوسته نظریّات دانشمندان و متخصّصین را مورد ملاحظه قرار می‌دهند.  امّا همانطور که می‌دانید دانشمندان و متخصّصین هیچ‌ گونه حاکمیّتی بر مؤسّسات امری ندارند.  در نامه‌ای از طرف حضرت ولیّ‌امرالله مورّخ ۱۴ مارس ۱۹۲۷ خطاب به محفل روحانی بهائیان استانبول خاطرنشان شده است که "در امم ماضیه … همیشه نفوسی که خود را افضل از کلّ می‌دانستند سبب اختلاف گشتند ولی الحمد للّه قلم اعلی این استبداد رأی افراد علما و عقلا را از میان بردند و قول افراد را ولو اعلم علما و افضل فضلا باشد میزان نفرمودند و امور را به مراکز منصوصه و محافل مخصوصه راجع نمودند حتّی هیچ محفلی را در امور کلّیّۀ عمومیّۀ ممالک بالاطلاق مرکز قرار ندادند بل جمیع محافل مقدّسه را در ظلّ یک بیت العدل و مرکز اعظم الهی خواندند تا مرکز مرکز واحد باشد و جمیع در ظلّ محور منصوص مخصوص حکم یک نفس یابند و از انشقاق و تفرقه محفوظ مانند."

 

در ایّام اخیر اظهار نظرهایی دالّ بر وجود دو طبقه از احبّا به عنوان "مسئولین امور اداری" و "دانش‌پژوهان" ابراز شده است.  بیت العدل اعظم احساس می‌کنند که وقوف بر نادرستی چنین مفهومی حائز اهمّیّت است.  در ماهیّت نظم اداری بهائی طبقه‌ای از مؤمنین به عنوان "مسئولین امور اداری" وجود ندارد.  افراد بهائی یا از طریق انتخاب یا انتصاب برای خدمت در مقامات اداری برگزیده می‌شوند؛ آنان سوابق حرفه‌ای مختلف دارند از ‌‌جمله دانشگاهیان.  به علاوه، یک جریان طبیعی برای ورود و خروج افراد به جرگۀ خدمات اداری وجود دارد.  همان جریان در مورد اعضای مؤسّسات نظم اداری که "علما" خوانده می‌شوند نیز صدق می‌کند.  بدیهی است که بعضی بهائیان "دانش‌پژوه‌اند " و برخی دیگر نیستند امّا "دانش‌پژوهان" به هیچ ‌وجه گروه متمایزی را در ساختار امر الهی تشکیل نمی‌دهند.

 

سؤال باقی ‌مانده در بارۀ مرجعیّت وظایف و مسئولیّت‌های مذکور برای معهد اعلی در قانون اساسی آن مرجع است.  این تمهیدات عبارت از تدويناتی است بر اساس بیانات مصرّحه در نصوص مبارکه و در توقیعات حضرت ولیّ‌امرالله.

 

بیت العدل اعظم مطمئنّاً در اعتاب مقدّسه دعا می‌نمایند که مساعی شما به احبّا کمک نماید تا بر سوء تفاهمات خود فایق آیند، دید روشنی نسبت به امر مبارک پیدا کنند و تأییدات الهی شامل حال‌شان گردد.

 

 

 

۹

ترجمه‌ای از

قسمت‌هایی از نامۀ دارالانشاء بیت ‌العدل اعظم

خطاب به یکی از احبّا

(هیئت بین‌المللی ترجمه به زبان فارسی)

 

 

۲۰  ژوئیه  ۱۹۹۷

 

صراحت در ابراز نظر و آرزوی صمیمانۀ شما برای موفّقیّت جامعۀ بهائی در غلبه بر شرایطی که به خودی خود ناسالم بوده و احتمال به وجود آمدن سوء تفاهم در بخش‌هایی از جامعۀ دانشگاهی را دارد، درخور تقدیر است.  بیت العدل اعظم البتّه از بروز مشکلاتی در این زمینه آگاهند و این فرصت را برای آشنا ساختن شما با افکار و دیدگاه معهد اعلی مغتنم می‌شمارند.  در پاسخ، پس از بررسی این نظرات، می‌توانید هر پیشنهاد مربوطی را که به عقیدۀ شما ممکن است به کاهش تنش‌های مورد نظرتان کمک کند، ارسال نمایید.

 

بیت العدل اعظم معتقدند که بهتر است مشکل در بستر بحران‌های عقلانی و روحانی که امروزه جامعۀ بشری را مبتلا ساخته، مطرح شود.  تعلیم در دانش‌پژوهی و تجربیّات شغلی شما را نسبت به مقتضیات مطالعۀ دین و پیش‌فرض‌های صرفاً مادّی‌گرایانه در بارۀ ماهیّت انسان و فرایندهای تمدّن، که لااقلّ در جهان غرب بر هر نوع فعّالیّت پژوهشی تحمیل شده ا ست، هشیار نموده است.  الگوی دیگری نیز طیّ قرن حاضر برای مطالعه و تحقیق ادیان به تدریج در فرهنگ رایج دانشگاهی مستقرّ شده است.  این الگو اصرار می‌ورزد که درک همۀ پدیده‌های روحانی و اخلاقی باید با به کار بردن یک وسیلۀ تحقیقی صورت گیرد که به منظور کاوش در بارۀ عالم وجود — و بدون در نظر گرفتن مسائل مربوط به رابطۀ دائمی خداوند با مخلوق خود و مدخلیّت خداوند در حیات انسان و در تاریخ بشر — طرح شده است.  در حالی که از دیدگاه دیانت بهائی دقیقاً همین مدخلیّت خداوند است که موضوع اصلی تعالیم مؤسّسین ادیان الهی است، موضوعی که به ظاهر مطلب مورد مطالعه می‌باشد.

 

در اثر این اصرار، افکاری که می‌بایست در حدّ نظریّه‌پردازی‌های آموخته شده باقی بماند، به صورت عقایدی صُلب و لایتغیّر در آمده است.  عدم مدارا نسبت به برداشت‌های متفاوت از واقعیّت نیز به همان اندازه تأسّف‌آور است و اغلب از ویژگی‌های ابراز این نوع عقاید می‌باشد.  با توجّه به سوابق تاریخی، پیدایش این پدیده قابل درک است.  عدم تساهل و تسامحِ اغلب سازمان‌های دینی در گذشته، توأم با سیطرۀ درازمدّت سران و نخبگان دینی بر عرصۀ علوم، نتیجه‌ای جز برانگیختن واکنشی شدید و منفی نمی‌توانست داشته باشد.  امّا از دیدگاه دیانت بهائی تعصّب به هر شکلی که نمایان شود واپس‌گرایی محسوب شده و غیر قابل قبول است.

 

چنین شرایطی معمولاً درخور اظهار نظر نیست؛ تنها نمونه‌ای از مواردی نه چندان مساعد است که امر مبارک باید در آن به ادامۀ امورش بپردازد.  تعهّد به یادگیری از ابتدای امر یکی از خصوصیّات ضروری حیات و معتقدات بهائی بوده و سبب می‌شود که نواقص موجود در هر ‌یک از سنّت‌های پژوهش نتواند جامعه را از احترام کاملی که سزاوار هر یک از آن سنّت‌ها و یا از حدّ اکثر بهر‌ه‌گیری از این قبیل مجهودات است بازدارد.

 

مشکلات از آنجایی ناشی خواهد شد که سعی شود روش‌ها و نگرش‌های مادّی‌گرا که مغایر با اصل ماهیّت امر الهی است بر مطالعات خود جامعۀ بهائی در آثار مبارکه‌اش تحمیل گردد.  امر بهائی متعلّق به هیچ یک از ما نیست بلکه به حضرت بهاءالله تعلّق دارد.  آن حضرت از طریق عهد و میثاق که وجه ممیّزۀ ظهور اعظم اوست در نهایت صراحت وسیله‌ای را به ارادۀ خود جهت حفظ صحّت و صیانت پیام مقدّسش و هدایت نوع بشر به اجرای دستوراتش تجویز فرموده است.  اگر فردی تعالیم بهائی را بپذیرد، او نمی‌تواند وجداناً مدّعی شود که مشغول مطالعۀ امر بهائی است ولی در عین حال مرکزیّت عهد و میثاق حضرت بهاءالله را در تمام جوانب دیانت آن حضرت نادیده ‌گیرد.

 

بیت العدل اعظم معتقدند که نگرانی‌هایی که در نامۀ خود ابراز داشته‌اید باید در بستر مطالب فوق مورد رسیدگی قرار گیرد.  چه بسا بهائیانی باشند که علیرغم رشتۀ تحصیلات‌شان مسائل اساسی را هنوز به طور کامل برای خود حلّ نکرده‌اند.  در چنین مواقعی فرد با این خطر احتمالی مواجه است که خود را در ورطۀ تفاوت نظر نه تنها با مؤسّسات امری از جمله نفس بیت العدل اعظم بلکه با تبیینات روشن حضرت عبدالبهاء و حضرت ولیّ‌امرالله بیابد.  در این قبیل موارد، مشاورین و محافل روحانی البتّه تا جایی که بتوانند کمک خواهند کرد.  احبّای مطّلعی مانند خود شما نیز می‌توانند به نحو قابل ملاحظه‌ای مساعدت نمایند ولی ایمان برای بهائیان یک امر شخصی و وجدانی است.  اگر شخصی به این نتیجه برسد که دیگر نمی‌تواند در تعهّدش به امر الله پایدار بماند، جامعۀ بهائی به این تصمیم احترام می‌گذارد.

 

منظور از بیان این نکات بحث و گفتگو در بارۀ نظریّات شما‌ نیست بلکه منظور ارائۀ پاسخ صادقانه به مطالبی است که بیت العدل اعظم مقرّر فرموده‌اند توضیحات آن معهد را در بارۀ چند نکته که با آنچه شما ذکر کرده‌اید متفاوت است به اطّلاع‌تان برسانیم.  این نکات عمدتاً مربوط به رفتار گروه بسیار کوچکی از احبّا می‌شود که تمام کوشش‌های مؤسّسات اداری برای مشورت با و توسّل به ایشان را رد کرده پرخاش‌گرانه به ترویج برداشت‌های غلط خود از تعالیم الهی در بین احبّا ادامه داده‌اند.  این کوشش‌ها سابقۀ چندین‌ساله دارد و برای رسیدن به مقصود خود، طیف وسیعی از فعّالیّت‌ها و انجمن‌های بهائی و اخیراً گروه‌های اینترنتی را به کار گرفته‌اند.

 

چنین فعّالیّت‌هایی محدود به دخالت در امور اداری جامعۀ بهائی نبوده اگرچه همانطور که مطّلع هستید شامل آن نیز بوده است.  مشکلِ بسی بزرگ‌تر، کوشش دائمی برای ایجاد شبهه در اذهان احبّا در مورد صحّت تبیینات حضرت عبدالبهاء و حضرت ولیّ‌امرالله از آیات الهی به قصد تضعیف مرجعیّت مؤسّسات امری و تحریف ماهیّت اساسی پیام حضرت بهاءالله بوده است.  این کمپین با اتّکا بر اظهار نظرها و مداخلات ظاهراً غیر حکیمانۀ تعداد کمی از احبّا با افکاری انعطاف‌ناپذیر، گستاخانه می‌کوشد تا از تعمیم مفاهیم و مقتضیات عهد و میثاق الهی در مذاکرات جاری ممانعت به عمل ‌آورد.

 

این کوشش‌ها همراه با تلاشی عامدانه سعی دارد مؤسّسات بهائی را سرکوب‌کنندۀ دانش‌پژوهی جلوه دهد و در گفتمان بهائی بحثی داغ در بارۀ حقوق فردی که از جوّ سیاسی به عاریت گرفته شده آغاز کند.  شما خود واقف‌اید که بهائیان نه تنها به اجرای اصل تحرّی حقیقت موظّف می‌باشند بلکه از بدو تأسیس امر مبارک به کسب علوم در تمام زمینه‌ها و تعالی در آن تشویق شده‌اند.  اگر فردی صمیمانه به پیشرفت فکری جامعۀ بهائی علاقمند باشد، پژوهش را با محصور کردن آن در اغراض شخصی و مقاصد ایدئولوژیک مورد مصالحه قرار نخواهد داد و موجب کاهش نفوذ آن نخواهد شد.

 

همچنین شما این حقیقت را مورد ملاحظۀ دقیق قرار خواهید داد که افرادی که می‌کوشند تا این مجادلات را به راه اندازند، هرچند پرهیاهو هستند، امّا به هیچ وجه نمایندۀ افکار اکثریّت دانشگاهیان و دیگر دانش‌پژوهان بهائی نیستند.  براستی، یک خصیصۀ‌ تأسّف‌انگیز در مباحثاتِ یک یا دو لیست اینترنتی که به نظر بیت العدل اعظم رسیده است این است که تعدادی از احبّای فرهیختۀ واجد شرایط که می‌توانستند بی‌نهایت مؤثّر و مفید واقع شوند بالاخره مجبور به ترک مشارکت در این مباحثات گردیدند زیرا آن را صرفاً پی‌گیریِ سرسختانۀ برنامه‌هایی غرض‌آلود مشاهده کردند.

 

بیت العدل اعظم به شما توصیه می‌نمایند که عمیقاً تعمّق فرمایید که کسانی که این نحوۀ عمل را دنبال می‌کنند می‌کوشند از هر طریق ممکن اقدامات خود را تحقیقی بی‌طرفانه و خودشان را قربانیان استبداد نشان دهند.  معیاری که باید راهنمای ما در ارائۀ ثمرات کوشش‌های دانش‌پژوهی بهائی باشد در این بیان جمال قدم به وضوح برای همۀ ما روشن گردیده است:

 

و اینکه مرقوم داشته بودید یکی از دوستان رساله‌ئی نوشته تلقاء وجه عرض شد.  هذا ما نزّل فی الجواب.  الیوم آنچه نوشته می‌شود باید به کمال دقّت ملاحظه نمود تا سبب اختلاف واقع نشود و محلّ ایراد قوم نگردد.  آنچه الیوم دوستان حقّ به آن متکلّمند بر مسمع اهل ارضست.  در لوح حکمت این کلمه نازل انّ آذان المعرضین ممدودة الینا لیستمعوا ما یعترضون به علی اللّه المهیمن القیّوم.  این فقره خالی از اهمّیّت نیست باید آنچه نوشته می‌شود از حکمت خارج نشود و در کلمات طبیعت شیر مستور باشد تا اطفال روزگار به آن تربیت شوند و به مقام بلوغ فائز گردند.  از قبل ذکر نمودیم که یک کلمه بمثابۀ ربیع است عالم قلوب از او تازه و خرّم شود و کلمهٴ دیگر بمثابۀ سموم ازهار و اوراد را بسوزاند.  انشاءاللّه مؤلّفین از دوستان حقّ باید بنویسند آنچه را که نفوس منصفه بپذیرند و نزد قوم محلّ ایراد واقع نشود.

 

جای تعجّب‌ نیست که این سوء استفاده از بحث اینترنتی در مورد امر بهائی و تعالیم آن برای احبّایی که از آن مطّلع گشتند بسیار ناراحت کننده بوده است.  اینکه پاسخ، به طوری که از نامۀ شما استنباط می‌گردد، شامل انتقادات تند، اظهار نظرهای نامناسب و تهمت‌های غیر منصفانه بوده است، البتّه تأسّف‌آور است امّا مجدّداً جای تعجّب نیست زیرا که ستیزه‌جویی موجب بروز نزاع و جدال می‌شود.  شما باید اطمینان داشته باشید که بیت العدل اعظم اجازه نخواهند داد فضایی از عدم مدارا، صرف نظر از اینکه از چه منبعی سرچشمه بگیرد، در جامعۀ بهائی نضج گیرد.  به علاوه، بیت العدل اعظم همچنان به تشویق استفاده از فرصت‌های بسیار وسیعی که شبکۀ ارتباطی اینترنت به نحو شگفت‌انگیزی برای بحث در بارۀ مفاهیم و آرمان‌های دیانت بهائی ارائه می‌دهد، ادامه خواهند داد.

 

در خاتمه، یادآوری این نکته بدون شک مفید است که بهائیانی که در رشته‌های مختلف دانشگاهی تعلیم دیده‌اند گروه مجزّایی در درون جامعۀ بهائی نیستند.  در عین حالی که مؤسّسات امری به طور مداوم از مشاوره با طیف وسیعی از متخصّصان بهائی بهره می‌گیرند، به وضوح هیچ گروهی از دانشگاهیان نمی‌تواند ادّعا کند که سخن‌گوی همۀ دانش‌پژوهان بهائی است.  تحصیلات دانش‌پژوهی فرد را قادر می‌سازد که کمک‌های ارزنده‌ای به امور امر مبارک ارائه دهد امّا صاحبان این مدارک را از هیئت کلّی مؤمنین مجزّا نمی‌سازد.  بیت العدل اعظم اطمینان دارند که با شکیبایی، انضباط شخصی و وحدت ایمان، دانشگاهیان بهائی قادر خواهند بود تا به ایجاد تدریجی الگوهای جامعی از پژوهشگری که متفکّرین جامعۀ بین‌المللی به نحو فزاینده‌ای خواهان آنند کمک نمایند.

 

 

 

۱۰

ترجمه‌ای از

قسمت‌هایی از نامۀ دارالانشاء بیت ‌العدل اعظم

خطاب به یکی از احبّا

(هیئت بین‌المللی ترجمه به زبان فارسی)

 

 

۸  فوریه  ۱۹۹۸

 

ایمیل مورّخ … شما شامل چند مطلب است.  اوّلین آن مربوط به روش‌هایی است که برای تحقیق، درک و درج وقایع تاریخی به کار برده می‌شود و نیز در بارۀ عناصر این روش‌ها که بیت العدل اعظم آنها را متأثّر از مادّی‌گرایی می‌دانند.  هدف پژوهش در چنین زمینه‌هایی بدون شک باید اثبات حقیقت باشد و پژوهشگران بهائی البتّه باید حدّ اعلای امانت، درستی و صداقت را ملحوظ دارند.  مضافاً بیت العدل اعظم قبول می‌نمایند که بسیارند روش‌های تحقیقی تدوین‌یافته‌ای که پایه‌ای منطقی و اعتباری پایدار دارند.  با وجود این، معهد اعلی برخی از پیش‌فرض‌های بعضی از روش‌های متداول دانشگاهی را مورد سؤال قرار می‌دهند زیرا مشاهده می‌‌نمایند که تصویری تحریف شده از واقعیّت را ارائه می‌دهد.

 

چنین به نظر می‌رسد که تعلیم بعضی از پژوهشگران در رشته‌هایی مثل دین و تاریخ موجب محدود شدن بینش‌شان شده و آنان را به این نکته بی‌تفاوت ساخته است که فرهنگ عامل تعیین‌کنندۀ پایه‌‌های عناصر رویکردی است که آن را آموخته‌اند.  این بی‌تفاوتی نتیجتاً سبب می‌شود که عواملی را که از نقطه نظر امر بهائی اهمّیّتی بنیادین دارد نادیده بگیرند.  در چنین رشته‌هایی، اگر شواهد ظهور الهی به طور سیستماتیک حذف شود و اگر گفتمان محدود به بینشی جبرگرا نسبت به عالم وجود گردد، کشف حقیقت غیر ممکن می‌شود.

 

بعضی از پیش‌گامان این مباحث در اینترنت تلویحاً بیان کرده‌اند که تنها راه وصول به درکی صحیح از وقایع تاریخی و منظور آثار مقدّسه و اسناد تاریخیِ امر الهی به کار بستن سخت‌گرانۀ روش‌هایی است که در چارچوبی مادّی‌گرا به نحوی محدود تعیین شده ‌است.  این افراد تا به حدّی پیش رفته‌اند که هر شخصی را که تغییری در این روش‌ها پیشنهاد کند به سعی در پنهان کردن و نه در آشکار نمودن حقیقت متّهم می‌سازند.

 

بیت العدل اعظم واقفند که در یک جنبۀ افراطی دیگر، بهائيانی هستند که تحت تأثیر آنچه آن را وفاداری به حضرت بهاءالله می‌دانند به قبول کورکورانۀ آنچه که به گمان آنان منظور نصوص مبارکه است متمسّک می‌شوند.  این محدودیّت نشانه‌ای است از قصوری به همان نسبت جدّی در درک اهمّيّت بنیادی اصل بهائی تطابق ایمان و عقل.  خطر چنین طرز فکری این است که درکِ شخصی از بعضی جوانب ظهور الهی را مافوق كلّيّتِ آن قرار می‌دهد، منجرّ به استفادۀ غیر منطقی و متناقض از آثار مقدّسه می‌گردد، و بهانه به دست کسانی می‌دهد که وفاداری به عهد و میثاق را به غلط "بنیادگرایی" توصیف می‌کنند.

 

جای تعجّب نیست که آحاد احبّا نظرات و اظهارات متفاوت و در مواردی استنباطی ناقص از تعالیم الهی داشته باشند و آنها را ابراز دارند؛ این نیست مگر شاهدی بر وسعت تغییری که این ظهور الهی مقدّر است در ضمیر بشریّت ایجاد نماید.  با گسترش گفتگوی با صبر و مدارا و با فکر باز و عاری از غرض در بین احبّا که بصیرت‌های متفاوت نسبت به تعالیم بهائی دارند، عمیق شدن در ادراک باید حاصل گردد.  امّا پافشاری سرسختانه در نظرات شخصی می‌تواند به مشاجره کشیده شود که نه تنها برای روح معاشرت و همکاری بهائی بلکه برای تحرّی حقیقت نیز مضر می‌باشد.

 

فرای مشاجره و اختلاف، شرایطی نیز وجود دارد که در آن فردی آن‌چنان به دیدگاه غلط خود دل‌‌ بسته است که پافشاری او بمنزلۀ کوشش در تغییر ماهیّت اساسی امر الهی محسوب می‌شود.  اگر این گونه رفتار اجازه داده شود که بدون رسیدگی ادامه یابد می‌تواند موجد اختلال در جامعۀ بهائی گشته همانند ادیان گذشته سبب بروز فرقه‌های بی‌شمار گردد.  امّا عهد و میثاق حضرت بهاءالله از بروز فرقه ممانعت می‌كند.  امر مبارک عناصر و مبانی سلوک و رفتار را تعیین می‌نماید و نهایتاً بر عهدۀ بیت العدل اعظم است که به منظور صیانت امر الله و حفظ تمامیّت تعالیمِ الهی از احبّا بخواهند که به معیارهای مقرّره متمسّک شوند.

 

بیت العدل اعظم خود را ملزم نمی‌دانند که یک روش علمی جدید برای دانشگاهیان بهائی که مطالعۀ امر الله و تعالیم و تاریخ آن را موضوع فعّالیّت‌های حرفه‌ای خویش قرار می‌دهند، تجویز نمایند بلکه بر این تمرکز نموده‌اند که نارسایی بعضی رویکردها از دیدگاه دیانت بهائی را به این دوستان گوش‌زد کنند و مؤکّداً از آنان می‌خواهند كه در تحقیقات خود مفاهیمی را که به عنوان یک بهائی پذیرفته‌اند به کار برند:  اینکه مظهر ظهور الهی متعلّق به عوالمی والاتر است و بصیرتی به مراتب فوق بصیرت هر فرد بشری دارد؛ مأموریّت پیامبران ارتقای نوع بشر به سطحی جدید از دانش و رفتار است؛ ادراک او فراتر از سنن و مفاهیم رایج در اجتماعی است که در آن ظهور می‌نماید.  چنانچه حضرت بهاءالله در کلمات مکنونه می‌فرمایند:

 

يا ابن الجمال!  وروحی و عنايتی ثمّ رحمتی و جمالی كلّ ما نزّلت عليک من لسان القدرة و كتبته بقلم القوّة قد نزّلناه علی قدرک و لحنک لا علی شأنی و لحنی.

 

اگرچه مظهر ظهور برای ابلاغ آثار خود از زبان و فرهنگ کشور محلّ تولّدش استفاده می‌نماید امّا او مقیّد نیست که الفاظ را با همان معانی و اشاراتی که توسّط پیشینیان و یا معاصرینش به کار رفته استفاده نماید؛ او پیامش را به نوعی اعلام می‌نمايد که مخاطبینش هم در حال حاضر و هم در قرون آینده قادر به درک آن باشند.  این وظیفۀ پژوهشگران بهائی است که به مرور زمان روش‌های پژوهشی را به دقّت و استادانه توضیح و تشریح نمايند که آنان را قادر خواهد ساخت تا بر اساس این درک و فهم کارشان را انجام دهند.  این وظیفه‌ای است خطیر امّا نه مافوق توانایی بهائیانی که هم درک عمیقی از تعالیم الهی دارند و هم در رشته‌های علمی خود متبحرّند.

 

حال به نکات خاصّی می‌پردازیم که در مرقومۀ مورّخ … خود مطرح کرده‌اید.  همانطور که به خوبی می‌دانید اين نه تنها حقّ بلكه مسئوليّت هر فرد بهائی است كه حقیقت را برای خود شخصاً جستجو نماید.  این اصل یکی از ویژگی‌های ضروری بلوغ نوع انسان و جزء لایتجّزای تقلیب اجتماعی است که حضرت بهاءالله جهانیان را به آن فرامی‌خوانند.  این اصل به همان اندازه به فعّالیّت‌های صرفاً پژوهشی مربوط می‌شود که به بقیّۀ امور زندگی روحانی و عقلانی ارتباط دارد.  هر انسانی نهایتاً در پیشگاه الهی مسئول استفاده‌ای است که از این امکانات می‌نماید؛ وجدان هرگز نباید از جانب افراد دیگر و یا مؤسّسات سرکوب گردد.

 

با این حال وجدان یک ماهیّت مطلق لایتغیّر نیست.  یکی از معانی ارائه شده در لغت‌نامه، اگرچه همۀ موارد استفادۀ واژۀ "وجدان" را شامل نمی‌گردد، مفهوم کلّی آن را چنین بیان می‌کند "حسّ تشخیص صحیح و غلط در رابطه با اموری که شخص مسئول آن است؛ قوّه و یا اصلی که بر کیفیّت اخلاقیِ اعمال و نیّت فرد داوری می‌کند، درست را می‌پذیرد و نادرست را رد می‌کند."

 

بنا بر این نحوۀ کارکرد وجدان بستگی به استنباط شخص از مفهوم درست و غلط دارد.  وجدان یک شخص ممکن است مبتنی بر جستجوی بی‌طرفانۀ حقیقت و عدالت باشد در حالی که وجدان شخص دیگری ممکن است بر تمايلی نسنجيده برای عمل بر طبق معیارها و مبادی و ممنوعیّت‌هایی باشد که محصول محیط اجتماعی اوست.  بدین ترتیب، وجدان می‌تواند حفاظی برای اخلاق نیک و صفات پسندیده باشد یا می‌تواند نمایانگر انبوهی از تعصّباتی باشد که شخص از اجداد و یا از قواعد نارسای اجتماعی آموخته است.

 

فرد بهائی می‌داند که یکی از جنبه‌های رشد روحانی و عقلانی او همانا پرورش وجدان خويش در پرتو انوار ظهور الهی است، ظهوری که علاوه بر ارائۀ گنجینه‌هایی از اصول روحانی و اخلاقی، انسان را به "خروج العبد عن الوهم و التّقلید و التّفرّس فی مظاهر الصّنع بنظر التّوحید و المشاهدة فی کلّ الأمور بالبصر الحدید" هشدار می‌دهد.  بنا بر این فرایند رشد و توسعه مستلزم یک بررسی روشن‌بينانۀ قلبی و عقلی از اوضاع جهان می‌باشد.  فرد بهائی اذعان دارد که يک زندگی شرافت‌مندانه زندگی‌ای است مبتنی بر رعایت اصول مشخّصی که ريشه در امر الهی دارد و او آن اصول را برای رفاه فرد و جامعه هر دو لازم و اساسی می‌شمرد.  او واقف است که برای رعایت این اصول، مواردی هست که تسلیم داوطلبانۀ نداهای وجدان شخصی در مقابل رأی اکثریّت از جمله فرایض وجدانی محسوب می‌گردد مانند پذیرفتن صمیمانۀ تصمیم اکثریّت حاصله از مشورت در یک محفل روحانی.

 

در ایمیل مورّخ … خود در بحث راجع به حکمت اظهار داشته‌اید که شاید "دانشگاهیان بهائی اغلب متوجّه نشده‌اند که تا حدّ زیادی قصور در رعایت حکمت نمایانگر قصور در محبّت است."  بیت العدل اعظم تأیید می‌نمایند که رعایت حکمت مستلزم داشتن محبّت و پرورش یک وجدان حسّاس می‌باشد.  این نیز به نوبۀ خود نه فقط مستلزم پای‌بندی به حدّ اعلای صداقت است بلکه بذل توجّه به اثرات گفتار و اعمال خویش را نیز ایجاب می‌نماید.

 

وظیفۀ یک فرد بهائی در پی‌گیری تحرّی آزادانۀ حقیقت باید او را به درک این حقیقت هدایت نماید که تعالیم الهی یک مجموعۀ کامل، ارگانیک و با انسجامی منطقی می‌باشد، و باید او را قادر سازد که عقاید و انگیزه‌های خويش را آزمایش کند، و باید به او این توانمندی را بدهد تا بداند که تمسّک به عهد و میثاقی که آن را قبول نموده همانا تقلید کورکورانه نیست بلکه یک گزینشی وجدانی است که آزادانه انتخاب شده و آزادانه پیروی می‌شود.

 

حضرت عبدالبهاء در بسیاری از بیانات خود حکومت‌هایی را که حامی آزادی وجدان برای شهروندان خود هستند می‌ستایند.  این بیانات چنانچه از فحوای کلام مبارک ملاحظه می‌گردد به آزادی در انتخاب دین اشاره می‌نماید.  در نسخۀ اصلِ بیانی که شما به قسمتی از آن در ایمیل مورّخ … خود اشاره کرده‌اید، حضرت عبدالبهاء تجزیه و تحلیل زیر را از آزادی می‌فرمایند:

 

آزادی سه قسم است یک آزادی الهی است که به ذات باری مخصوص است و او است مختار مطلق.  کسی او را مجبور نمی‌تواند نمود در هیچ شأنی از شئون.  یک آزادی اروپایی‌ها است که انسان هر چه می‌خواهد می‌کند به شرطی که به دیگری ضرر نرساند.  این حرّیّت طبیعی است و اعظم درجۀ آن در عالم حیوان.  این شأن حیوان است این طیور را ببینید به چه آزادی زندگانی می‌نمایند انسان هر چه بکند به قدر حیوان آزاد نمی‌شود بلکه نظام مانع آزادی است.  امّا آزادی سوّم در تحت سنن و احکام الهیّه است.  این حرّیّت عالم انسانی است که قطع علاقۀ قلبی از جمیع اشیا می‌کند از جمیع مشقّات و احزان آسوده می‌شود.  هر قدر انسان وجدانش ترقّی می‌کند قلبش آزادتر می‌شود و روحش مستبشرتر.  در دین الله حرّیّت افکار هست زیرا حاکم بر وجدان نیست غیر از خدا امّا به درجه‌ای که خارج از آداب نباشد.  در دین الله حرّیّت اعمال نیست.  از قانون الهی نمی‌تواند انسان تجاوز نماید ولو ضرری به غیر نرساند چه مقصود از قانون الهی تربیت غیر و خود است چه عندالله ضرر خود و غیر یکسان و هر دو مذموم است.  باید در قلوب خشیة الله باشد و انسان به آنچه عندالله مذموم است مرتکب نشود.  لذا حرّیّت اعمالی که در قانون است در دین نیست امّا حرّیّت افکار باید از حدّ ادب تجاوز نکند و اعمال نیز مقرون به خشیة الله و رضای الهی باشد.

 

آموزش افراد بهائی در احکام الهی یکی از وظایف محافل روحانی است.  حضرت ولیّ‌امرالله در توقیع مورّخ ۱ مارس ۱۹۵۱ خطاب به یک محفل روحانی ملّی در بیانی به زبان انگلیسی می‌فرمایند:

 

تحکیم و تقویت حیات روحانی فرد فرد احبّا، درک روزافزون آنان از حقایق اساسی این امر اعظم، تعلیم فرایندهای نظم اداری امر الهی و درک اصول عهد و میثاقی که شارع و مبیّن منصوص احکام هر یک تأسیس فرموده‌اند باید مقصد اعلای هیئت امنای ملّی که مسئول تهذیب اخلاق، و توسعه و تحکیم این جوامع می‌باشند گردد.

 

این‌چنین است وظیفه‌ای که به مؤسّسات انتخابی امر الهی برای پیشبرد حیات روحانی، وجدانی و اخلاقی افراد احبّا محوّل گردیده است.  به موازات این، آیین بهائی به آزادی وجدان معتقد است که به فرد اجازه می‌دهد تا از دین انتخابی خود پیروی کند:  هیچ فردی نباید مجبور به بهائی شدن گردد و یا بهائی بماند در حالی که وجداناً مایل به ترک آن باشد.  و امّا در مورد افکارِ خود بهائیان یعنی کسانی که خود تصمیم گرفته‌اند از دیانت حضرت بهاءالله پیروی نمایند، اشتغال مؤسّسات این نیست که یک فرد بهائی چگونه می‌اندیشد و افکارش چیست مگر آنکه آن افکار در اعمالی ابراز گردد که مغایر اصول بنیادی و منافع حیاتی امر الله باشد.

 

در مورد ادّعایی که داشتن این گونه تمايزها نوعی محدود ساختن آزادی کلام است باید بپذیریم که اجتماع مدنی از مدّت‌ها پيش به این نکته آگاه است که گفتار می‌تواند تبدیل به کردار شود و برای حفظ خود و شهروندان خود در برابر رفتاری که می‌تواند از لحاظ اجتماعی مخرّب باشد قدم‌هایی برداشته است از جمله می‌توان به قوانین مدوّن برای رویارویی با فتنه‌انگیزی و ترویج نفرت اشاره کرد.

 

از توضیحات فوق مطمئنّاً برای شما روشن خواهد شد که مجموعۀ مقوله‌های "مسائل مربوط به بدعت عقیدتی که بنا بر این می‌بایست متوقّف گردد" و "تحمیل سنّت‌گرایی بر جامعۀ بهائی" که شما به آن اشاره می‌کنید، مفاهیمی است که اساساً از مطالعۀ مسیحیّت گرفته شده و با همبستگی‌های جامع‌تر و پیچیده‌تر مقرّر در آیین بهائی غیر قابل انطباق می‌باشد.

 

برای همۀ بهائیانی که به دانش‌پژوهی در بارۀ آیین بهائی اشتغال دارند حائز اهمّیّت است که مشکلات تئوریک را که بدون شک موجودند مورد رسیدگی قرار دهند و در عین حال اجازه ندهند که حملات و تهمت‌های مزوّرانه و غیر محقّقانه‌ای که گه‌گاه به وسیلۀ افراد بدخواه وارد مباحثات می‌شود افکار آنان را منحرف سازد.  بحث و گفتگو با اشخاصی اعمّ از بهائی و غیر بهائی که مسائل بغرنجی را صادقانه مطرح می‌سازند و حتّی عدم موافقت شخص غیر بهائی با تعالیم امری می‌تواند مفید و روشن‌گر باشد.  امّا ادامۀ بحث با کسانی که دشمنی پایداری با دیانت بهائی ‌دارند و در مقابل هر عقیده‌ای جز عقاید خود، مقاومت نشان می‌دهند معمولاً بی‌ثمر بوده می‌تواند برای بهائیانی که در آن شرکت دارند مشقّت‌بار و حتّی از لحاظ روحانی فرساینده باشد.

 

مشکلی که موجب نگرانی بیت العدل اعظم گردید و موضوع مورد بحث در چندین مکاتبه بوده است انحراف سیستماتیک گفتمان بهائی در بعضی از گروه‌های بحث اینترنتی بود، دسیسه‌ای که برای بسیاری از شرکت‌کنندگان بهائی به نحو فزاینده‌ای آشکار گردیده و اگر به موفّقیّت می‌انجامید اوّلین قربانی آن می‌توانست نفس دانش‌پژوهی بهائی باشد.  عاملی که موجب شد مشاجره‌ای که در طیّ دو دهۀ گذشته با تب و تاب جریان داشت شدّت گرفته موجب غلیان آن در اینترنت شود مشارکت افرادی بود که اگرچه اسماً بهائی بودند ولی برنامه‌های خود را در سر می‌پروراندند و قصدشان استفاده از دیانت بهائی برای پیشبرد این برنامه‌ها بود.  به این منظور کوشیدند که ویژگی‌های اساسی امر الله را تغییر دهند.  این رفتار با اقدامات و اظهارات برخی از این نفوس بعد از کناره‌گیری از جامعۀ بهائی به طور فزاینده‌ای تأیید شده است.  این افراد کوشیدند که با استفاده از زبان، موقعیّت‌ها و اعتبار فعّالیّت‌های پژوهشی به یک مشروع شخصی مرجعیّتی جعلی اعطا کنند، مشروعی که در اصل ماهیّتی عقیدتی و منشئی خودخواهانه داشت حتّی اگر اهداف اوّلیّۀ آنان ماهیّتی آرمان‌گرا داشت، صرف ‌نظر از اینکه مفهومش چقدر نادرست و ناشی از بی‌اطّلاعی بود، عملاً مبدّل به حمله‌ای علیه عهد و میثاقی گشت که حضرت بهاءالله به عنوان حصن حصینی بنا نهاده‌اند تا امر مبرمش در آن به نحوی که ارادۀ او است تکامل یابد.  به نظر می‌رسید که منظور بعضی از مسئولین این بود که با تضعیف مقام حضرت بهاءالله، همانند آسیبی که به وسیلۀ مردمانی با تمایلات مشابه به مظاهر ظهورات قبلی وارد شده بود، و با ایجاد شبهه در مورد مرجعیّت تفویض شده به حضرت عبدالبهاء، حضرت ولیّ‌امرالله و بیت العدل اعظم، و با ابراز تردید در بارۀ یک‌پارچگی فرایندهای اداری بهائی، بتوانند تعدادی از پیروان بی‌اطّلاع را قانع سازند که دیانت بهائی در واقع یک ظهور الهی نیست بلکه نوعی سیستم اجتماعی-سیاسی است که مورد بهره‌برداری افرادی جاه‌طلب قرار گرفته است.

 

آشنایی خود شما با رفتار همین اشخاص باید به شما کاملاً نشان داده باشد که این افراد با اظهارات خصوصی و علنی خود چه بی‌حرمتی و خشونتی نسبت به تعالیم حضرت بهاءالله که مدعیِ احترام به آنند و نیز به امر دانش‌پژوهی که ادّعای خدمت به آن را دارند، روا می‌دارند.  ما نمی‌توانیم روش را از منش و روحیّه جدا کنیم.  حضرت عبدالبهاء در رسالۀ مدنیّه معیار "عالِم ربّانی" را چنین تعیین فرموده‌اند، "طبیب حاذقند جسم معلول عالم را و ترياق فاروق اعظمند هيئت مسمومۀ بنی آدم را."

 

ولکن پروردگار عالميان از برای هر شیء علائم و آثاری خلق فرموده و محک و امتحانی مقرّر داشته.  عالِم ربّانی را کمالات معنويّه و ظاهريّه لازم و حسن اخلاق و نورانيّت فطرت و صدق نيّت و فطانت و ذکاوت و فراست و نهی و عقل و حجی و زهد و تقوای حقيقی و خشية اللّه قلبی واجب.  و الّا شمع بی‌نور هرچند بلند و قطور باشد حکم اعجاز نخل خاويه و خشب مسنّده داشته.

 

 

 

 

 

 

 

١ ترجمه قسمتی از نامۀ دریافت شده

۲ ترجمه قسمتی از نامۀ دریافت شده